کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۵۳۹)

   

مراسم خاکسپاری هانی شافت

آنتی فاشیست  شهید هلند

میم حجری

۷۳۸۵  

سنگ سخنگو

یک روز خودم را به دو دلیل زیر خواهم بخشید و بغل خواهم کرد و ترک نخواهم کرد:
اولا
به این دلیل که به خود آسیب رساندم
ثانیا به این دلیل که به دیگران اجازه آسیب رساندن به خودم را دادم.
امیلی دیکنسون

 شاعر امریکایی

سگ سخن جو

 

ما هنوز به امریکایی ئی بر خورد نکرده ایم که توان تفکر بکن و نمیر داشته باشد.

احدی
و
حتی موجودی
(نباتی، حشره ای، حیوانی)
پیدا نمی شود که به خودش آسیب نرساند.
برای اینکه بدون تحمل رنج
گنج میسر نمی شود.

مثال:
اگر مادران تن به درد زایمان و پرورش مشقت بار فرزند نمی دادند، نسل بشر برمی افتاد.

بدون ریاضت
لذتی میسر نمی شود.

اصیل ترین لذت
لذت حاصل از ریاضت است.
دیالک تیک ریاضت و لذت را مدیون مارکس هستیم.

همه چیز هستی
خصلت دیالک تیکی دارد.

ضمنا
کسی بیهوده به کسی اجازه آزار دادن به خویشتن نمی دهد.
جبر بی رحم زندگی
انسان را به تحمل ستم و ذلت وامی دارد.

مثال:
بچه معصوم
گرسنگی می کشد
و مادر و پدر به لاشخوری اجاره استثمار و ستم می دهند تا نانی به کف ارند و جلوی کودک گرسنه و خویشتن بیندازند.
مثال دیگر:
برای سرنگونی نظام بردگی
مجبور به مبارزه می شوی و پس از بازداشت
شکنجه می شوی
یعنی به دیگران اجازه آسیب رساندن به خویشتن می دهی.

مبارزه
دیالک تیکی از پیروزی و شکست است.

تکرار کنیم تا یانکی ها و مانکی ها و بانکی ها هم بدانند:
همه چیز هستی خصلت دیالک تیکی دارد.

۷۳۸۶  

سنگ سخنگو

فرج سرکوهی
و همه پیروان رنگارنگ احمد شاملو و عادولف هیتلر
به دو دلیل
به افراد گیر می دهند و افکار را نادیده می گیرند.

این دو دلیل کدامند؟

۷۳۸۷  

سنگ سخنگو

گرم یاد اوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم
نیما
سگ سخن جو

 

⁠
در این دو جمله نیما
فلاکت عاطفی ـ اخلاقی نیما
عربده می کشد.
ولی
کسی نمی داند.
⁠

۷۳۸۸  

سنگ سخنگو

⁠
⁠هی رسول اوف
در دیار فرهادی
فاشیسم به توان ۲
بر سر کار است.

ایشمن
فقط فاشیست بوده است.
جمکرانیان
هم فاشیست (پان اسلامیست) اند و هم فوندامنتالیست.

فوندامنتالیست ها
رسالت فاشیست ها را ادامه می دهند:
سید علی
چندی قبل
مفهوم فاشیستی «Endlösung» را در سخنرانی اش به کار برد که به معنی ریشه کن کردن خلق یهود است.
سید علی
بسان سید رضا پهلوی
متحد فاشیسم است.

۷۳۸۹  

سنگ سخنگو

مش ندا هم در سنگر نظری فرهادی است. 

البته با اندکی شرم. 

همه شیرین های جمکران کم و بیش فرهادی اند.

۷۳۹۰  

سنگ سخنگو

⁠موسیقی همیشه راست میگه
علی زاده

سگ سخن جو

 

علی زاده
خیال می کند که موسیقی چیزی انتزاعی و ماورای اجتماعی است
و
نمی داند که
موسیقی
چیزی طبقاتی است.

به همین دلیل خیال میکند که حقیقت در انحصار موسیقی و در واقع نوازنده است.

یکی به علی زاده بگوید:
فاشیسم هم نوازندگان خاص خود را داشته است.
واگنر
از موسیقی گران کلاسیک فاشیسم بوده است.
هایدریش
لاجوردی هیملر و هیتلر
هم پدرش نوازنده بود و هم خودش ویولون می نواخت.
هایدریش
مادری را با فرزند خردسالش از انبوه اسرای یهودی
جدا کرد
و
به گلوله بست
و
شعار داد:
اینها باید نابود شوند تا ما بتوانیم زندگی کنیم.

می خواست به شاگردانش درس کشتار دهد.

۷۳۹۱  

سنگ سخنگو

عجب اوپوزیسیونی ج. ا. دارد.
 گر مسلمانی همین است که حافظ دارد
وای اگر از پی امروز بود فردایی

۷۳۹۲  

سنگ سخنگو

چگونه می توانند خوزستان پر آب را به بیابان تشنه و سوزان مبدل کنند.
حریفه کنج کاو


سگ سخن جو

 

طنز تلخ تر از زهر تاریخ است:
بزرگ ترین دشمنان نظام سرمایه داری
سرمایه دار شده اند.

روحانیت شیعی برده دار و فئودال
بورژوا شده است
و
سود
برای بورژوازی
همان خدای کذایی است.

آب را بسان کالایی
مثلا بسان گاز و نفت و مس و گوگرد و نقره و طلا و غیره
می فروشند
و به دلار اعلی تبدیل می کنند.

حتی زنان و کودکان مردم را قیمت می گذارند،
چوب حراج می زنند و به زوار حرم امامان متنوع
اجاره می دهند.
بورس بازی بورژوایی
شده بوسه بازی و بچه بازی و زن بازی روحانی

۷۳۹۳  

سنگ سخنگو

سعدی
هر یک از دایره جمع
به راهی رفتند
ما بماندیم و خیال تو
به یک جای مقیم

سگ سخن جو

 

معنی تحت اللفظی:
از محفل دوستان
هر کس به سویی رفت.
فقط ما ماندیم و خیال تو.

این بیت غزل سعدی
را
باید توأم با غزل درک کرد و توضیح داد:

ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم
الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم

هر یک از دایره جمع به راهی رفتند
ما بماندیم و خیال تو به یک جای مقیم

باغبان گر نگشاید در درویش به باغ
آخر از باغ بیاید بر درویش نسیم

گر نسیم سحر از خلق تو بویی آرد
جان فشانیم به سوغات نسیم تو نه سیم

بوی محبوب که بر خاک احبا (حبیبان، دوستان) گذرد
نه عجب دارم اگر زنده کند عظم رمیم (استخوان پوک گشته)

ای به حسن تو صنم
چشم فلک نادیده
وی به مثل تو
ولد مادر ایام عقیم

حال درویش چنان است
که خال تو سیاه
جسم دل ریش چنان است
که چشم تو سقیم (بیمار)

چشم جادوی تو بی واسطه کحل (سرمه)
کحیل (نفت گونه سیاه)
طاق ابروی تو بی شائبه وسمه (از مواد ارایش چشم و ابرو)
وسیم (زبیا)

ای که دلداری اگر جان منت می‌باید
چاره‌ای نیست در این مسأله الا تسلیم

عشقبازی نه طریق حکما بود ولی
چشم بیمار تو دل می‌برد از دست حکیم

سعدیا عشق نیامیزد و عفت با هم
چند پنهان کنی آواز دهل زیر گلیم

پایان

۷۳۹۴  

سنگ سخنگو

خاتمی اینقدر احمق نبوده که چنین کاری بکند .
حریف

سگ سخن جو

 

روشنفکران جمکرانی
عکس می بینند و بس.

انگار نه انگار
که
عکس فقط دکوری برای بیان اندیشه ای است.

ضمنا
حوایج غریزی
اعضای طبقات حاکمه را
به هر کثافتکاری وامی دارد.

فرق هم نمیکند که
ترامپ باشد یا کلبتین،
جو با دین باشد و یا پوتین.

مسیح در مجلسی برای خاتمی و شرکا
آواز هم میخواند.
از خاتمی و علمای دیگر
عکس های کثیفتری هم منتشر شده است.
بحث اما بر سر اصالت عکس نیست.
بحث بر سر چیست؟

۷۳۹۵  

سنگ سخنگو

به چینی ها ی زاده شده در امریکا بگو حواس شان جمع باشد و به روز ژاپنی ها نیفتند

۷۳۹۶  

سنگ سخنگو

 
علوم منفرد
مثلا ریاضی و شیمی و فیزیک
برای خروج از خریت
کافی نیستند.

گله ای از دانشمندان علوم منفرد
وجود داشته است و وجود دارد
که خر و خردستیز و جنایت پیشه بوده اند و هستند.

دستیابی به حقیت
در گرو کسب خرد کل اندیش است.

خرد کل اندیش چیست؟

۷۳۹۷  

سنگ سخنگو

هی حریفه. 

یک جمله می نویسی با چندین غلط املایی و انشایی.
تو کجایی تا شویم ما نوکرت؟

۷۳۹۸  

سنگ سخنگو

سیاستمداران و پوشک بچه ها باید زود به زود عوض وشند
هر دو به یک دلیل.
مارک تواین

سگ سخن جو

 

 مردیم در حسرت دیدن اندیشنده ای از ینگه دنیا

اولا
سیاستمدار انتزاعی وجود ندارد تا شبیه پوشک باشد.
سیاستمداران می توانند نماینده اقشار و طبقات اجتماعی متفاوت باشند.
هر گردی
گردو نیست.

ثانیا
سیستم
تعیین کننده است و نه سوبژکت.
تحت مناسبات تولیدی سوسیالیستی
سیاستمدار
سرسپرده طبقه کارگر و متحدینش است.
سگ توده است.
ضمنا
نه برای پر کردن جیب خود
بلکه برای توسعه همه جانبه نیروهای مولده و تقسیم نعمات مادی و فکری و هنری و فرهنگی به تساوی.

تعویض سیاستمداران
دیری است که فرمی از عوامفریبی است.
برای اینکه طبقه حاکمه انگل و استثمارگر
نه
یک حزب
بلکه دهها حزب رنگارنگ تشکیل داده است
و هر حزبی در انتخابت کذایی پیروز شود
سیستم حفظ می شود.

تحت مناسبات تولیدی سوسیالیستی
هر سیاستمداری
قابل عزل است
و
حکومت
نه
ارثی
بلکه
مأموریتی است.

ادامه دارد.