۱۳۹۲ آذر ۲۶, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (405)

 
تخریب مجسمه "لنین"
مشکل اجتماعی "اوکراین" را حل نمی کند
   محمد چابکی 
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com       

الف میم شیری
حوادث اوکراین

نباید از نظر دور داشت که، حوادث اخیر اوکراین هیچ ربطی به نارضایتی مردم این جمهوری از وضعیت ناهنجار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی موجود در این جمهوری ندارد.
حوادث اوکراین، ادامه حوادث مدیریت شده مصر، یمن، تونس و بخصوص لیبی و سوریه است که در شرایط تعمیق روزافزون بحران ساختاری سرمایه داری، غرب امپریالیستی بمنظور غلبه بر این بحران، در صدد تقسیم و تجزیه کشورها بر آمده، به جنگ و نا امنی و بی ثباتی در کشورهای «هدف» دامن می زند، آنها را دچار هرج و مرج و بی قانونی می کند تا از این رهگذر، دولت فاقد توان اداره کشور بر سر کار آورد و بکمک آنها، به غارت ثروت های شان مشغول شود.
جمهوری اوکراین یک آوردگاه دیگر بین طرفداران نظم نوین جهانی در حال تکوین و تکامل و حامیان نظم کهنه است که رسالت آن از مدت ها پیش به پایان رسیده
 حامیان نظم کهنه، برخلاف آنچه که در برخی کشور تحت پوشش مبارزه با تروریسم، گسترش دموکراسی  و حمایت از حقوق بشر، مثلا در یوگسلاوی، لیبی و غیره انجام دادند و امروز در سوریه انجام می دهند، امروز در اوکراین شمشیر از رو بسته اند و مستقیما وارد میدان شده اند.
همانطور که در اغلب گزارشات خبری روزانه گفته می شود، تجمعات باصطلاح اعتراضی را گروه بزرگی از ماموران سیاسی، امنیتی و متخصصان خرابکاری غرب، از جمله، سناتور فاشیست آمریکائی، یکی از قاتلان مردم ویتنام، جون مک کین، سفیر آمریکا در اوکراین، گیدو وستر وله، وزیر خارجه آلمان، وزیر خارجه استونی، مقامات دولتی و حزبی لهستان و بسیاری دیگر سازماندهی کرده و رهبری می کنند.
حضور همین نامبردگان و از قلم افتادگان غربی در خیابان های شهر کیف، نطق های «آتشین» آنها در جمع تظاهر کنندگان و وجود پرچم ها، آرم ها و علائم فاشیسم در دست ها و سینه های «معترضان»، دلیل روشنی است برای اثبات این مدعا.
اما، جماعتی که از آنها پیروی می کنند، همان پرولتاریای سابق هستند که بدنبال تخریب کارخانه و صنایع تولیدی در جمهوری مختلف اتحاد شوروی، به ارتش عظیم بیکاران پیوسته اند، همه امکانات برای ادامه بقاء را از دست داده اند و بسیاری از آنها با گذشت زمان و بتدریج به لومپن پرولتاریا تبدیل گشته و در مقابل مزد روزانه و بعضا ماهانه در چنین تجمعاتی شرکت می کنند
 من شخصا شاهد بودم و با چندین تن از شرکت کنندگان انقلاب نارنجی سال ۲۰۰۴- ۲۰۰۵ اوکراین صحبت کرده ام.
آنها کتمان نمی کردند که در مقابل هر روز ماندن در خیابان ها ۱۰۰ دلار و به ازای هر شب، ۲۰۰ دلار می گیرند.
این پول ها، همان دلارهایی هستند که ماشین های ضرب پول بانک فدرال آمریکا بطور مرتب و بی هیچ حساب و کتابی چاپ می کند و صرف تخریب و تجزیه کشورهای مختلف، جنگ های استعماری، تروریسم دولتی و تشکیل و آموزش گروه های تروریستی می شود.

