۱۳۹۶ دی ۱۰, یکشنبه

شغالی گر و ماهی بلند (۲۵)

 
ویرایش و تحلیل
از
میم حجری
 
به 
 خاطرِ عروسک‌ های تو،
 نه به خاطرِ انسان‌ هایِ بزرگ
 
به 
خاطرِ سنگفرشی که مرا به تو می‌ رساند،
 نه به خاطرِ شاهراه‌ های دور دست

به 
خاطرِ ناودان، هنگامی که می‌ بارد
 
به  
خاطرِ کندوها و زنبورهای کوچک
 
به 
خاک
افتادند.
 
معنی تحت اللفظی:
مبارزان سازمان نظامی
به
خاطر عروسک های فرزند نوباوه الف بامداد
به
خاطر سنگفرشی که الف بامداد را به فرزند نوباوه اش می رساند،
به
خاطر ناودان به هنگامی که می بارد
و
به
خاطر کندوها و زنبورهای کوچک
مبارزه کرده اند و اعدام شده اند.
 
اما
به
خاطر انسان های بزرگ و شاهراه های دور دست
مبارزه نکرده اند 
تا
 احیانا 
دستگیر شوند
و
اعدام شوند.
 
۱
 
به 
 خاطرِ عروسک‌ های تو،
 نه به خاطرِ انسان‌ هایِ بزرگ 
به 
خاک
افتادند.
 
هذیان های یک  بیمار روانی معتاد
شاید همین لاطائلات الف بامداد باشند.
 
پهلوانان حزب توده
به
خاطر عروسک ها مبارزه می کنند و اعدام می شود.
 
اما
به
خاطر انسان های بزرگ
مبارزه نمی کنند تا دستگیر شوند و اعدام شوند.
 
آنچه
که
در 
این جفنگشعر الف بامداد به عرش اعلی برده می شود،
کمیت منفی (صغارت، کوچکی) ایدئال های پهلوانان حزب توده است:
 
افسران حزب توده
شیفته بیمارگونه چیزهای کوچولو موچولو هستند.
 
آن  سان
که
به خاطر آنها از روی جسد خود حتی می گذرند.
 
ولی
متنفر از هر چیز بزرگ اند.
 
چنین اند شیران عیرانزمین.
 
۲
به 
خاطرِ سنگفرشی که مرا به تو می‌ رساند،
 نه به خاطرِ شاهراه‌ های دور دست
 
به 
خاک
افتادند.
 
پهلوانان حزب توده
به
خاطر سنگفرشی مبارزه می کنند و اعدام می شوند.
 
البته
صد البته
نه
هر سنگفرش عبوسی.
 
بلکه سنگفرش بشاشی
که
الف بامداد خیلی خیلی بزرگ
را
به
 فرزند خیلی خیلی کوچکش
می رساند.
 
همه چیز جهان و مافیها
حتی اعدام پهلوانان حزب بینوای توده
حول شرف کیهان و هابیل کذا و کذا می چرخند.
 
پهلوانان حزب توده
به
خاطر شاهراه های دور دست مبارزه نمی کنند و اعدام نمی شود.
 
تنها تفاوت پهلوانان حزب توده
با
پهلوانان طبقه حاکمه
همین است.
 
عادولف ها
به خاطر چیزهای خیلی خیلی بزرگ
مثلا
رایش ۱۰۰۰ ساله فاشیسم
قلع و قمع کردن نژادهای پست و فرومایه و مادرقحبه
مبارزه می کنند 
و
به
خاک می افتند.
 
۳
به 
خاطرِ ناودان، هنگامی که می‌ بارد
 
به  
خاطرِ کندوها و زنبورهای کوچک
 
به 
خاک
افتادند.
 
پهلوانان حزب توده
ضمنا
به
 خاطر ناودان و کندو ها و زنبورها مبارزه می کنند و اعدام می شود.
 
ولی
نه
به
خاطر خود ناودان.
 
بلکه 
فقط به خاطر ناودان به هنگام بارش باران.
 
ضمنا
نه
به
خاطر هر زنبور.
 
بلکه
فقط و فقط
به
 خاطر زنبور های کوچولو موچولو.
 
 ۴

به 
خاطرِ جارِ سپیدِ ابر در آسمانِ بزرگِ آرام

به 
خاطرِ تو
 
به 
خاطرِ هر چیزِ کوچک، هر چیزِ پاک
 به 
خاک افتادند
 
پهلوانان حزب توده
ضمنا
به
خاطر جار سپید ابر در آسمان آرام
مبارزه کرده اند و اعدام شده اند.

جار سپید؟
آسمان آرام در گرماگرم جار سپید ابر؟

دیو سفید داریم 
و
نه
جار سپید.

ابر 
ضمنا
طبل می کوبد
بسان دیوی غریو سرمی دهد.
می خروشد.

ابر خروشان
فاتحه بلند بالایی بر آرامش زمین و آسمان می خواند.
 
۵
به 
خاطرِ تو
 
به 
خاطرِ هر چیزِ کوچک، هر چیزِ پاک
 به 
خاک افتادند
 
خلاصه کلام اینکه پهلوانان حزب بینوای توده
به
خاطر فرزند نوباوه الف بامداد
و
دیگر چیزهای کوچک 
از زنبور تا مور
که
به 
دلیل کوچکی، پاک و مطهر بوده اند،
مبارزه کرده اند و اعدام شده اند.
 
۶
به یاد آر
عموهایت را می‌ گویم
از مرتضی سخن می‌گویم.
 
پهلوانان حزب بینوای توده
ضمنا
افتخار آن را داشته اند
که
داداش های کوچولو موچولوی الف بامداد باشند.
 
آن سان
که
الف بامداد
آنها
را
به 
نام کوچک شان صدا زند و مشمول الطاف تحفه خویش سازد.
 
ادامه دارد.
 

وحدت و مبارزه خدایان سه گانه (بخش سیزدهم)

 
تحلیلی از
مسعود بهبودی
 

۱۲۱

۱۲۲

۱۲۳

۱۲۴

۱۲۵

۱۲۶

۱۲۷

۱۲۸

۱۲۹

۱۳۰

ادامه دارد.
 

کار (۳)


 
بخش اول
پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان
شین میم شین
 

۴
مفهوم کار در قاموس مارکس و انگلس

۱
·      مارکس و انگلس بر اساس ماتریالیسم تاریخی، تعریف جدیدی از کار ارائه می دهند:

الف
·      مارکس و انگلس کار را به مثابه کرد و کار خاص انسانی تلقی می کنند.

ب
·      مارکس و انگلس کار را به مثابه شرط تعیین کننده برای جدا شدن انسان از حیوانات محسوب می دارند.

ت
·      مارکس و انگلس کار را به مثابه شرط تعیین کننده برای تعیین چند و چون پدیده ها و مناسبات اجتماعی می دانند.

۲
·      (بدون کار بر روی چیزها، پدیده ها و سیستم ها هرگز نمی توان به شناخت ماهوی آنها نایل آمد.
·      طبیعت «اسرار» درونی خود را به رایگان ارزانی کسی  نمی دارد.
·      فقط در روند کردوکاری عرقریز و عصب سوز است که می توان در ذات چیزها، پدیده ها و سیستم ها نفوذ کرد و حقیقت پنهان در ظلمات را کشف کرد و بیرون آورد.
·      مترجم) .

۳
·      به قول مارکس و انگلس، «انسان در روند کار به عنوان قدرتی طبیعی در مقابل مواد طبیعی قرار می گیرد تا آنها را برطبق نیازهای خود تغییر دهد.

۴
·      انسان با تأثیر گذاشتن برطبیعت برونی و با تغییر آن، همزمان طبیعت خود را تغییر می دهد.

·      (یعنی انسان در روند کلنجار با طبیعت اول، خود را هم به مثابه طبیعت دوم تغییر می دهد. مترجم)

۵
·      انسان در روند کار و ببرکت کار، توان های نهفته در طبیعت را کشف می کند و قوای طبیعی را به خدمت می گیرد.

۶
·      روند کار عبارت است از کرد و کار هدفمند، برای تولید ارزش های مصرفی و استفاده از مواد طبیعی در راستای  نیازهای انسانی.

·      مراجعه کنید به روند کار در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

۷
·      روند کار شرط عام جذب و دفع میان انسان و طبیعت است.

·      (انسان در روند کار و ببرکت کار به جذب و دفع با طبیعت اول نایل می آید:
·      مواد خام را از طبیعت برمی دارد (جذب) و پس از تحول بخشیدن بدان، تفاله حاصله را به طبیعت برمی گرداند (دفع):
·      سنگ آهن را برمی دارد (جذب) و پس از استخراج آهن از آن، مابقی را به طبیعت برمی گرداند. (دفع)
·      این روند جذب و دفع بطرق مختلف صورت می گیرد:
·      انسان سیب و سیب زمینی و گوشت حیوانات و آب و هوا را جذب می کند و پس از استفاده لازم از آنها در اندام خویش، مابقی را بصورت گاز کربنیک، مدفوع و ادرار و عرق و ناخن و غیره به طبیعت پس می دهد:
·      دیالک تیک جذب و دفع.
·      بدون این دیالک تیک هیچ موجود زنده ای نمی تواند حتی لحظه ای زنده بماند. مترجم)

۸
·      روند کار شرط طبیعی ابدی حیات انسانی است.

۹
·      روند کار از این رو، مستقل از هر فرم این زندگی است.

·      (روند کار در همه فرماسیون های اجتماعی صرفنظر ناپذیر خواهد بود. مترجم)

۱۰
·      روند کار وجه مشترک کلیه فرم های زندگی اجتماعی انسانی است.»
·      (کلیات مارکس و انگلس، جلد ۲۳، ص ۱۹۲)

ادامه دارد.