۱۴۰۱ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

‍درنگی در اندیشه ای (۶۲۹)

 
میم حجری
 
جهان‌ نه کامل است، نه زیباست، و نه شریف، و هرگز هم قصد ندارد چنین چیزی شود. جهان به هیچ وجه قصد تقلید از انسان را ندارد. و از هیچ گونه قضاوتِ زیبایی شناختی یا اخلاقی ما متاثر نمی‌شود.
نیچه 
 
جهان 
یعنی جامعه بشری
 
جامعه بشری 
در توسعه و تکامل مدام است.
یعنی
کامل نیست.
ولی  رو به کمال می رود.
 
دیروز نیاکان ما در غارها در کنار موش ها و مارها در معرض خطرات مختلف مدام
زندگی می کردند.
امروز در مساکن مجهز به تسهیلات ستایش انگیز زندگی، زندگی می کنند.
 
یعنی 
جامعه و یا جهان   توسعه و تکامل یافته است.
 
جامعه
 زیبا ست.
نه فقط جامعه و جهان به مثابه کل
بلکه هر اتمی، هر مولکولی، هر ذره ای حتی زیبا ست.
 
نجابت و شرافت و اصالت
از مفاهیم طبقات اجتاعی برده دار و فئودال و روحانی است
و
 به جامعه نمی توان نسبتشان داد.
 
آدم باید به روز نیچه و هیتلر و  خمینی و شاملو بیفتد 
که 
منم منم سر دردهد 
و 
خود را شرف کیهان جا بزند.
 
قصد و هدف و اماج و نیت 
به آدمیان تعلق دارد و نه به جهان و جامعه.
 
جهان و جامعه
محصول کار مادی و فکری بشریت مولد و زحمتکش است.
اوبژکت است و نه سوبژکت 
مفعول است و نه فاعل.
 
اوبژکت که از سوبژکت تقلید نمی کند.
 
مگر صندلی از نجار تقلید می کند تا جهان از این و  آن تقلید کند.
 
کسی ادعا نکرده که جامعه قادر به قضاوت استه تیکی و اتیکی است.
استه تیک و اتیک (زیبایی شناسی و نه شناختی) و اخلاق 
چیزهای طبقاتی اند و نه چیزهای جهانی و یا جامعتی.
 
نیچه 
خردستیز است.
 
نیچه
خاتم الفلاسفه امپریالیسم است.
 
نیچه
فیلسوف کج و معوج فاشیسم است.
 
لاطائلات نیچه در زمان هیتلر تدریس می شد.
 
دلیل پیروزی سهل و آسان فاشیسم در آلمان
نفوذ افکار فاشیستی و ضد بشری و ضد عقلی و  ضد اخلاقی نیچه و شوپنهاور و غیره بوده است.

پایان

فرهنگ مفاهیم فلسفی (پ) پیش بینی شناسی (پروگنوستیک)

  
 
پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین
 

 ۱

·    پیش بینی شناسی به آموزه (تعلیمات) و علم پیش بینی اطلاق می شود.

 

۲

·    پیش بینی شناسی به بررسی ماهیت و خودویژگی های پیش بینی های زیر می پردازد:

 

الف

·    به بررسی ماهیت و خودویژگی های  پیش بینی سیستم های طبیعی

·    (پیش بینی شناسی علم الاشیایی (علمی ـ طبیعی)

 

ب

·    به بررسی ماهیت و خودویژگی های  پیش بینی جامعتی

·    (پیش بینی شناسی جامعه)

 

پ

·    به بررسی ماهیت و خودویژگی های  پیش بینی علمی

·    (پیش بینی شناسی علوم)

 

۳

·    پیش بینی شناسی طرق و وسایل تدوین پیش بینی ها و امثالهم را تعیین می کند.

 

۴

·    پیش بینی شناسی جامعه سوسیالیستی بخش ارگانیک علم رهبری و علم سازماندهی مارکسیستی است.

 

۵

·    این پیش بینی شناسی پاسخگوی نیازهای مربوط به اداره اقتصاد سوسیالیستی و ساختمان سیستم جامعتی  سوسیالیسم توسعه یافته به طور کلی است.

 

·    مراجعه کنید به پیش بینی

 

پایان

زندگی مارکس و انگلس (۳۵۱)

     

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیست و چهارم

«زندگی ما ما بیهوده نبود.»

 

وقتی انگلس به تبریک و تهنیت گویان از اقصا نقاط جهان به مناسبت ۷۰ سالگی اش پاسخ داد، اعلام داشت:

«سرنوشت چنین خواسته که من خرمن شهرت و حرمتی را درو کنم، که بذر آن را بزرگتر از منی به نام کار ل مارکس افشانده است.

بنابرین، من باید بقیه عمر خود در خدمت اکتیو پرولتاریا

را

  چنان سپری سازم که شایسته این شهرت و حرمت باشم.»

(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۲، ص ۸۶)

 

حدود ۵ سال برای تحقق بخشیدن به ایده برای انگلس باقی می ماند.

 

البته ۵ سال مملو از آثار، صدها نامه، مسافرت های مهم، کوچی دیگر و نقشه های بیشمار.

 

ادامه دارد.

۱۴۰۱ بهمن ۱۰, دوشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۸۷)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
  

اما حدیث مرگ تو انسان  پر بها:

نشناختی مرا که در همه این دفتر درشت

حتی نمونه وار

آزار مور دانه کشی را فراز خاک

فرمان نمی دهم؟

 

نه، من نمی کشم

گردونه های ساکت و سنگین مرگ را،

آن را کسان به شیوه و کردار گونه گون

همراه می کشند.

 

نه، من به باغ خویش

بی گاه، بر نمی کنم از شاخه برگ را.»

 

معنی تحت اللفظی:

اما در زمینه مرگ تو ای انسان ارجمند:

هنوز مرا نشناخته ای که در سراسر این دفتر بزرگ، حتی به عنوان نمونه فرمان به آزار مور دانه کشی نداده ام؟

نه.

من تصمیم به قتل کسی نمی گیرم.

انسان ها گردونه های ساکت و سنگین مرگ را خود به شیوه و کردار گوناگون به همراه می کشند.

نه.

من در باغ خود حتی برگی را نا به هنگام از شاخه جدا نمی کنم.

 

۱

اما حدیث مرگ تو انسان  پر بها:

سیاوش

 اکنون از قول فردوسی به تئوریزه کردن تراژدی رستم و سهراب  می پردازد و ضمنا به پرخاش سهراب واکنش نشان می دهد.

 

از همین مصراع می توان به عظمت عشق مولد به مولود پی برد:

سهراب محصول کار فکری عرقریز فردوسی است و او را بسان مردمک چشم خویش دوست دارد.

 

به همین دلیل است که او را «انسان ارجمند» می نامد.

 

مقوله انسان در قاموس هومانیسم متعالی (هومانیسم مارکسیستی ـ لنینیستی) سیاوش بار فکری و حرمت خارق العاده ای دارد.

 

در فلسفه تاریخ سیاوش، انسان خدای خاک است و در کانون هستی اجتماعی ایستاده است.

انسان برای شاعر و حکیم توده ها پرستشگاهی است.

واژه به واژه آثار و اشعار سیاوش به عشق ناب نسبت به انسان  نوعی سرشته است.

 

۲

نشناختی مرا که در همه این دفتر درشت

حتی نمونه وار

آزار مور دانه کشی را فراز خاک

فرمان نمی دهم؟

 

سیاوش در این بند شعر، برای توضیح نظر خویش، دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت را به شکل دیالک تیک دفتر درشت و فردوسی بسط و تعمیم می دهد.

 

۳

بعد دیالک تیک شاهنامه و فردوسی را به شکل دیالک تیکی مولود و مولد بسط و تعمیم می دهد:

شاهنامه به مثابه محصول کار فکری عرقریز سی ساله حکیم طوس!

 

۴

سیاوش در سنت مارکس محصول کار مادی و فکری هر کس را آئینه چند و چون جسمی و روحی و روانی او تلقی می کند:

محصول کار هر کس به زعم حکیم توده ها فقط شیئی تغییر فرم یافته نیست.

شاهنامه فردوسی نیز فقط قصه های باستانی به نظم کشیده شده نیست.

 

پس چیست؟

 

۵

محصول کار هر کس آمیزه ماده و روح است:

دیالک تیک ماده و روح است.

عرصه کشمکش و کلنجار طبیعت و انسان است.

ثمره ستیز طبیعت اول با طبیعت دوم است.

در محصول کار هر کس روح او تجلی می یابد:

لیاقت جسمی، روحی،  معرفتی، عاطفی، احساسی و روانی او تجلی می یابد:

محصول کار هر کس آئینه ماهیت او ست.

 

به همین دلیل است که مولد شیفته سیری ناپذیر مولود خویش است.

 

مارکس حتی فتیشیسم کالائی (کالا پرستی، پول پرستی) را از همین دیدگاه توضیح می دهد:

انسان در واقع نه کالا را، بلکه محصول کار مادی و فکری خود را که در کالا تجسم یافته، می پرستد:

یعنی ماهیت انسانی ـ نوعی خود را می پرستد.

 

۶

به همین دلیل است که سیاوش (فردوسی) از سهراب می خواهد که در آئینه شاهنامه به تماشای او بپردازد و ارزیابی رئالیستی از او به عمل آورد.

 

ادامه دارد.

 

خود آموز خود اندیشی (۶۰۴)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت سوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم! 

۱

به آزار، فرمان مده بر رهی

که باشد که افتد به فرماندهی

معنی تحت اللفظی:

بنده و کنیز خود را آزار مده.

چون امکان آن هست که بنده و کنیز فرمانده شود.

 

سؤال

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک (۱) و توده

را

به شکل دیالک تیک بنده دار و رهی بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک طبقه حاکمه و توده

را

به شکل دیالک تیک بنده دار و رهی بسط و تعمیم می دهد

 و

از طبقه حاکمه (بنده دار)  می خواهد که رهی را تحت ستم قرار ندهد.

 

هر معلم مدرسه این بیت شعر را به مثابه بیت شعری لبریز از هومانیسم و بشردوستی تفسیر خواهد کرد.

 

اشکال اول کار آنها در این است، که آنها به مصرع دوم، یعنی به دلیل سعدی توجهی نمی کنند.

 

برای سعدی ستم فی نفسه بد نیست.

 

سؤال

 

برای سعدی، خوبی و بدی هر چیز در دیالک تیک سود و (۲) تعیین می شود.

 

جواب

برای سعدی، خوبی و بدی هر چیز در دیالک تیک سود و زیان تعیین می شود.

ستم وقتی بد تلقی می شود که زیانی به ستمگر برسد،

مثلا رهی به فرماندهی برسد و ارباب بنده دار تحت فرمان او قرار بگیرد.

چون چنین احتمالی هست، پس بنده دار نباید به رهی ستم کند.

 

سؤال

این نه هومانیسم، بلکه (۳) است.

 

جواب

 

این نه هومانیسم، بلکه پراگماتیسم است.

 

به زبان سیاستمداران امپریالیستی باید قلب و مغز ملل تحت اشغال و استعمار نو را تسخیر کرد.

شکنجه عراقی ها در زندان ابوالقریب، از این نظر بد بوده است، که برای منافع امپریالیسم آمریکا سودمند نبوده است.

اگر سودمند می بود، اشکالی نمی داشت.

 

سؤال

 

هدف مبتنی بر سود، (۴) را توجیه می کند.

 

جواب

 

هدف مبتنی بر سود، وسیله را توجیه می کند.

اشکال دیگر این است

 که

سعدی ۶۵۵ سال بعد از هجرت پیامبر،

مخالفتی با خرید و فروش انسانها و نظام برده داری ندارد.

 

ادامه دارد.