۱۴۰۰ مرداد ۴, دوشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۵۳)

  De vuurproef

 هانی شافت

آنتی فاشیست  شهید هلند

 

میم حجری



۷۶۹۹   

سنگ سخنگو

تاریخ خلق های خاور میانه و نزدیک
اگر تیز بنگریم
تاریخ مبارزه بر سر آب است.

حتی در دوره های ماقبل اسلام
آب برای اقوام خاور مهم ترین نعمت مادی بوده است.
یکی از دلایل وجه تولید آسیایی
و
استبداد سلطنتی
تهیه و هدایت و حراست از منابع و مجاری آب بوده است.
به همین دلیل به سیستم استبدادی سانتزال نیاز افتاده است.

آب در آینده به نعمتی و کالایی گرانتر از نفت مبدل خواهد شد.

۷۷۰۰   

سنگ سخنگو

«خامنه ای حیا کن! حکومتو رها کن!»
خلایق


سگ سخن جو

 

خلایقی که این شعار را می دهند
در بهترین حالت خر اند.

شرم کردن
خصیصه ای انقلابی است.
مرتجعین توان شرم کردن ندارند.
کسانی که بهترین شخصیت های کشور را
شقه شقه کرده اند و در خاوران جلوی ددان درنده افکنده اند،
بیشک
بی شرمان تاریخ بوده اند.

۷۷۰۱   

سنگ سخنگو

این پدیده که خاص جنقوری اسلامی نیست.

این یکی از ترفند های مدرن رایج در کلیه جوامع امپریالیستی است؟

طبقات حاکمه انگل
توده را از نعمت قهرمان و پهلوان محروم می سازند.

چگونه؟

۱
از طریق
تخریب و تحقیر قهرمانان توده
به ضرب شلاق و شکنجه و تهدید و توبه

به همین دلیل
دیگر خسرو روزبه وجود ندارد.
ناخدا افضلی وجود دارد که در تله ویزیون جنقوری
توبه می کند و اشک می ریزد.
ضمنا شکنجه گر و آدمکش مزدور و مأمور به مقام قهرمان ملی ارتقا داده می شود.


۲
از طریق پمپاژ پول در جیب هر قهرمان و هر پهلوان در هر عرصه مادی، فکری، ورزشی، هنری و استه تیکی.

هر فوتبالیستی
بدین طریق
به میلیونری تبدیل می شود

هر تنیس بازی در طرفة العینی به خرپولی استحاله می یابد.

یعنی
به لحاظ طبقاتی از توده کنده می شود و به عضویت طبقه حاکمه در می آید و فاسد می شود.

به همین دلیل
دیگر غلامرضا تختی
وجود ندارد.
علی دایی وجود دارد که رفیق بابک زنجانی است
مهدوی کیا وجود دارد که با حرمسرایش از هواپیما پیاده می شود.

۳
تخریب شخصیت قهرمانان
نه فقط با جوایز کلان در هر مسابقه.
بلکه از طریق تبلیغات برای کنسرن های امپریالیستی از قبیل نایکی، ادی داس، پوما و الی آخر
حتی از طریق عضویت در کنسرن های مد و سکس و لهو و لعب.

توده با این ترفند
بی همه چیز به معنی حقیقی کلمه می شود.

۷۷۰۲   

سنگ سخنگو


⁠توده پروردگار ما ست.
ما سگ توده ایم.
زبان ما زبان توده است.
مشخصه مهم زحمتکشان
 انتقاد از خود است.

۷۷۰۳   

سنگ سخنگو


⁠چوايران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
حریفه


سگ سخن جو

 

کسی که این بیت شعر را سر هم بندی کرده و با صد من سریش
به حکیم ابوالقاسم خردگرا، خلقی و انقلابی چسبانده،
بی کمترین تردید
فاشیست و یا فوندامنتالیست بوده است.

شاعر این بیت شعر
لاشخوری ضد خلقی و ضد هومانیستی و از سر تا پا مرتجع بوده است.

منظور از ایران
چیست که بشریت باید به خاطرش نابود شود؟
ایران
همان رایش هزارساله عادولف هیتلر است؟
همان خطه امام زمان است؟

ایران جایی است که
حتی
سران و توله های طبقات حاکمه
دار و ندارش را غارت کرده اند
و به بانک های امپریالیستی منتقل کرده اند
و
بعد فرار کرده اند.

حتی زن و بچه سلیمان
حاضر به ماندن در ایران نیستند و کانادا را به ایران ترجیح داده اند.
همین فروغی هم فردا فرار خواهد کرد
و
دول امپریالیستی به هزاران دلار اجیرش خواهند کرد.

۷۷۰۴   

سنگ سخنگو

ننگ و لعنت به هرچی آخوند
خوزستان را فراموش نکنیم.
حریف


سگ سخن جو

 

بحران زیستمحیطی که خاص جمکران نیست.

بحران زیستمحیطی
پدیده ای تمام ارضی (گلوبال) است.

۷۷۰۵   

سنگ سخنگو

تنها ره رهایی از بحران زیستمحیطی و بحران عمومی سرمایه داری و بحران های دیگر
گذار به کمونیسم است.
⁠تمکین به توده فرمایی و یا دموکراسی است

۷۷۰۶   

سنگ سخنگو

نصرت رحمانی
حوصله راه

اي دوست
درازناي شب اندوهان را
از من بپرس
كه در كوچه عاشقان تا سحرگاه
رقصيده ام

و طول راه جدايي را
از شيون عبث گام هاي من
بر سنگفرش حوصله ي راه

كه همپاي بادها
در شهر و كوه و دشت
به دنبال بوي تو
گرديده ام
و
ساعت خود را
با كهنه ساعت متروك برج شهر
ميزان نموده ام

اي نازنين
اندوه اگر كه پنجه به قلبت زد
تاري ز موي سپيدم
در عود سوز بيفكن
تا عشق را بر آستانه درگاه بنگري

پایان

سگ سخن جو

 

معنی تحت اللفظی:
درازای (طولانیت) شب غم ها را از من بپرس
که
در کوچه عاشقان تا سحرگا رقصیده ام
و
درازای راه جدایی را از من بپرس که ضمن طی سنگفرش حوصله راه
همپای بادها در شهر و کوه و دشت در جست و جوی تو
بیهوده شیون سر داده ام
و
ساعت خود ر ابا ساعت متروک برج شهر تنظیم کرده ام.
اگر غم بر دلت چنگ زد
تاری از موی سپیدم را در عودسوز بینداز تا عشق در ایوان درگاهت متجسم شود (جسمیت یابد) و تو ببینی.

نصرت رحمانی
شاعر زبردستی است.
عیبش در چیز دیگری است.
در چیست؟

۷۷۰۷   

سنگ سخنگو

فلزبان

بی‌عدالتی
ستم

از
استبداد
خسته که می‌شوی
کوفتگی
عضلات را
کش می‌آورد
آن‌قدر کش می‌آورد
که رگ پاره عصیان - زاده می شود.

این
کودکانِ گُرسنه‌ی بیزار را
که لب - تشنه‌اند، ساچمه‌های تُفنگ‌های ساچمه‌ای‌ات نیز مثلِ تمامِ گلوله ها
سیراب نخواهد کرد.

پایان

سگ سخن جو

 

فلزبان خودش به شعرش آفتابه برمی دارد
برای چی؟
انگار نمی خواهد که کسی معنی اش را بفهمد.
ما با نوعی خردستیزی پوئه تیکی سر و کار پیدا می کنیم.

واژه های بی عدالتی و ستم فلزبان
بی سر و سامانند و فاقد کمترین پیوند کلامی با بقیه شعرش.

منظور از « رگ پاره عصیان - زاده می شود.» را شاید خودش هم نداند.
گلوله تفنگ مگر قرار است که کودک گشنه و تشنه را سیر و سیراب کند؟

۷۷۰۸   

سنگ سخنگو

 
طی قرن‌ها نویسندگان زن از خواهران برونته گرفته تا جرج الیوت و جی‌کی رولینگ خود را ملزم دانسته‌اند تا برای ترغیب پسران و مردان به خواندن نوشته‌هایشان جنسیت خود را پنهان کنند. اما آیا هنوز چنین کاری لازم است؟ جوابِ غم‌انگیز بله است.
زرین


سگ سخن جو

 

تعداد نویسندگان زن
به مراتب
کمتر از تعداد نویسندگان نر بوده است.

زنان تا همین چند دهه قبل حتی در اروپا ادم حساب نمی شدند و حق دادن رأی به نران را حتی نداتشند.
چه رسد به انتشار اثر.

پنهان کردن نام خود
احتمالا به همین دلیل بوده است.

فیلمی هم در این زمینه منتشر شده است:
در این فیلم
اثر زن، مورد پسند خلایق قرار می گیرد ولی به حساب شوهرش گذاشته می شود
و وقتی زن اعتراض می کند
تنها می ماند.

ضمنا
چگونه می توان فهمید که خواننده آثار نران بیشتر از آثار زنان است
وقتی که ۹۹ درصد آثار از نران باشد.

۷۷۰۹   

سنگ سخنگو

مسموم لامصب.
نه
مصموم
همان بلایی را که آخوندها بر سر ملت می آورند، 

ملت بر سر زبان فارسی می اورد


۷۷۱۰   

سنگ سخنگو

این سخنان تو
مملو از اغلاط انشایی اند.
مش جمشید.
ما خیال می کردیم که فقط ما هستیم که حرف زدن بلد نیستیم.
اکابر توانگر کند فرد را
خبر کن تو جمشید خونسرد را

 

۷۷۱۱   

سنگ سخنگو


⁠مفهوم جنگ صلیبی را در جنگ مسیحیان با مسلمانان به کار می برند و نه همه جا
مثلا جنگ دول غربی بر ضد تروریسم اسلامی تحت سرکردگی جورج بوش را می شد
جنگ صلیبی قلمداد کرد


۷۷۱۲   

سنگ سخنگو


⁠⁠فروغ فرخزاد میگه:
در حیرتم از خلقت آب،اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند.اگر با اتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.اگر با ناپاکی ها برخورد کند، آنرا تمیز میکند.اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا اماده طبخ میکند.اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گند اب میگردد.دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است،و در تنهایی مرده وگرفته است...


بگذارید این حرف فروغ را مورد تأمل قرار دهیم:

۱
در حیرتم از خلقت آب،


سگ سخن جو

 

خقلت مفهوم نامناسبی است.
خصلت مناسب است.
آب را کسی خلق نکرده است.
آب از ترکیب یک مولکول هیدروژن و نیم مولکول اکسیژن تشکیل یافته است.

۲
اگر آب با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند.


سگ سخن جو

 

آب به تنهایی به شکوفایی درخت منجر نمی شود.
آب اگر با چوب ترکیب شود
گنداب می شود.

آب + گازکرنیک + اشعه ماورای بنفش نور توسط برگ جذب می شود اگر هوا مرطوب باشد و یا از طریق ریشه جذب و به برگ پمپاژ می شود.
برگ مثل کارخانه ای شیمیایی است که در ان از ترکیب آب و گاز کربنیک سمی
به مدد انرژی آفتاب
الدهید (مواد قندی) و اکسیژن تولید می شود.
اکسیژن زباله کارخانه برگ است که دفع می شود.

درختان اصولا و اساسا از مولکول قندی تشکیل می یابند: که ترکیبی از کربن و اکسیژن و هیدروژن اند.
به همین دلیل اگر درخت بسوزد:
گازهای اکسیژن و هیدروژن به هوا می روند و کربن (ذغال) باقی می ماند.

آب تنها نیست.
آب مولکول است.
چیز مرکبی است.
آب دیالک تیک مثبت (کاتیون هیدروژن) و منفی (انیون اکسیژن) است.
حتی خود هیدروژن
به مثابه ساده ترین اتم
دیالک تیک مثبت (پروتون) و منفی (الکترون) است.
اکسیژن هم به همان سان.
همه چیز هستی
خصلت دیالک تیکی دارند:
یعنی وحدت اضداد اند.

فروغ از مارکسیسم خبر نداشته است.
ولی شخصیت خوداندیشی بوده است.

ما شاید ۵۰۰۰ صفحه تحلیل از اشعار فروغ منتشر کرده باشیم.

آب اگر تنها بماند
نمی گندد.
آب فرمهای مختلف جامد و مایع و گازی (بخار) دارد.
مگر یخ در یخچال و در یخدان می گندد.
مگر ابر می گندد.
مگر آب در بطری بماند می گندد.
گنداب چیست؟
گنداب نتیجه تجزیه و تلاشی مثلا چوب افتاده در آب توسط میکرو موجوداتی است که بدون نیاز به اکسیژن تکثیر می شوند و گاز اس هاش دو (H2S) تولید می کنند.
همان گازی که از مستراح ها برمی خیزد و بدبو و بسیار سمی و خطرناک است.

تنهایی
فی نفسه
نعمتی است.
فقط باید از تنهایی استفاده درخور به عمل آید.
وقت طلا ست و نباید حیف و میل شود.

۷۷۱۳   

سنگ سخنگو

برد موشک های طوطی و قوطی در یمن
حشمت


سگ سخن جو

 

موشک ها را یمنی ها
کجا تولید می کنند؟
در یمن
مستراحی نمانده که بمباران نشده باشد
و
مرضی نمانده که مردم نگرفته باشند.

دوستی با فاشیسم و فوندامنتالیسم
مثل دوستی با خرس است
که برای تاراندن مگسی از سرت
صخره ای را بر سرت می کوبد

۷۷۱۴   

سنگ سخنگو

لطفاً دوستم نداشته باش
برای اینکه دوستم داشته باشی،
هر کاری بگویی می کنم،
دیوانه


سگ سخن جو

 

 این دو جمله دیوانه با هم تناقض دارند.
کسی که می خواهد دوستش نداشته باشند
اگر عاقل باشد
نمی گوید:
برای اینکه دوستم بداری هر کاری بخواهی می کنم.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر