۱۴۰۱ دی ۲۲, پنجشنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۸)

 

میم حجری

از كتاب: «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
ادامه

 

آریانپور

از برخورد و گسترش مفهوم ها در وهلة اول، حكم (judgement) و در وهلة دوم، استنتاج (reasoning) فراهم مي‌آيد. 
 
 این تعریف آریانپور از حکم هم تعریف نادقیق نادرستی است.

برای توضیح تفاوت مفهوم با حکم
باید
فرم مادی آندو را پیدا کرد.

مفهوم و حکم
به تنهایی وجود ندارند.
 
مفهوم
در
دیالک تیک واژه (و یا عبارت) و مفهوم 
وجود دارد
و
حکم 
در 
دیالک تیک جمله و حکم.
 
و
هر دو دیالک تیک
بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست:
واژه و جمله
فرم و قالب اند
و
مفهوم و جکم
محتوا و درونمایه فرم و قالب فوق الذکر اند.
 

مثال:
مفهوم انتزاعی و سوبژکتیو «درخت»
چیزی فکری و یا روحی است.
از این رو
فقط در ذهن ما وجود دارد.
این مفهوم وقتی جامه کلام می پوشد، یعنی واژه و یا عبارت می شود،
مثلا آغاج و درخت و شجر و تری و غیره می شود،
یعنی
وقتی که دیالک تیک واژه و مفهوم تشکیل می یابد،
به
چیزی مادی و عینی و محسوس و مرئی 
مبدل می شود.
روی کاغذ می نشیند.
دیده می شود.
خوانده می شود.
شنیده می شود.
 
به قول مارکس، 
روح
(مثلا مفهوم)
همیشه
سایه ماده 
را
مثلا سایه واژه
 را
بالای سر خود دارد.
 
مفهوم درخت به محض تشکیل، واژه می شود، آغاج و درخت و شجر و غیره می شود.

حکم
از
ترکیب مفاهیم
و
یا
جمله
از ترکیب واژه ها
تشکیل می یابد.

مثال:
درخت آتش گرفته است.
این یک حکم و یا جمله است که از ترکیب مفاهیم و یا واژه های درخت و آتش تشکیل یافته است.

این اما فقط توضیح ساختار حکم و جمله است.
توضیح نحوه ترکیب عناصر سیستم موسوم به حکم و جمله است.
 
حکم «درخت آتش گرفته است»
از
عالم خارج
به واسطه ارگان های حسی به مغز بشر آمده است.
مصنوع محض مغز نیست.
 
حکم فوق الذکر
انعکاس واقعیت امری عینی و مادی در آیینه ذهن و ضمیر است.
همانطور که مفهوم درخت، نتیجه انعکاس و سپس تجرید سرو و صنوبر و غیره بوده است.


ادعای آریانپور:
از برخورد و گسترش مفهوم ها در وهلة اول، حكم (judgement) و در وهلة دوم، استنتاج (reasoning) فراهم مي‌آيد. 

نه دقیق است و نه درست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر