۱۴۰۰ تیر ۳۱, پنجشنبه

درنگی در شعری از ناصر فرداد تحت عنوان «خامنه ای در تف شیطان» (۵)

 Macbeth  

خامنه ای در تُف شیطان
ناصر فرداد

تحلیلی 

از  

میم حجری 

۱

ای عفریت زشت خوی
تو می روی
نه معجونی از اوراد و عقاقیر (داروهای گیاهی) ابلیس
نه جوشیدۀ مغز مار و جمجمۀ بوزینه گانت
نه زاده شدن هیولا از دندۀ عجوزه گانت
هیچ اثر نخواهد کرد.

 

معنی تحت اللفظی:

ای عفریت زشت خوی

تو

خواهی مرد.

برای اینکه نه آمیزه ای از اوراد و عقاقیر ابلیس یاری ات خواهد کرد

نه

جوشیده مغز مار و جمجمه بوزینگان

و

نه

زاده شدن هیولا از دنده عجوزگان.


عجوزه خانم

 

رویین تنی سید علی

 بدین طریق

از بین می رود و نابودی اش الزامی و جبری می گردد.


مکبث

هم

تحت حمایت جادوگران 

(با طالع بینی و غیب گویی عجوزگان با توجه به دیگ جوشان عقاقیر عجیب و غریب شان)

به قدرت رسیده است و علیرغم آن به زانو در آمده است. 


شاعر

سید علی خامنه ای

را

به

مکبث تشبیه می کند

و

برای او آخر و عاقبت مکبث را الزامی می داند.

 

مکبث

بسان سید علی،

ولی نعمت خود

را

یعنی محمد رضا شاه

را

سرنگون 

و حامیان شاه را تیرباران کرده است.

همانطور که مکبث راه رهایی از شکست و مرگ نداشته،

از دید شاعر،

سید علی هم راه رهایی از شکست و ذلت نخواهد داشت.

 

به

مفاهیم شاعر در بند اول این شعر نظر بیندازیم:

 

۱

عفریت زشت خوی
 

  

شاعر

سید علی

را

به

عفریتی زشت خوی

تشبیه می کند.

 

فولادزره نام یک دیو به صورت یک عفریت بزرگ شاخدار در داستان ا...

 

فولادزره 

نام یک دیو به صورت یک عفریت بزرگ شاخدار

 در داستان امیر ارسلان نامدار است.

در این داستان، 

فولادزره

 در هوا گشت می‌زند و زنان زیبا را نشان کرده و می‌دزدد.
این دیو در آغاز، 

سرکرده لشکر ملک خازن، شاه پریان و فرمانروای دشت زهرگیاه،

 بوده است.
مادر فولادزره 

که 

جادوگری بسیار توانا بود

 تن و بدن فولادزره

 را 

با افسون و طلسم، 

نسبت به همه سلاح‌ها 

آسیب‌ناپذیر ساخته

 به جز یک سلاح به نام شمشیر زمردنگار.

 
در پایان داستان هم فولادزره و هم مادر او به دست امیرارسلان کشته می‌شوند.
در زبان عوام به زنان درشت‌اندام و قوی و نازیبا و پررو اصطلاحاً «مادر فولادزره» گفته می‌شود.

 

۲

ای عفریت زشت خوی
تو می روی
نه معجونی از اوراد و عقاقیر (داروهای گیاهی) ابلیس
نه جوشیدۀ مغز مار و جمجمۀ بوزینه گانت
نه زاده شدن هیولا از دندۀ عجوزه گانت
هیچ اثر نخواهد کرد.

 

سید علی 

را

شاعر

مظهر زشتی ظاهری و ذاتی

تصور و تصویر می کند:

عفریت

به لحاظ ظاهر، در هر حال،

زشت روی و زشت اندام است.

شاعر

دیالک تیک ظاهر و ذات

را

در سنت سعدی

 به شکل دیالک تیک زشت رویی و زشت خوی یبسط و تعمیم ی دهد.


حامیان سید علی

در

قاموس شاعر

ابلیس و عجوزگانند.


شاعر 

سید علی

را از همه حمایت های ابلیسی و عجوزگان جادوگر

نومید می سازد:

ای عفریت زشت خوی
تو می روی
نه معجونی از اوراد و عقاقیر (داروهای گیاهی) ابلیس
نه جوشیدۀ مغز مار و جمجمۀ بوزینه گانت
نه زاده شدن هیولا از دندۀ عجوزه گانت
هیچ اثر نخواهد کرد. 



خواننده و شنونده هوشمند این بند شعر شاعر،

ابلیس

را

احتمالا 

امپریالیسم و فئودالیسم

تفسیر می کند

و

عجوزگان

را

علمای اعلام پیر و فرتوت از قبیل جنتی و مکارم و علم الهدا و این و آن.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر