۱۴۰۰ مرداد ۹, شنبه

زندگی مارکس و انگلس (۴)

 Friedrich Engels (links) mit seinem Freund Karl Marx und dessen Töchtern, wahrscheinlich in den 1860-ger Jahren


هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل اول

  ۲

انشاء در آخرین کلاس دبیرستان

ادامه

 

مارکس ۱۷ ساله

  زبان شاعرانه ای داشته است.

 

فراموش نباید کرد که آن دوره،

دوره بیدرمایر و رومانیتک رو به زوال بود.

 

مارکس ۱۷ ساله

ضمنا

 پرواز فکری شجاعانه ای داشته است.

 

این آیا نشانه نبوغ نوجوان ۱۷ ساله نبوده است؟

نه.

حتما نباید نشانه نبوغ او باشد.

 

محتوای انشای مارکس ۱۷ ساله

تحت تأثیرایده های زمانه بوده است.

تحت تأثیر هومانیسم فلسفه کلاسیک آلمان و ادبیات کلاسیک آلمان بوده است.

 

 antiquarisches Buch – Goethe, Johann Wolfgang – Das Göttliche. Gedichte. Auswahl Alfred Gerz.

https://www.youtube.com/watch?v=AhPz5m7jEug

 

چند دهه قبل

گوته

شعر «خدا واره»

را

سروده بوده است که با مصراع زیر شروع می شد:

«انسان شریف است و مددرسان است و نیکوکار.»

 

مارکس تازه به سن ۴ سالگی پا گذاشته بود

که

گوته

بخش دوم «فاوست» را به پایان رسانده و منتشر کرده بود.

 

افکار مارکس نوجوان

با

افکار یوهان هوگو ویتنباخ

(مدیر محبوب دبیرستان مارکس)

مطابقت داشت

که

در حین تدریس

با

شور و شوق وافر

به

تبلیغ ایدئال های انقلاب بورژوایی فرانسه و خردگرایی روشنگری آلمان 

می پرداخت.

 

مارکس نوجوان

اما

می دانست که گزینش حرفه فقط بسته به میل و آرزو و خواست افراد نیست:

«ما اما هرگز نمی توانیم به گزینش حرفه ای نایل آییم که دل مان می خواهد.

مناسبات ما در جامعه، چه بسا قبل از اینکه ما تعیین کنیم، شروع شده اند.»

(کلیات مارکس و انگلس، جلد ۱، ص ۵۹۲)

 

این سخن مارکس ۱۷ ساله دال بر ان است

که

او

به

درک اختلافات اجتماعی آغاز کرده بود.

 

ادامه دارد.

تفاوت مفاهیم پیچیده و بغرنج (۱)

Ist möglicherweise ein Bild von Text „Faktor 2 Faktor 1 Faktor 3 Kompli- ziertes System Faktor 5 Faktor 4 -ENTHUSIAST“  

شین میم شین

 

امروز

اغلب شنیده می شود که همه چیز پیچیده و بغرنج شده است.

سؤال این است که آیا میان این دو مفهوم تفاوتی هست؟

هر دو مفهوم

ظاهرا

ضد ساده اند.

 

استفاده از هر کدام از این دو مفهوم

اما

بسته به سیستم و فاکتورهای (عناصر) مربوطه است:

 

۱

سیستم پیچیده،

سیستمی است که حداقل تحت تأثیر دو و یا چند فاکتور معلوم و شناخته شده با مشخصات زیر قرار دارد:

 

الف

این فاکتورها

قابل شناخت و قابل غلبه (سلطه) اند.

 

ب

این فاکتور

تأثیر متقابل بر یکدیگر ندارند.

 

مثال:

اگر ۵ فاکتور مؤثر در سیستم داشته باشیم،

هر کدام از آنها تأثیر مستقیم بر سیستم دارد.

اما

بین این فاکتورها تأثیر متقابل وجود ندارد.

 

مثال:

  اگر سیستم پیجیده

خودرو

باشد،

فاکتورهای زیر تأثیر متقابل در یکدیگر ندارند:  

 چراغ های خودرو

شیشه پاک کن خودرو  

موتور خودرو

 

ادامه دارد.

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۶۲)

 

هانی شافت

آنتی فاشیست شهید هلند 

میم حجری


 

۷۸۵۰   

سنگ سخنگو 
دو نفر کارگر گرفته بودم براى انتقال وسايل
گفتند كه 400 افغانى، من هم چانه زدم، شد 300 افغانى
بعد از پایان کار، در آن هوای گرم سه دانه 100 افغانيگى دادم براى شان...
یکی از کارگران 100 افغانى گرفت و 200 افغانى ديگر را به آن كارگر ديگر داد...
گفتم مگر شما شریک نیستين؟
گفت بلى شريك هستيم، اما او اولاد دار است و احتیاجش از من بیشتر است...
من هم بخاطر اين احساسش دوباره 100 افغانى به او دادم...
تشکرى کرد و دوباره 50 افغانى اش را داد به آن كارگر ديگر... و از كنارم رفتند...
با خودم فکر میکردم كه هیچ وقت نتوانستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم!


سگ سخن جو

 

افغانستان چهره دیگری هم داشته و دارد. 

افغانستان روزی فخر انگیز و حتی حسرت انگیز بوده است. نفرین به باد باد. 

نفرین بر انکه رسم ستم را نهاد باد.

۷۸۵۱   

سنگ سخنگو

به زمان ربطی ندارد.
مسئله چیز دیگری است.
جلاد هر انقلاب،
مجری مجبور وصایای آن انقلاب مغلوب است.
مارکس.

اجامر ج.ا.
جلاد انقلاب سفید
و مجری مجبور وصایای ان انقلاب سفید مغلوب ند.

پهلوی ها
هم به مثابه جلاد حزب کمونیست و حزب توده و جنبش ملی
مجری مجبور وصایای آنها بوده اند.

محتوای انقلاب سفید
بخشی از برنامه حزب توده بوده است

بدون این کردوکار
هر دو نمی تونستند و نمی توانند هفته ای ادامه حیات دهند.

۷۸۵۲   

سنگ سخنگو

هر دزدی

قبل از دزدی
دزدگیر را از کار می اندادز
اجامر ج.ا. هم برای دزدی اینترنت را از کار می اندازند.
مهرداد 


سگ سخن جو

 

دزد قلمداد کردن اعضای طبقات حاکمه و هیئت های حاکمه
یکی از توطئه های تئوریکی در ایده ئولوژی خود طبقات حاکمه است

همه رسانه های امپریالیستی را شب و روز سخن از مبارزه با فساد است.
یعنی فاسد قلمداد کردن سران هیئت حاکمه است

کسب و کار رسانه ها در تمام مدت حکومت ترامپ و غیره
افشای فساد آنها بوده است.
این افشاگری حاوی ذراتی از حقیقت است.
ولی برای کتمان حقیقت عینی است.
حقیقت عینی چیست؟
حقیقت عینی این است که اجامر فاسد
یا عضو و جزو طبقات حاکمه اند و کیسه خلیفه را از بیت المال پر میکنند
و یا مأمور طبقات حاکمه اند که ضمن پر کردن کیسه خود به پرشدن کیسه خلیفه خدمت می کنند.

اینتر نت
نه در خدمت روشنگری علمی و انقلابی
بلکه در خدمت خرپروری است.
بستن اینترنت
نوعی ممانعت از خرپروری است.

ما هنوز احدی را در اینترنت ندیده ایم
که به فکر حراست از حقیقت باشد.
هر کس کشک خود را می سابد و می غرد.

ما شاید صد هزار هماندیشی با همنوعان منتشر کرده باشیم که دال بر این حقیقت تلخ است.

۷۸۵۳   

سنگ سخنگو

چیزی
در کل هستی
یافت نمی شود که با ضد خود توأم نباشد.

عشق همیشه با نفرت توأم است و نفرت با عشق.
به همین دلیل هر عشق و نفرتی موقتی است.
خلایق اما دلیل دیالک تیکی اش را نمی دانند و خیال می کنند که اشتباهی رخ داده است.
سعدی
دیالک تیکی اندیش بزرگ قرون و سطی
اما می دانست:
گل و خار و گنج و مار و غم و شادی به همند.
یادش به یاد باد
خردگرای بی همتای شیراز

۷۸۵۴   

سنگ سخنگو

عشق فاقد تعریف مشخص است.
حریف


سگ سخن جو

 

آره.
مسئله هم همین جا ست.
چون
چیزی که قابل تعریف مشخص نباشد
مشکوک است.

چیزهای غیر قابل تعریف و ایراسیونال
بیشتر
به درد خودفریبی و عوامفریبی می خورند.
خلایق
چه بسا
واژه عشق را برای خر کردن همدیگر و سوار شدن بر همدیگر مورد استفاده قرار می دهند.

عشق
هر تعریفی هم از ان ارائه شود،
مبتنی بر نیاز است.
نیاز
آدمیان را عاشق هر لاشخوری حتی می کند.
در کلیدر محمود دلوت آبادی
حریف
عاشق جلاد خود می شود.

۷۸۵۵   

سنگ سخنگو

اسلام چه فرقی با یهودیت و مسیحیت و زرتشتیت و غیره دارد؟

حریف

سگ سخن جو

 

یهودیت
دین قوم معینی است.

یعنی
دین یونیورسال و جهانی و تمام بشری نیست.
یهودیت
ضمنا دین توده های یهودی برده است.
یعنی دینی ضد بردگی است.
دینی رهایی بخش است.

فونکسیون و مأموریت حضرت موسی
رهایش توده یهود از بند بندگی است.

مسیحیت
بر خلاف یهودیت
دینی یونیورسال و جهانی و تمامبشری است.
مسحیت
ایده ئولوژی طبقه اجتماعی برده دار برای گرم و نرم و خام و خر کردن توده برده است.

مسیحیت
دیالک تیکی از آه و افیون است:
به توده ستمکش برده امید واهی می دهد (آه)
و
ضمنا بسان افیون
آنها را تخدیر می کند:
مسیحیت
ستم را و ستمکشی را
ایدئالیزه میکند،
توجیه ایده ئولوژیکی میکند

مسیخیت
ستمکشی را
به درجه
فضیلت اخلاقی ارتقا می دهد:
اگر کسی سیلی بر سمت چپ صورتت زد
سمت راست صورتت را برای سیلی دیگر
در اختیار او قرار بده.

اسلام
هم ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه برده دار است.
ولی نه بسان مسیحیت.

اسلام
چپ نمایانه و عوامفریبانه
بشریت را به درجه برده (عبد) تقلیل می دهد.
اسلام
بشریت را
سلب آدمیت میکند
زباله واره می کند.

اسلام
بشریت را به درجه موجودات ذلیل و بی همه چیز و هیچکاره و انگل و مفتخور
تنزل می دهد.
همه حرکات و سکنات و کلمات نماز
چیزی جز تمرین مکرر حرکات و سکنات و کلمات برده و بنده و غلام و رعیت
در مقابل ارباب شلاق به دست و شمشیر بر کمر نیست.

الله
در اسلام
بر خلاف الله در یهودیت و مسیحیت و غیره
برده دار یونیورسال است.
ارباب بنده دار کل هستی است.

همه صفات الله
صفات خوانین و سلاطین خونخوار نظامات برده داری و فئودالی اند.

الله
ارباب و سلطان و خانی بی پرنسیپ است.
حساب و کتاب ندارد.
درست بسان ناصرالدین شاه.

به قول دقیق سعدی:
به سلامی
گردن می زند
و
به دشنامی
خلعت می بخشد.

فرق طبقاتی اساسی حضرت محمد با حضرت عیسی و موسی
این است
خود حضرت محمد و حواریونش
راهزنند
آدمکش اند
غارتگرند
مجاهدند.

دلیلش این است که
حضرت محمد و حواریونش
قصد تبدیل بشریت به برده را دارند.

حضرت علی
در شب واحدی
۱۰۰۰ انسان آزاده را گردن می زند
چون تن به بردگی در نمی دهند.

اسلام
بر خلاف یهودیت و مسیحیت و غیره
میلیتانت
است.

۷۸۵۰۶   

سنگ سخنگو

محمدرضاشاه درکتاب ماموریت برای وطنم می نویسد : 

وقتی که می خواست از کوه پرت شود ، حضرت عباس دست اورا گرفت . 

حریف

سگ سخن جو

 

راست میگه. 

ما هم آنجا بودیم و به چشم خود دیدیم.
 اما حضرت عباس نبود.
حضرت شعبان بود

۷۸۵۷   

سنگ سخنگو

انسانی که به شناخت خویش نرسیده باشد، بیسواد است.
هر چند تمام کتب دنیا را خوانده باشد.
حریفه شریفه


سگ سخن جو

 

 خواندن همه کتب دنیا
به چه معنی است؟

خواندن اکتیو کتابی
به معنی هماندیشی با نویسنده کتاب
از سویی
و
شناخت حتی المقدور مسائل مطروحه در کتاب
از سوی دیگر است.

هماندیشی در همه فرم های مستقیم و غیرمستقیم و باواسطه و بی واسطه
به
خودشناسی
همنوع شناسی
جامعه شناسی
و
حتی
طبیعت شناسی
منجر می شود.

اصولا
بدون جامعه شناسی
خودشناسی محال است.

برای اینکه فرد در دیالک تیک فرد و جامعه وجود دارد.

ادامه دارد.