۱۳۹۲ دی ۲, دوشنبه

سیری در حماسه داد (75)

 
اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
 راه توده  
ویرایش از شین میم شین

9
قیام های توده ای در آستانه جنبش مزدک
ادامه

34
·        قیام کنندگان، قباد را به دست زرمهر - پسر سوفزا - می سپارند تا هر طور که می خواهد انتقام  پدرش را از او بگیرد.
·        اما زرمهر با قباد خوش رفتاری می کند و او را از زندان فراری می دهد.
·        قباد بار دیگر به شاه هیتال پناه می برد و این بار بخش دیگری از خاک کشور را به او می بخشد، تا در عوض لشکری بگیرد و به جنگ مردم بیاید.

بـر شــاه هـیــتال شـــــد کـیـقـبــاد
گذشــــته ســــخن ها بـدو کــرد یاد

بگـفت:
«آنـچ کــردنـد ایــــرانـیــان
بدی را ببســتند یک یک مـیـــان»

بدو گـفـت شــاه: 
«از بد خوشــنـواز
هـمانـا بـدیــن روزت آمـد نـیـــاز

به پیـمان ســـــپارم تو  را لشـکری
از آن هر یکی بر سران افسـری

که گــر بازیابی تو گــنج و کـلاه
چـغـانی بـبـاشد تو  را نـیکخـــواه

مــرا باشـد این مرز و فرمان تو  را
ز کــرده نـبـاشــد پشـــیـمـان تو  را»

35
·        پاسخ قباد این است که چغانی قابلی ندارد.
·        تقدیم..
·        فردوسی به عمد زبردستی خوشنواز را نسبت به قباد مورد تأکید قرار می دهد:

زبردســت را گفت ـ خنـدان ـ قـبـــاد
کـز این بـوم هـرگــز نگـیـریم یــاد

چو خواهی فرستمت بی مر سـپاه
چغــانی که باشــد که بــازد بــگاه

36
·        قباد با لشکر هیتال به ایران می آید.

بیاورد لشــکر ســوی طیسـفـون
دل از درد ایـرانـیـان پر ز خـون

37
·        پیران قوم وقتی لشکر دشمن را می بینند، از ترس تسلیم می شوند.
·        قباد از نو بر تخت شاهی می نشیند.

38
·        در قیام مردم بر ضد قباد بخاطر سوفزا، آنطور که شاهنامه توصیف می کند، همبستگی ارتش و مردم، جنبش عموم خلق از زن و مرد و کودک، خلع قباد و به بند کردن او، گزینش جاماسب به شاهی، توسل مجدد قباد به لشکریان بیگانه و بازگشت به شاهی از این طریق، همه و همه اینها از جو حاکم در کشور در آستانه جنبش مزدک حکایت دارند که فردوسی آن را با بیانی شیوا و جانبدارانه تصویر کرده است.

·         با این تصویر قیام بعدی مردم در زمان قباد، علل ضعف او در حکومت و عقب نشینی اش در برابر جنبش مزدک قابل درک می شود.

39
·        منابع دیگر چنین تصویری از زمان سلطنت قباد عرضه نمی کنند.

الف
·        طبری از قیام مردم به خاطر سوفزا خبری نمی دهد.
·        آمدن جاماسب به جای قباد را با جنبش مزدکی مربوط می داند و سرکوب آن را به زرمهر پسر سوخرا (سوفزا)  نسبت می دهد و به هر صورت نسبت به مجموعه جنبش بدبین است.

ب
·        ثعالبی از قیام عمومی حرفی نمی زند.
·        ولی می گوید که وقتی قباد سوخرا را کشت، «بزرگان و سران سپاه» ریختند و کسانی را که در این کار دست داشتند، گرفتند و کشتند و چون از قباد می ترسیدند، او را از شاهی برداشتند و برادرش جاماسب را به جای او نشاندند.

ت
·        ثعالبی از این قیام حمایتی نمی کند و راجع به رفتار پسر سوخرا با قباد - که حاضر به کین خواهی پدر و کشتن قباد نمی شود - چنین توضیح می دهد:
·        «بزرمهر (پسرسوخرا) عاقل تر از آن بود که جرئت کشتن شاه را به خود بدهد و نفهمد که ریختن خون شاهان به دست هر کس که باشد، بی مکافات نخواهد ماند.»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر