۱۴۰۱ بهمن ۲, یکشنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۱۳)

  

میم حجری

از كتاب: «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
ادامه

 

۱

ممكن است كسي پس از ادراك يك نمود، از استنتاج بازماند و دير زماني بعد ناگهان در خواب و يا بيداري نتيجه گيري كند. 
بر همين شيوه ممكن است
 كسي
 در موردي بسرعت جريان هاي گوناگون شناخت مسئله اي غامض را در نوردد و به حل آن نائل آيد، 
حال آنكه در مواردي ديگر از عهده چنين كاري برنيايد. 
 
  آریانپور
 فراموش می کند که خودش شناخت بشری را به شناخت حسی و عقلی (منطقی) طبقه بندی کرده است.
او
به همین دلیل
در این جمله
ادراک چیزها و پدیده ها و سیستم ها
را
شناخت محسوب نمی دارد.

آریانپور
شناخت
را
عملا
دیالک تیکی از ادراک و استنتاج می داند.
 
شناخت حسی
همیشه 
با شناخت عقلی توأم است.
با گذشت زمان و استغنای بضاعت تجربی
شناخت عقلی
تعمیق می یابد.
در عالم خواب هم روی تجارب شخصی که به طور عینی منعکس و ذخیره شده اند،
 کار فکری صورت می گیرد که به تعمیق شناخت منجر می شود.
همانطور که قبلا ذکرش گذشت،
آریانپور
 دیالک تیک های مارکسیستی زیر
را
نمی شناسد:
 دیالک تیک حسی و عقلی
و
دیالک تیک تجربی و نظری
را.

روشنتر شدن مسئله ای با گذشت زمان
چه در عالم بیداری و چه در عالم خواب
ربطی به سادگی و بغرنجی موضوع شناخت ندارد.
هر مسئله ای که حل نشده باشد،
ذهن شناسنده را به خود مشغول می دارد.

۲
تاريخ علم و هنر در اين زمينه نمونه هاي بسيار عرضه داشته است: 
تارتي ني (tartini)، 
آهنگساز ايتاليايــي قرن هيجدهم 
صورت نهائي آهنگ معــروف خود، 
«سونات شيطان» 
را 
در خـــواب تنظيم كـــرد،
 و
 آرخي مه دس (Archimedes)، 
دانشمند يوناني سدة سوم پيش از مسيح 
بغتتاً در گرمابه به كشف قانون علمي بزرگي توفيق يافت.


آریانپور
برای اثبات ادعای خود مثال می آورد.
تکمیل نهایی آهنگ در عالم خواب
به معنی کار فکری مغز آهنگساز روی موضوع شناخت است
و
فرقی با کشف قانون تجربی ـ ریاضی در اثر تجربه ای در گرمابه توسط ارشمیدس ندارد.
 
ما در هر دو مورد با تعمیق شناخت شناسنده سر و کار داشته ایم.
 
۳
شناخت ناگهاني 
– خواه معلول سرعت عمل استثنائي باشد، خواه نتيجة غائي تفكرات پيشين – 
به نظر كساني كه طبعي كرامت‌بين يا معجزه‌جو دارند،
 كاري خارق العاده است.
 اين گونه مردم شناخت را دو گونه مي دانند: 
يكي شناخت «عقلي»، ديگري شناخت‌ «اشراقي» يا «شهودي». 
به گمان اينان، 
شناخت عقلي 
نتيجة احساس و ادراك و استنتاج است،
 و 
شناخت اشراقي يا شهودي 
شناختي دفعي و از عالم حس بركنار است و تنها به مدد عبادت يا رياضت دست مي دهد، 
غافل از آنكه شناخت دفعي وجهي از شناخت تدريجي است، 
با اين تفاوت كه يا مراحل مقدماتي آن به سرعت روي مي‌دهد يا بين مقدمات و نتيجه نهائي آن فاصله مي افتد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر