۱۴۰۰ مرداد ۳, یکشنبه

درنگی در شعری از ناصر فرداد تحت عنوان «در وصف سپاه پاسداران» (۱)

 ما در زبان فارسی چندین و چند لورکا می‌شناسیم
ناصر فرداد

تحلیلی 

از

 میم حجری

ناصر فرداد
در وصف سپاه پاسداران
تقدیم به همۀ قربانیان شکنجه و تجاوز سپاه
..

نیمی شکم و نیمی عورت اند
این وَلَدان سپاه ظلمت
با کپل های سپید و درشتشان،
مکتب آموختۀ حجره های آفتاب ندیده
زیر قبای کلفت ملایان.

در دهلیزهای سیاهِ جمجمه های فرتوت شان
چرک پَلَشت بیضه های درشت اسلام
جاری است

بر تخت های سوزان تسمه و شلاق شکنجه
از اشکهای شور و نالۀ تن های شکسته
جُنُب (محتلم دشن، خواب جماع دیدن) می شوند

و زیر بیرق آیه های شیطانی شان
به جستجوی توأمان حوریان و غلمان
به قبرستان خون و کَف و لَف سرازیر می شوند،
درنده گان جبونی
که دندان نیش به مُردار می کشند.

پایان

ناصر فرداد
را با ترجمه اشعار لورکا می شناختیم
که
اکنون
به
صورت شاعر مدرنی با بینش و استیل تبیینی رئالیستی و راسیونالیستی مدرنی
بی شباهت به همه شعرای این سامان بی سامان
از خرابه های خانه های خرد و اختیار و استقلال فکری و هنری
قد بر می کشد
بسان گلی در مردابی

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر