۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

چاله ها و چالش ها (410)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک حسین

هنرمند
من با این گزاره نمیتوانم موافق باشم که هنرمند نمی تواند بحث کند.
اگر هنرمند به علم هنر مسلط باشد حداقل در چاچوب هنری می تواند بحث کند
هر چقدر دانشش را بیشتر کند و به علم اجتماع و سیاست هم توکی بزند، 
طبیعتا با دید روشنتری می تواند در امور دیگر دخالت کند .

·        هنرمند که خودش از محتوای فلسفی و جهان بینانه آثار خود باخبر نیست.

1

·        آثار هنری در عالم آگاهی مطلق هنرمند ساخته نمی شوند.
·        چنین تصوری باطل است.

2
·        هر اثر هنری در دیالک تیک آگاهی و خودپوئی تولید می شود:
·        یعنی بخشی از محتوای اثر آگاهانه و عمدی است.
·        این همان چیزی است که شما (البته با  مفاهیم نا مناسب مثلا فرم، تمایل به کسب شهرت و غیره) تبیین م دارید. 

3
·        هنرمند به غنای اثر خود واقف نیست.
·        وقتی اثری نقد شود، خود هنرمند هم به محتوای اثرش تا حدودی پی می برد.

4
من با این گزاره نمیتوانم موافق باشم که هنرمند نمی تواند بحث کند.

·        هنرمند و هر کس دیگر بحث می کند، ولی در خطه منفرد (خاص)
·        هنرمند بحث می کند ولی در حد تجارب شخصی خویش.

5
·        گرامشی این کرد و کار را فلسفه روزمره هر کس می نامد.
·        اگر خطا نکنیم.
·        چون ما هنوز آثار او را بطور سیستماتیک نخوانده ایم. 

6
اگر هنرمند به علم هنر مسلط باشد حداقل در چاچوب هنری می تواند بحث کند.

·        هنرمند به تئوری هنر بندرت وقوف دارد.
·        اکثریت قریب به اتفاق شعرا و تندیس سازان و نقاشان و غیره  از استه تیک و تئوری هنر خبر ندارند.
·        ما هر دو بخش را با زحمتی چند ماهه ترجمه و منتشر کرده ایم.
·        اگر تعداد شعرا را حدس بزنیم، می بینیم که از یک میلیون شاعر حتی یکی سری به این مطالب نزده است.

7
·        حریفی که در شاعریتش شکی نیست، بندرت به مطلبی از مطالب ما نظر می اندازد، خواندن و تأمل روی مطلب، پیشکش.

8
·        هنرمند که در پی تئوری هنر نیست.
·        چه بسا اصلا نمی داند که تئوری هنر چیست.

9
·        او در بهترین حالت فوت و فن مربوط به  فرم هنری را کم و بیش می آموزد.
·        خیلی از اشعار خیلی از شعرا حتی از این جهت هم معیوب اند.

10
هر چقدر دانشش را بیشتر کند و به علم اجتماع و سیاست هم توکی بزند

·        آره اینها همان چیزهائی اند که در مقوله «آگاهی» هنرمند می گنجند.
·        ولی اهمیت تعیین کننده ندارند.
·        بنظر ما اثر هنری ئی که با آگاهی محض تولید شود، ارزش هنری ندارد.
·         ما اثاری از این دست را اصلا نمی خوانیم و ارزش خواندن هم ندارند.

·        اثر هنری باید وقتی خلق شود که باید خلق شود:
·        یعنی وقتی که هنرمند چاره ای جز تولید آن نداشته باشد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر