۱۳۹۷ دی ۱۰, دوشنبه

زبان فارسی و ناهنجاری های جدیدش (۷۲ )


مهندس صادق انصاری
(ا. برزگر)
اندیشه ها، مفاهیم و زبان فارسی
در
قلمرو «ولایت فقیه»
دفتر چهارم
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
(۱۳۶۵)

ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین


فقیه دیگر
که
سوره التکاثر
را
برای شنوندگان خود تفسیر می کرد،
پس از اشاره به مسائل پیچیده اقتصادی، تولید انبوه ثروت انباشته، فقر عمومی و ...»
به
مسئله ملکیت زمین پرداخت:

(موسوی اردبیلی، جمهوری اسلامی، ۳۰ دی ۱۳۶۴)

«قانون زمین باید به شیوه اسلامی درست شود،
حالا
اسلامیش هر چه که هست.»
 
این یاوه موسوی عردبیلی
به چه معنی است؟
این یاوه آیا بدان معنی است
که
او
از
قانون زمین به شیوه اسلامی بی خبر است؟
دعوای شیخ با شاه
قبل از هر چیز
بر سر قانون زمین بود
که
به
سرنگونی سلطنت و قدرت یابی روحانیت منتهی شد.


بزرگترین گناه محمد رضا شاه
انجام اصلاحات ارضی
یعنی
سلب مالکیت بر اراضی کشت از اشرافیت فئودال و روحانی
و
تقسیم آنها میان دهقانان
(رعایا)
بود.
 
۱

«قانون زمین باید به شیوه اسلامی درست شود،
حالا
اسلامیش هر چه که هست.»
 
اگر
قانون زمین به شیوه اسلامی مشخص نبوده و نیست،
پس
به چه دلیل
بی شرمانه
به
مخالفت با انقلاب شکوهمند سفید
برخاسته بودید؟
 
پیش شرط نفی هر چیزی
داشتن آلترناتیو (بدیل) بهتر و یا بدتر برای آن چیز است.
 
حالا
که
زمام امور کشور
رابه دست گرفته اید،
چرا قانون زمین به شیوه اسلامی
نامعین و مبهم شده است؟
 
۲
«قانون زمین باید به شیوه اسلامی درست شود،
حالا
اسلامیش هر چه که هست.»
 
عدم صراحت موسوی عردبیلی
اولا و بخشا
به این دلیل است
که
ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی
بخشی از دستاوردهای انقلاب شکوهمند سفید
را
بازپس گرفته است
و
اراضی و مستغلات و غیره اوقاف
را
به ورثه سابق آنها
برگردانده است.

میلیونرها
دوباره بر املاک و اراضی وقف شده اجدادشان
حکمفرما گشته اند.

این اقدام ارتجاعی
دلیل مطمئنی بر مرتجع بودن طبقه حاکمه جدید است.
 
موسوی عردبیلی
نمی خواهد
به این اقدام ارتجاعی روحانیت کثافت اذعان کند.

به همین دلیل هن و هن می کند
تا
حقیقت
را
منکر شود.

۳
«قانون زمین باید به شیوه اسلامی درست شود،
حالا
اسلامیش هر چه که هست.»
 
دلیل دیگر این مبهمگویی موسوی عردبیلی
این است
که
واپس گرفتن اراضی تقسیم شده میان رعایا
دشوار است.
 
ضمنا
پایگاه اجتماعی طبقه حاکمه مرتجع جدید
را
تنگتر می سازد 
و
موجب شورش های دهقانی می گردد.
 
علاوه بر این
روند تولید فراوردهای کشاروزی
مختل می شود.
 
ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی
به مثابه جلاد انقلاب بورژوایی سفید
مجبور به ادامه دادن آن است.
 
قضیه همیشه و همه جا از همین قرار است:
جلاد هر انقلاب = مجری بخشی از وصایای آن انقلاب
 
خود شاه
هم
جلاد جنبش انقلابی بود
که
به انجام بخشی از وصایای آن = مفاد برنامه ضد فئودالی حزب توده ایران
مجبور شد.
 
دلیل هن و هن و مبهمگویی و مسکوت گذاری قانون زمین به شیوه اسلامی
  همین است.
 
حکم تاریخ طناز
چنین است
که
بدترین دشمن بورژوازی و کاپیتالیسم (سرمایه داری)
باید
به
اجرای بخش مهمی از مجبور وصایای انقلاب کاپیتالیستی و وظایف تاریخی بورژوازی
تن در دهد.

بسان کاسه زهری
سرکشد.

۴
«قانون زمین باید به شیوه اسلامی درست شود،
حالا
اسلامیش هر چه که هست.»
 
دلیل دیگر هن و هن و مبهمگویی
این است
که
برای انجام وظایف بورژوازی
باید
آیات و احادیت و روایات عهد چپق و چماق
خم و راست شوند.
به همین دلیل هنوز معلوم نیست
که
قانون زمین به شیوه اسلامی
چیست.
 
ادامه دارد.

خود آموز خود اندیشی (۸۷)

 

شین میم شین
 
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.


 در مدح سعد بن ابی بکر بن سعد
(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸ ـ ۱۰)

۱
  نگه دار، یا رب به چشم خودش
بپرهیز از آسیب چشم بدش

معنی تحت اللفظی:
خدایا
شاهزاده
را
از چشم بد در امان نگهدار.

سعدی
در این بیت شعر،
به خرافه چشم بد روی می آورد،
خرافه ای که در فلسفه حافظ به طرزی وسیع توسعه خواهد یافت.

توسل به خرافه «چشم بد»
را
 دشوار می توان از هوشمندی با استعداد و غنای فکری سعدی انتظار داشت.

۲

به این باورخرافی و ابلهانه
حتی
 دهه ها بعد،
در اشعار خواجه حافظ برخورد می کنیم:

ز خوف هجرم ایمن کن،
اگر امید آن داری
که از چشم بد اندیشان، خدایت در امان دارد.
 
معنی تحت اللفظی:
اگر می خواهی از گزند چشم بداندیشان در امان باشی،
مرا از ترس دوری ات،
ایمن کن.

۳
خوش خرامان می روی،
 چشم بد از روی تو دور
دارم اندر سر خیال آن، که در پا میرمت.

معنی تحت اللفظی:
روش و رفتارت خیلی خوشایند است.
خدا
تو را از گزند چشم بد در امان نگهدارد.
من
هم
در
سر
خیال مردن در پای تو را دارم

منظور خواجه
احتمالا این است که خود را فدای جانان کند.

۴
چشم بد دور، کز آن تفرقه ات باز آورد
طالع نامور و دولت مادر زادت.

معنی تحت اللفظی:
چشم بد دور
که
طالع نامدار و بخت مادر زادت
بر
جدایی و فراق تو
پایان داد.

ادامه دارد.