۱۳۹۲ دی ۷, شنبه

دیالک تیک امام جمعه ها و نوچه ها (1)

 
چقدر کلمات معصوم اند
نیما امام جمعه (کوهبنانی)
(الف میم شیری)
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de
تحلیلی از مسعود بهبودی

مهر مازانی
آقای بهبودی عزیز
آقای شیری دارد از “استالین زدائی “ می گوید و شما دارید از انتقاد از گذشته یا نفی دیالک تیکی گذشته صحبت می ‌کنید.

·        اگر چنین بود، کمترین هراسی نبود.
·        هیچ چیزی در جهان هرگز چنین نبوده و نمی توانست هم چنین باشد.
·        چون چنینی و چنانی چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی نه تصادفی، بلکه قانونمند است.

·        چرا و به چه دلیل؟

1
آقای شیری (امام جمعه)  دارد از “استالین زدائی “ می گوید 
و شما دارید از انتقاد از گذشته یا نفی دیالک تیکی گذشته صحبت می ‌کنید.

·        امام جمعه (الف میم شیری)  نه در پی کشف، استدلال و اثبات حقیقت عینی ئی در زمینه استالین و استالینیسم، بلکه در صدد تبلیغ افکار کپک زده دار و دسته موسوم به «توفان» و یا «حزب کار»  اند و برای حقیقت عینی حتی تره خرد نمی کنند.
·        ایشان اصلا نمی دانند که حقیقت عینی یعنی چه، کشف، استدلال و اثبات آن، پیشکش.
·        ایشان در روز روشن دروغ تحویل خلایق می دهند تا حق به جانب از معرکه بیرون روند.
·        نگاهی گذرا به چالش های فکری ایشان برای کشف این ادعای من کافی است.

2
آقای شیری (امام جمعه)  دارد از “استالین زدائی “ می گوید 
و شما دارید از انتقاد از گذشته یا نفی دیالک تیکی گذشته صحبت می ‌کنید.

·        استالین و استالینیسم به گذشته تعلق دارند.
·        محصول شرایط اوبژکتیف (عینی)  و سوبژکتیف داخلی و خارجی معینی در دوره معینی از تاریخ مبارزات طبقاتی اند و مثل هر پدیده تاریخی باید مورد تحلیل عینی، علمی و رئالیستی قار گیرند تا هم از دستاوردهای رزم دشوار و فخر انگیز زحمتکشان پرده برداشته شود و مدافعه به عمل آید و برای کرد و کار آتی درس آموز باشند و هم خطاها و خریت های پدران ما کشف، ریشه یابی، علت یابی و نقد شوند تا نسل آتی از تکرارشان پرهیز کند.

3
“استالین زدأیی” اسم مستعار نفی همه دستاورد های انقلاب اکتبر 
و تمامی‌ سال های بعد از آن و هر آنچه که در کشورهائی که زمانی‌ سوسیالیست قلمداد می شدند است.

·        این تعریف شما از مفهوم «استالین زدائی» تعریفی دلبخواهی، سوبژکتیف، غیر تاریخی و نتیجتا ناقص، دمبریده، مثله و مخدوش است.
·        شاید یکی از نشانه های استالینیسم همین طرز نگرش مخدوش و مکانیکی به  مفاهیم و مقوله ها باشد.
·        باید در روند این تحلیل، خود استالینیسم نیز زیر ذره بین تجزیه و تحلیل عینی و علمی قرار گیرد و حتی الامکان شناخته شود.

·        «استالین زدائی» می تواند با نیات و اهداف متفاوت و چه بسا متضاد صورت گیرد.

4
·        «استالین زدائی» می تواند هم از سوی دشمنان قسم خورده زحمتکشان برای سرکوب ددمنشانه مبارزات رهائی بخش آنها و برای بی اعتبار ساختن مارکسیسم ـ لنینیسم و سوسیالیسم آلت دست قرار داده شود و هم می تواند به نیت بررسی گذشته جهت کشف علل شکست سوسیالیسم، توسعه و تعالی مارکسیسم ـ لنینیسم و تطهیر حزب طبقه کارگر از میکروب های  بیماری زای مزمن و جانسخت  صورت گیرد و به تحکیم نظری و عملی آن مدد رساند.

·        کسانی که صداقت دارند، هرگز به ساده و مبتذل کردن مسائل اجتماعی تن در نمی دهند.

·        اتفاقا برعکس توهم شما، نقد عینی و علمی گذشته و حتی زمان حال، به خلع سلاح ایدئولوژیکی دشمنان زحمتکشان و به تسلیح توده ها به ساز و برگ نظری خارائین و مطمئن منتهی می شود.

·        دفاع عوامانه، کورکورانه و خردستیزانه از چیزی در بهترین حالت به بی اعتباری آن چیز منتهی می شود و نه به اثبات حقانیت آن چیز.
·        مارکسیسم ـ لنینیسم تئوری انتقاد است و نه تئوری توجیه کورکورانه و ماستمالی حقایق. 

5
 “استالین زدأیی” اسم مستعار نفی همه دستاورد های انقلاب اکتبر 
و تمامی‌ سال های بعد از آن و هر آنچه که در کشورهائی که زمانی‌ سوسیالیست قلمداد می شدند است.

·        وقتی به عنوان مثال، هادی غفاری می گوید:
·        «ما همه استالینیست بودیم!»، خواسته و ناخواسته از حقیقت امر وحشتناکی پرده برمی دارد، حقیقت امر وحشتناکی که باید کشف شود و به نیت روشنگری مورد استفاده قرار گیرد.

·        این ادعای هادی غفاری مرا دیری است که به فکر واداشته است.

·        منظور او از این اعتراف چیست؟

6

·        خمینی وقتی فتوای قتل عام کورکورانه اسیران در بند را صادر می کند، به توضیح تئوریکی ـ تئولوژیکی فتوای خود می پردازد.
·        من متأسفانه فرصت مطالعه و تحلیل علمی آن را نداشته ام، ولی این فتوا با جمله ای آغاز می شود که تأمل انگیز است:
·        خمینی می گوید:
·        «ما باید انقلابی عمل کنیم.»

·        خوب.
·        حالا چه باید کرد؟
·        باید به تخطئه ی مفهوم «انقلابی» پرداخت؟
·        و یا اینکه مفهوم «انقلابی» را در قاموس  فقهای فئودالی کشف کرد و افشا کرد؟

·        پاسخ به این پرسش همانقدر رهگشا ست که پاسخ به سؤال مربوط به اعتراف هادی غفاری.

·        منظور خمینی از مفهوم «انقلابی» را فهمیدیم:
·        کشتار کورکورانه هر نفسکشی که می تواند دشمن بالقوه ای برای طبقه حاکمه باشد.
7
·        منظور هادی غفاری از اعتراف خویش نیز باید به همین میزان وحشتناک باشد.
·        خوب.
·        اکنون چه باید کرد؟

·        یا باید استالینیسم را مثل هر مسئله دیگر، مورد تحلیل عینی و علمی قرار داد و یا باید مورد تقدیس و تجلیل کورکورانه و خودفریبانه و عوامفریبانه قرار داد و سر بر بالین نهاد و خوش خفت.

·        برای روشنگری عینی، علمی و انقلابی، آلترناتیو و بدیلی وجود ندارد.

·        تنها یار و یاور توده های مولد و زحمتکش همین  حقیقت عینی است.
·        همین و بس.

8
·        پایمال کردن حقیقت عینی به هر دلیل و بهانه و دستاویزی هم که باشد، نه در خدمت توده ها، بلکه در خدمت دشمنان توده ها ست.
·        روندگان راه رهائی نهائی (توده های مولد و زحمتکش)، خدائی و جزم و دگمی جز حقیقت عینی ندارند.

·        ضد همیشه همراه حقیقت، دروغ است.

·         بگذارید، با موضع فکری پیر زجر دیده، مظلوم و پارسای پرولتاریا در این زمینه آشنا شویم:

لعن بر دروغ
احسان طبری
(مردم ـ دوره هفتم، سال اول، شماره 180 شنبه 11 اسفند ماه 1358)

لعن بر دروغ،
دروغ زر اندود، دروغ ریاکار، دروغ زورمند،
دروغ راست نما و گمراه ساز
دروغ مجهز به سکه و سرنیزه.

بگذار ـ از خود خرسند ـ  بغرد دروغ
ولی ما در وی به خواری می نگریم

بگذار آدمیان را آذین  دارها کند
ولی ما به خذلانش باورمندیم
زیرا سنگدلی او، فرزند بیم او ست.

خجسته باد راستی (حقیقت):
فروتن، بی پیرایه، پارسا
گنج نیرویی حیرت انگیز،
که با تیغ معجز،  سینه شب را می درد
و خون ها و اشک ها آبدیده اش می سازد.

او را از «ترسناک» پروایی نیست
  چون تکسوار کربلا در چنبره سپاه یزید
چون سیاوش پاکدامن در آتش خشم افراسیاب.

در کلبه بی رونق حرمان با حقیقت زیستن
به، که فرعونی بودن بر اریکه دروغ
با تباری از چاپلوسان پای بوس.

در پیروزی یا شکست، با تو ایم، ای حقیقت،
زیرا شکست با تو فضیلت و فتح با تو عدالت است

و شما، ای گروه بزدل که در چاهسار «غرایز» خود زندانی هستید،
در مقابل هر بادی سر فرود آورید،
از عرق جبین جامعه بهره گیرید و به سرنوشت آن بی اعتنا باشید

و شما ای معشر (جماعت)  ستمگر که سرکوب غیظ آلود حقیقت،
رمز وجودی شما ست،
از طلوع آن بهراسید، زیرا طلوعی است ناگزیر
  به ناگزیری بامدادی که از بطن شب
و بهاری که از درون زمستان می شکفد.

پایان
ادامه دارد.

۸ نظر:

  1. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  2. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  3. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  4. این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.

    پاسخحذف
  5. چرایی حذف نظرات لطفا توضیح بدهید

    پاسخحذف
  6. چرایی حذف نظرات را توضیح ندادید. توهین و اهانتی به کسی شده بود یا دلایل دیگر داشتند؟

    پاسخحذف
  7. ما کامنت های شما را به مجله هفته منتقل کرده ایم تا همانجا هم در رابطه با اصل مطلب . بحث کننده ها مورد بحث قرار گیرد.
    خیلی ممنون

    پاسخحذف
  8. خیلی ممنون. لطف کرده اید

    پاسخحذف