مسعود بهبودی
چراغ سبز یا دیواری کوتاه

·        من از اوکراین چیز زیادی نمی دانم.
·        ولی بنا بر اخبار تلویزیونی، هر دو طرف جبهه طرفدار چیز ماهیتا واحدی اند و شاید افسارشان به دست اولیگارش های متفاوت باشد.
·        احتمالا دلیل حمله به سمبل ها مثلا تندیس لنین هم همین جا ست:

الف
·        وقتی تضاد ماهوی بین دو طرف جبهه نباشد، چاره چیست، جز حمله به اشباح؟

ب
·        جز بالا رفتن از کوتاه ترین دیوارها؟

ت
·        حمله به اشباح شاید هم چراغ سبزی برای غرب باشد
 :
·        چیزی در حد اعدام ائمه اخیار در جهنم یأجوج و مأجوج برای اثبات ماهیت سیاه خویش.

 الف میم شیری
 حوادث اوکراین

شاید برای شما هم حالب توجه باشد، که این غرب امپریالیستی که مرتب دم از دموکراسی  و حقوق بشر می زند، آیا حاضر است اجازه دهد وزرا، سفرا، نمایندگان پارلمان، مقامات دولتی، امنیتی، حزبی و ... از کشورهای مختلف جمع شوند و مثل آنچه که خودشان در شهرهای اوکراین می کنند، در پایتخت های آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان و ... میتینگ و تظاهرات برگزار کنند!؟
این درست است که ذات و ماهیت خواست هر دو طرف یکی و مشابه است: پیوستن به یکی از بلوک بندی های سیاسی- اقتصادی سرمایه داری غربی و شرقی (در حال تشکیل)
 اما این واقعیت که علاوه بر تعدادی که در «نظر» قبلی از برخی از آنها نام بردم، تمام سفرای کشورهای اروپا، آمریکا باضافه اغلب مستعمرات جدید آنها، مثل گرجستان، رومانی، مولداوی، لهستان و غیره  در میان مخالفان غربگرای اوکراین مستقیما حضور دارند
بنظرم بصرف اینکه خواست هر دو طرف ماهیتا یکی است، نمی توان نادیده گرفت.

مسعود بهبودی
نخود سیاه از هرنوع و از هر رنگ 
در کیسه های گونه گون و در  زر ورق های رنگارنگ

·        آره.
·        بظاهر حق با شما ست.

1
·        ترفند طبقه حاکمه هم اتفاقا درست همین جا ست.
·        و به همین دلیل هم است که طبقه حاکمه (حتی بخش اوپوزیسیونی طبقه حاکمه وطنی) به جای یک روزنامه، یک سایت، یک مجله، سه و یا چهار روزنامه و سایت و مجله با محتواهای بظاهر حتی متضاد منتشر می کند و به جای یک حزب، چهار و یا پنج حزب مختلف سر هم بندی می کند.
·        آنهم با رنگ های مختلف از سیاه تا سرخ، ولی با ماهیت طبقاتی  واحد.
·        چون آب در تحلیل نهائی به آسیاب واحدی ریخته می شود.

2
·        طبقه حاکمه بدین طریق و ترفند با تیر ناقابلی چندین نشان می زند:

الف
·        هم به اتلاف انرژی توده ـ حتی تا حد جنگ داخلی بی محتوا و عبث ـ نایل می آید.

ب
·        هم به نشای امید کاذب در مزرع ضمیر (دل) توده نایل می آید.

ت
·        هم به تحمیق عمیمق توده مبنی بر اینکه دموکراسی اله و به له هست و انتخابات آزاد و بحث و جنگ و جدال زرگری در جامعه و در مجلس و در رسانه ها نایل می آید.

پ
·        هم به دنبال بهانه برای شروع جنگ های بزرگ می گردد.

3


·        می توان در عرصه های مختلف همین استراتژی جا افتاده و آبدیده طبقه حاکمه را هم نشان داد:

الف
·        از فوتبال تا سکس
ب
·        از موزیک تا مذهب و مد

4
·        رادیکال بودن اما دست به ریشه بردن است و امروزه به رادیکالیت انقلابی، نیازی بیش از هر زمان دیگر هست.

5
·        توده باید نیرو و انرژی خود را صرف مدافعه از آلترناتیوی رهائی بخش کند و از رفتن توجیهی به دنبال نخود سیاه از هر نوع و از هر رنگ در هر کیسه و در هر زر ورق پرهیز کند. 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر