۱۴۰۰ مرداد ۹, شنبه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ر) روشنگری (۱)

 Diskutiersalon Aufklärung

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱

·    روشنگری به جنبش رهایی بخش فکری بورژوایی بر ضد فئودالیسم و جهان بینی مذهبی توجیه گر آن در دوره تدارک و انجام انقلابات بورژوایی در قرون ۱۷ و ۱۸ اطلاق می شود.

 

۲

·    در طول قرن ۱۸، روشنگری تقریبا همه کشورهای اروپا را در برمی گیرد.

·    اما بسته به شرایط تاریخی متفاوت هر کدام از این کشورها روشنگری به طرق متفاوت صورت می گیرد و از اهمیت متفاوت برخوردار می گردد.

 

۳

·    روشنگری به طور کامل در انگلستان و فرانسه صورت می گیرد.

·    آنجا که بورژوازی نوخاسته به صورت دولت ملی واحد و یکپارچه توسعه یافته و به نمایندگی قاطعانه از مطالبات جامعتی خود مبادرت ورزیده بود.

 

۴

·    روشنگری در فرانسه به رادیکال ترین و روشن ترین فرم خود نایل آمد.

 

۵

·    روشنگری آلمان به دلیل توسعه بخور و نمیر بورژوازی و قدرت دم افزون استبداد خرده ـ دولتی در آلمان در مقایسه با روشنگری اروپا اهمیت اندکی کسب می کند.

 

۶

·    مشخصه روشنگری روس، پیوند تنگاتنگ آن با خلق  و موضع اساسی انقلابی اش در مقابل استبداد فئودالی روس (تزاریسم) بوده است.

 

۷

·    روشنگری علیرغم فرم های متعدد، حاوی گرایش اساسی واحدی بوده است:

·    روشنگری بر ضد نگرش های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فلسفی، استه تیکی و تئولوژیکی فئودالی حاکم و بر ضد نهادهای سیاسی فئودالیسم مبارزه کرده است.

 

۸

·    سمتگیری روشنگری در جهات زیر بود:

 

الف

·    در جهت اشاعه دانش

 

ب

·    در جهت سوق دانش به تغییر مناسبات جامعتی حاکم

 

پ

·    در جهت تشکیل نظام جامعتی و نظام دولتی عقلایی (بخردانه)

 

۹

·     روشنگری به قول انگلس، «مذهب را، طبیعت ـ نگری را، تاریخ را، نظام دولتی و و همه چیز دیگر را به تیغ انتقاد بی چون و چرا می سپارد.

 

۱۰

·    همه چیز می باستی یا وجود خود را در محکمه عقل توجیه کنند و یا بر وجود خود صرفنظر کنند.»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر