۱۳۹۲ آذر ۲۷, چهارشنبه

چاله ها و چالش ها (406)

 
 
اثری از طراح محترم مجله هفته
سرچشمه:
 مجله هفته
http://www.hafteh.de

سبزه
 
چگونه دو مساله سیاسی – طبقاتی که متعلق به دوقطب مخالف یک پدیده اجتماعی میباشند را می توان مقایسه مکانیکی کرد؟
شما در تمام آورده های خود در باره این مقاله لوسردو دچار این مقایسه مکانیکی می باشید.
آوردن عکس هیتلردر کنار استالین کاری جز سوء استفاده بیلد سایتونگی نیست وکاری است بسیار مبتذل.
شما دیکتاتوری هیتلر را با ابعاد و کیفتش در کنار دیکتاتوری پرولتاریا تحت رهبری استالین با ابعاد و کیفیت خود قرار داده و از نظر کمیت سبک سنگین می کنید.
زمانیکه شما دیکتاتوری خونین نظام سرمایه داری(فاشیسم) را با دیکتاتوری نظام سوسیالیستی مقایسه میکنید، موظف هستنید یاد آوری کنید که این دیکتاتوری نظام سوسیالیستی، دموکراسی وسیع پرولتاریایی بوده و لبه دیکتاتوریش روبه سرمایه داران است آن وقت می توانید آنرا در مقابلش قرار دهید!
زیرا در نظام دیکتاتوری خونین سرمایه داری، این دیکتاتوری متوجه پرولتاریا می باشد در صورتی که در دیکتاتوری پرولتاریا این دیکتاتوری متوجه بورژوازی می باشد.
شما این دو را سهوا در کنار یکدیگر قرار می دهید و خواننده نتیجه می گیرد که عجب هردو دیکتاتوری بد بوده اند.
هردو مردم را کوچ می دهند
 شما اثرات خود را روی خواننده نمیخواهید دریابید.
آقای لوسردو اصولا نمیخواهد نتیجه این دو دیکتاتوری را در کنار یکدیگر قرار دهد و فقط جبری که داده های هم شکل (بقول شماهم فرم) اجتماعی که کاملا در تضاد آشتی ناپذیرِ مستقم با یکدیگرند را مقایسه می کند.
زیرا اگر نتایج آنها را در نظر بگیرد، قادر به چنین نتیجه گیری هایی که بدانان شما فخر می کنید، نشده و بی معنا می شود.
حرف های شما زمانی درست می بود که در مورد استالین کلمه دیکتاتور را در گیومه می گذاشتید ولی شما یقین دارید که استالین دیکتاتور نسبت به عوام اقلیت ها و عوام اکثریت خودی ها بوده است.
این است که گاهی او را خوب و مهربان و گاهی بد و جانی می دانید.
 بیخود نیست که می آورید:
«شهرها گرفتار قحطی بوده اند، گرسنگی در شهر ها طغیان می کند.
مسؤلیت آن به گردن گولاگ های «حریص و خون آشام»  انداخته می شود.»
کولاک ها که هم حریص بودند و هم خون آشام!
زیرا مرگ میلیون ها نفر را در اثر قحطی عمدی که با احتکار غلات بوجود آورده بودند.
اولا مینویسید که بگردن کولاک ها انداخته می شود!
دوما چرا کلمات حریص و خون آشام را در گیومه گذاشته اید؟ ولی در مورد دیکتاتوری که پرولتاریا بر علیه بورژوازی ده تحت رهبری استالین بکار برده شده را، چرا در گیومه نمی گذارید!؟
 و اعلام نمی دارید که این، دیکتاتوری نبوده بلکه دموکراسی وسیع در خدمت عموم مردم حتی در نهایت در خدمت خود کولاک ها هم بوده است.
زیرا شما به این عملکرد کولاک ها شک دارید و یا آن را می خواهید کم رنگ نمایید.
و یا در اجبار رسیدن به جامعه ای کمونیستی از طریق کلکتیف کردن کشاورزی شک دارید؟
چرا در سایت روشنگری مقاله را با عکس استالین و ترتسکی ختم کرده اید؟
دیالکتیک دانستن با دیالکتیک بکار بردن در مسایل بغرنج اجتماعی دو مسئله جداگانه اند و تنها دود چراغ خوردن نیست بلکه باید در عمل آنرا فرا گرفت
.

میم
·        خیلی ممنون

1


·        این عکس از تارنمای دایرة المعارف روشنگری نیست.
·        این عکس بیانگر «مقایسه استالین با هیتلر» هم نیست.
·        این عکس یکی از آثار هنری آنتی فاشیست ها در همان زمان باید باشد:

2
·        استالین به خورشیدی تشبیه می شود و هیتلر زیر بمباران نور خورشید زحمتکشان عربده می کشد، شاید به مثابه خفاشی.

