۱۴۰۱ دی ۳۰, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۶۰۰)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت سوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش اول 

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

به قنطار، زر بخش کردن ز گنج

نباشد چو قیراطی از دسترنج

 

معنی تحت اللفظی:

سطل سطل از گنج پخش کردن، ارزش بخشیدن پشیزی از دسترنج را ندارد.

 

    این همان سعدی است، که برای توده تهیدست نه سعادتی در این دنیا و نه نجاتی در آخرت قائل می شود:

 

مکن، ز گردش گیتی شکایت ای درویش

که تیره بختی، اگر هم بر این نسق مردی

 

معنی تحت اللفظی:

فقرا نباید شکوه و شکایت از وضع موجود داشته باشند.

چون در دنیای دیگر هم سعادتمند نخواهند بود.

 

این بدان معنی است

که

فقرا

اگر هم پشیزی به گدایان بدهند،

نباید امیدی به سعادت اخروی داشته باشند.

 

توانگرا، چو دل و دست کامرانت هست

بخور، ببخش، که دنیا و آخرت بردی

(گلستان با ب هفتم، ص ۱۸۷.)

 

معنی تحت اللفظی:

توانگران

 هم

از لذت دنیوی برخوردارند

و

هم

اگر احسان کنند،

از سعادت اخروی برخوردار خواهند بود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر