۱۳۹۲ دی ۱۰, سه‌شنبه

نوزاد

سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
 خانگی
 (1346)
 
·        بعد از هجوم رعد که در پنجه می شکست
·        دیوار داربست زمان را در آسمان
·        فریادهای آن زن بی تاب بینوا
·        کم کم فرو نشست
·        و این مژده، ناگهان
·        چون برق در محله ما بال و پر گرفت

·        ایران ـ زن عقیم ـ
·        آورد بچه ای

·        روشن شد عاقبت
·        امشب چراغ خانه آن مرد جوشکار

·        در پهنه مشوش نیلاب آسمان
·        فریاد کودکی
·        چون غنچه ای سفید به باران سلام کرد.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

نقل قول هائی از این و آن (34)

 
من به عرض زندگی بیش از طول آن می اندیشم  
ابو علی سینا
 
گاف سنگزاد  
پیشکش به محسن بوعلی شناس

حریف اول
زندگی با کیفیت
زمان به قدری که به گفته سهراب راز گل سرخ را دریابیم

حریف دوم
عرض زندگی را که مرتب قیچی می کنند
طول زندگی حسنش به اینه که ممکن است ثمره تلاش ها برای حذف قیچی را شاهد باشی

حریف سوم
با قیچی کردن عر ض زندگی از شکوهش نمی توانند کم کنند و اینکه ما شاهد ثمره این تلاش ها باشیم و نباشیم چه فرقی می کند
 زیبایی در آن است که شاملو می گوید:
 انتظار آن روز را کشیدن بدون دغدغه حضور داشتن یا نداشتن در آن روز

میم
منظور بوعلی چیه از عرض و طول؟
عرض که به معنی کیفیت نمی شود.
 طول و عرض هر دو کمی اند.

حریف سوم
حالا از کجا فهمیدید که بحث کمیت و کیفیت است؟

میم
کاری نداره.
طول و عرص را کاهش و یا افزایش بدهید و ببینید که تغییرات کمی (تغییر طول و عرض) به تحول کیفی منجر می شود:
(قانون دیالک تیکی گذار از تغییرات کمی به کیفی)
دو خط را از انتهای شان به یکدیگر وصل کنید.
بعد طول (خط دراز تر) و یا عرض (خط کوتاهتر) را تغییر دهید
آنگاه به اشکال مختلف (کیفیت های مختلف) از قبیل مربع، مستطیل، ذوذنقه ، مثلث و یا لوزی و غیره می رسید.
دیالک تیک کمیت و کیفیت

رضا
این جمله از آنجا می آید که می گویند:
بوعلی نوشیدنِ شراب را با این استدلال که " عمر را کوتاه می کند" منع می کرد امّا خود بسیار می نوشید.
 شاگردی سببِ آن را می پرسد.
 بوعلی در پاسخ او می گوید:
 «من به عمقِ زندگی می اندیشم و نه به طولِ آن!»
اگر این حکایت درست باشد منظورِ  میم هم تأمین است.

·        خیلی ممنون از هماندیشی،  دوست عزیز.
·        بازهم همان اشکال بینشی سابق به جای خود می ماند:

1
·        چون در این صورت فقط سیستم مختصات تعویض می شود و میدان و چارچوب بحث تغییر می یابد:
·        بحث از سیستم مختصات دو بعدی (سطح)  به سیستم مختصات سه بعدی (حجم)  می گذرد.

2
 ابوعلی سینا (980 ـ 1037)
متولد در بخارا و رحلت در همدان
پزشک، فیزیکدان، فیلسوف، حقوقدان، ریاضی دان، ستاره شناس و کیمیاگر
کتاب اصلی او
قانون الطب
اصول عام (تئوری پزشکی)
فهرست الفبائی داروها (داروها و شیوه تأثیربخشی آنها)
امراض عضوی (پاتولوژی و تراپی)
امراض عمومی (جراحی و امراض عمومی)
تولید داروهای شفابخش
تفاسیر خلاق ابن سینا از فلسفه ارسطو بحث فلسفی جدیدی را در این زمینه به راه انداخته بود.
مسائل فلسفی مورد بحث ابن سینا
متافیزیک
لوژیک (منطق)
اتیک (اخلاق)
ابوعلی سینا دانشمندی است که کلیت مذاهب را زیر سؤال  برده است.
از ابو علی سینا کتاب فلسفی به نام شفا به جای مانده است که وی در این کتاب با دلایل و براهین عقلی باورهای مذهبی را باطل اعلام می کند.
ابو علی سینا در کتاب شفا منکر وجود هرنوع معجزه می شود.
ابوعلی سینا در این کتاب منکر زنده کردن مردگان توسط عیسی و تبدل عصای موسی به مار و دونیم کردن ماه توسط پیامبر اسلام می شود.
وی همچنین نظریاتی در رد وحی و وجود دوزخ و بهشت دارد.
ابو علی سینا در زمان خود از سوی روحانیت به الحاد و کفر متهم می شود.
و به دستور خلیفه المنجد بالله در سال 555 هجری کتاب هایش سوزانده می شوند.
سهروردی متفکر مسلمان تألیف شفا ابن سینا را غفلت او از پیامبر اسلام می داند.
ابن رشد متفکر مسلمان اندلس می گوید چگونه است که ابن سینا قوانین زیست شناسی برای انسان و موش را یکسان می داند
حال آنکه انسان اشرف مخلوقات است.
به خدا قسم که علم او فریبنده و سبب گمراهی خلق است.
امام فریدالدین ابن غیلان حکیم قرن شش در یک رساله در محکومیت ابوعلی سینا می گوید :
چگونه کسی می تواند آنچه انبیای الهی گفته اند را منکر شود
نه معجزه را قبول کند و نه اعتقاد به قیامت را.
به خدا سوگند که او در قیامت از سرافکندگان است.
امام محمد غزالی می گوید :
چگونه است که شخصی چون ابن سینا گفته ی قرآن که آسمان و زمین در شش روز آفریده شده را انکار می کند و می گوید همه چیز از ازل بوده است ؟
حسن الاربلی محدث وحکیم مسلمان قرن هفتم در بستر مرگ می گوید :
شهادت می دهم که خدا بزرگتر است و ابن سینا کذاب است.
کتاب شفای ابن سینا در اروپا سالیان سال تدریس می شد و باعث رنسانس و روشنگری گردید
اما افسوس که مردم سرزمین ابن سینا به گفته های او پشت کردند و تا به امروز درگیر خرافات مذهبی اند.

·        بوعلی ماتریالیست بوده، ولی از دیالک تیک (چه دیالک تیک ایدئالیستی (هگل) و چه دیالک تیک ماتریالیستی) خبر نداشته است.

3
 هولباخ

·        مثل فویرباخ در قرن نوزدهم در آلمان و هولباخ و لامتری و دیدرو و هلوه تیوس و غیره در قرن هجدهم در فرانسه

4
·        حالا همان تأمل را راجع به طول و عرض و ارتفاع (عمق و یا ژرفا)  در نظر بگیریم، با تغییر هر کدام از آنها حجم جدیدی تشکیل می شود.
·        یعنی کیفیت جسم سه بعدی مربوطه عوض می شود:

5
·        گذار از تغییرات کمی به تحولات کیفی
·        (دیالک تیک کمیت و کیفیت)  

رضا
  دیالکتیک - اگر متدئولوژی- ما باشد،کشف یا اختراع نشده
از ازل بوده ، النهایه، یکی مثلِ "هگل" و یکی مثل " مارکس " و ..قواعدِ آن را  هریک به زعمِ خویش، توضیح داده اند و لابُد فهم آن را تأمین کرده اند
مانند قانونِ جاذبه، که پیش از  نیوتن   وجود داشته و ،حتّی، انسان اولیه هم با سقوط از بلندی ، باهمه جانش، قانونِ آن را درک می کرده....
  شناختِ جهانِ هستی به غیر از متر، بیل، فیزیک ، شیمی و ریاضی .. به چیزهای دیگری هم نیازمند است
مثلا، به این درکِ صریح که عمقِ رودخانه کیفیتا با طول و عرض آن متفاوت است
مگر اینکه، منکر واقعه ای بنام خفگی یا مرگ و زندگی شویم.
همینطور است تفاوت کیفیِ کردار، رفتار، گفتار و احساسِ کسی که شراب نوشیده با آنکه ننوشیده
مگر اینکه منکر تأثیر کیفی الکل بر انسان باشیم.
در ضمن وقتی شما منکر روایت من هستید، که ماهیتا اشکالی ندارد، مقصودتان از  هم اندیشی چیست؟

میم

·        در زمینه عینیت دیالک تیک بیشک حق با شما ست.
·        ما هم چیز دیگری ادعا نکرده ایم.

1

·        چیزهای عینی کشف می شوند، ولی اختراع نمی شوند.
·        قانون جاذبه را هم نیوتون کشف می کند.
·        انسان اولیه و حتی خیلی از افراد بشری در حال حاضر اگره م حسن کنند و یا رعایت کنند و یا حتی تبیین دارند، اینها همه بطور خودپو (نا آگاهانه به ماهیت قوانین مربوطه) صورت می گیرد.

2
·        ضمنا در فضای سه بعدی طول، عرض و ارتفاع (عمق) واحدی های کمی اند و همترازند و با هم حجم را می سازند و غرق شدن در این حجم متشکل از هر سه بعد صورت می گیرد، که ربطی به بحث ندارد.

3
·        بحث اینجا بیشتر حول تمیز واحد های کمی از کیفی بوده است.
·        هر سه بنظر ما کمی اند.

4
·        کیفیت از توسعه این دو و یا سه بعد یاد شده تشکیل می یابد.

5
·        ما هم با مطالعه این نقل قول از بوعلی به این نظر رسیده ایم و مادام العمر قدر دان بوعلی خواهیم بود.

6
·        هماندیشی را ما به تقلید از همکاری می سازیم و به معنی چالش فکری، تضارب نظر بکار می بریم و نه به معنی همفکری.

تندیسگر
من راستش زیاد درگیر ابعاد ظاهری نبودم .
بر می گردیم به آغاز ماجرا، به نقطه خشک و خالی.
آیا نقطه نقشی بازی نمی کند؟
با اتصال دو نقطه خطوط به اشکال گوناگون را میتوان رسم کرد
چرا حجم می تواند کیفیت داشته باشد و خط نه ؟
به نظر من تنها محتوای یک حجم است که به ما ما کمک می کند تا به کیفیت یک شیی پی ببریم
همانطور که شاعر می گوید:
«از کوزه همان برون تراود که در او ست.»

·        آره.
·        حق با تندیسگر است.

1

·        دیالک تیک کمیت و کیفیت شامل حال نقطه که سهل است، حتی ذرات اتمی می شود.
·        خود نقطه هم در واقع حجمی است و از میلیون ها ذره اتمی تشکیل می یابد.

2
·        بحث بر سر طول و عرض بود که کیفیت جدیدی به نام سطح را پدید می آورند.

3

·        افزایش کمی نقطه به کیفیت جدیدی به نام خط منجر می شود.
·        سطح هم در واقع نتیجه افزایش کمی خط است.
·        حجم هم به همین سان.

4
·        به عبارت علمی تر و دقیق تر:
·        از امتداد  و یا پروژکسیون نقطه، خط و از امتداد خط، سطح و از امتداد سطح، حجم تشکیل می یابد.

پایان