3
·        ترجمه اثر لوسوردو ضمن قدر دانی از زحمات مترجم، ترجمه ضعیفی است:
·        آثار مارکسیست ها را فقط مارکسیست ها می توانند ترجمه کنند و نه هر کس.
·        به همان سان که دیگر آثار علمی را کسانی ترجمه باید بکنند که در رشته مربوطه تخصص دارد.

4
·        ما خود اثر حکیم پرولتاریا را نداریم.
·        ولی بر اساس شناختی که از بینش ایشان داریم، به ویرایشی دست و پا شکسته خطر کرده ایم که خود به ویرایش نیاز خواهد داشت.

5
·        ترجمه، خودش عالمی برای خود دارد:
·        انتخاب واژه ها و فرم فرمولبندی ها کار سهل و آسانی نیست:
·        مثلا خشونت ویا زورگوئی و یا قلدری و یا قهر برای واژه آلمانی گوالت هموزن و همسان نیستند و نتیجتا تأثیرات چه بسا متفاوت و حتی متضاد در ضمیر خواننده ایجاد می کنند.

6
·        این بخش از کتاب حکیم زحمتکشان پاسخ واره ای به مسئله ای اکتوئل است.
·        اتفاقا پاسخی علمی و تحقیقی ـ تاریخی به گذاشتن علامت تساوی میان استالین و هیتلر به بهانه تامگرائی و یا توتالیتاریسم است.

7

·        ما اثری از حکیم دیگری منتشر کرده ایم، تحت عنوان «استالینیسم چیست؟»
·        در این اثر بلحاظ نظری فوق العاده غنی و ارزشمند به همین مسئله در همان صفحات اول کتاب پرداخته شده است:
·        «استالینیسم موضوع جامعه شناسی توتالیتاریسم نیست، بلکه موضوع جامعه شناسی دیکتاتوری پرولتاریا ست.»

8
·        حتی نازیسم (فاشیسم نوع آلمانی) را نمی توان با مفهوم توتالیتاریسم تئوریزه کرد.

الف
·        فاشیسم موضوع جامعه شناسی کاپیتالیسم است.

ب
·        فاشیسم فرمی از فرم های متنوع کاپیتالیسم است.

ت
·        در هیئت کریه فاشیسم، کاپیتالیسم، کاملا  برهنه و عریان وارد صحنه می شود.

پ
·        ماسک عوامفریب دموکراسی و حقوق بشر و برابری انسان ها و یا (اکنون)  برابری شانس برای انسان ها و تحریم شکنجه و اعدام و غیره را از چهره برمی دارد.

ث
·        لخت و برهنه و عریان در نهایت بی شرمی و بی حیائی وارد صحنه می شود و ماهیت خود را عیان و نمایان می سازد.

9
·        گیومه ها از ویرایشگر نبوده اند تا به بازخواست کشیده شود.
·        ضمنا هر محققی حق دارد به ابلاغ آزادانه برداشت خود اقدام کند و کسی حق ندارد، پوزه بند بر پوزه کسی بر نهد و برای او تعیین تکلیف کند.

10
·        انسان در عصر روشنگری موجودی خوداندیش و خودمختار است.
·        هر کس باید در نهایت آزادی ابراز نظر کند تا در تضارب اندیشه ها حقیقت عینی تا حدودی کشف شود.
·         جامعه و جهان را نباید با طویله و اصطبل عوضی گرفت.

11


·        استالین و تروتسکی و بوخارین و پله خانوف و مائو و غیره پدران خدمتگزار بشریت مترقی بوده اند و مثل هر انسان شریفی هم بانی خدمت بوده اند و هم مرتکب خطاهای چه بسا خطیر شده اند.

·        ما بت پرست نیستیم و برای ما از این نقطه نظر فرقی میان آنها وجود ندارد:
·        خدمات شان را می ستاییم و خریت های شان را به نقد می کشیم تا آیندگان به همان سان با ما رفتار کنند.

·        توسعه فردی و اجتماعی فقط در این چارچوب امکان پذیر است و نه در امر و نهی فئودالی به خلایق و منع هر دگراندیشی از خوداندیشی و خودمختاری

12
·        این مطلب حکیم توده ها حاوی نکات بسیار ظریفی است که تا کنون مطرح نشده اند و ضمنا حاوی انتقاد از خود است.
·        بنظر ما انتقاد از پدران خویش فرمی از انتقاد از خود است.

·        همانطور که گفته شده، اگر بخت یار باشد، باید این مقاله تحلیل شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر