۱۴۰۲ خرداد ۱۰, چهارشنبه

درنگی در فرمایشات مهوش موسوی رضی الله عنه (۱۵)

 

   
میم حجری

 
حماسه داد
فریدون میزانی
(جوانشیر)
بازتاب خصلت‌های شاهان و پهلوانان در مناسبات با زنان
زيباترين مناسبات عاشقانه پهلوانان در "زال و رودابه"
فصل نهم
عشق پهلوانان در شاهنامه
ادامه


رستم بیدار می شود. 

خیره می ماند. 

این کیست و در این وقت شب چه می خواهد. 

 

پاسخ تهمینه 

نظیر مفاخرات پهلوانان در آوردگاه است.

 

 او 

از عشق خود شرم نمی کند. 

او

 حتی شرم نمی کند که بگوید رستم را با احساس یک زن دوست دارد و برای هوای دلش می خواهد.

 

دیگر اینکه آرزو دارد از او پسری داشته باشد. 


به پرسش و پاسخ رستم و تهمینه گوش کنید:

بپـــرسـید زو، گـفت: 

«نام تو چیـــست
چه جــویی شب تیره، کام تو چیست؟»


چـــنین داد پاســـخ که تهمـــــینه ام
تو گــویی که از غـــــم به دو نیمه ام 


یکی دخـت شـــاه ســـــــمنگان منم
ز پشــت هــژیر و پلــــــنگان منم 


به گــیتی ز خوبان مرا جفت نیست
چو من زیر چــرخ کبــود اندکی است

 
کـــس از پرده بیــــرون ندیدی مرا
نه هـــرگـز کس آوا شــــنیدی مرا

 
به کـــردار افســــــانه از هـــر کسی
شـــنیــدم همی داســـتانـت بســـــی

 
که از شـــیر و دیو و نهنگ و پلنگ
نتــرسی و هســتی چنین تیز چنگ 


شــب تیـره تنهــا به توران شـــوی
بگردی بر آن مــــرز و هم نغـنوی

 
به تنهـــا یکی گـــــــور، بریان کنی
هـوا را به شــمشــیر گـــریان کنی

 
هر آنکس که گرز تو بیند به جنگ
بدرد دل شـــیـر و چـــنگ پلـــنگ 


برهـــنه چو تـیــغ تـو بـیــند عقاب
نیــــارد به نخـچــــیر کردن شتاب 


نشـــان کمــــنـد تـو دارد هــــــژبر (شیر، پهلوان)
ز بیـــم ســـتـان تو خــون بارد ابر

 
چـو این داســـتانها شـــــــنیدم ز تو
بســی لب به دنـدان گـــــزیدم ز تو 


بجسـتم همی کـفـت (شانه) و بـال و برت
بدین شهــر کرد ایــزد آبشـخورت

 
تو  را ام کـــنون گـر بخــــواهی مرا
نبیــند جــزین مـرغ و مــاهی مرا

 
یکی 

انک بـر تـو چــنیـن گشـته ام
خـــرد را ز بهــر هــــــوا کشته ام
و دیگـــر 

که از تـو مگـــر کردگار
نشــــــاند یکی پـــورم انــــدر کنار

 
مگر چون تو باشد به مردی و زور
سپهــرش دهد بهـــره، کیوان و هور


رستم امیدوار است که فرزند او و تهمینه، 

اگر پسر باشد چون سام نریمان باشد.

به بــالای ســــام نریمــــــان بود
به مـردی و خـوی کریمان بود

 
فرود آرد از ابــــر، پران عقاب
نتــابد به تنــــــدی بر او آفتاب

 
فرزندی که میوه عشقی چنین آتشین از سوی تهمینه به رستم است، 

سهراب است. 

پهلوانانی چون رستم و سهراب ممکن نبود از هر ازدواج عادی پدید آیند.

 

ادامه دارد.

فرهنگ مفاهیم سیاسی (م) ممنوعیت توسل به قهر (ممنوعیت تجاوز) (۳)

 

هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین

 

۱۵

·    تهدید به توسل به هر نوعی از قهر و یا استفاده از هر نوعی از قهر به عنوان وسیله ای برای حل مسائل بین المللی، حتی اگر جامه عمل نپوشد، ماهیتا عملی است که صلح را به خطر می اندازد.

 

·    مراجعه کنید به صلح 

صلح

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12056

 

۱۶

·    خطرناک ترین فرم زیر پا نهادن ممنوعیت توسل به قهر، توسل به قهر نظامی، یعنی تجاوز مسلحانه است.

 

۱۷

·    به همین دلیل، حقوق ملل، هر جنگ تجاوزگرانه ای را به مثابه تبهکاری بر ضد صلح محکوم می کند که بنا بر حقوق ملل، دولت متجاوز باید  مسئولیت تجاوز را به عهده گیرد و مورد بازخواست قرار گیرد.

 

۱۸

·    در نتیجه، هر دولت مورد تجاوز قرار گرفته، حق مدافعه فردی و یا کلکتیو از خود دارد تا اینکه شورای امنیت سازمان ملل متحد، اقدامات لازم را برای حفظ صلح جهانی و امنیت بین المللی به عمل آورد.

·    (ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد.)

 

۱۹

·    شورای امنیت سازمان ملل متحد، اگر ببیند که عملیات تجاوزی صورت می گیرند، صلح از بین رفته و یا در خطر از بین رفتن است، می تواند برای حفظ صلح  و یا برای برقراری مجدد امنیت بین المللی، اقدامات لازم را اتخاذ کند، ضمنا  به قهر مسلحانه متوسل شود و یا دیگر فرم های سیاسی و اقتصادی توسل به قهر را بر ضد دولت تجاوزگر جامه عمل بپوشاند.

·    (مواد ۳۹، ۴۱ و ۴۲ منشور سازمان ملل)

 

ادامه دارد.

۱۴۰۲ خرداد ۹, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) ترادیسیونالیسم (سنت گرایی) (۲)

   

 

پروفسور دکتر هاینتس پپرله

برگردان

شین میم شین

 

۱۰

·    سودای اصلی ترادیسیونالیسم ـ از این رو ـ  ماهیتا حمله بر ایده های روشنگری و محتوای راسیونالیستی و ماتریالیستی فلسفه بورژوازی نوخاسته بوده است.

 

۱۱

·    ترادیسیونالیست ها ـ قبل از همه ـ بر ضد ایده های مونتسکیو، روسو، ولتر و کوندرسه مبارزه می کردند.

 

خطوط اصلی آموزه های (تعالیم) ترادیسیونالیسم

 

·    خطوط اصلی آموزه های ترادیسیونالیسم به شرح زیر بوده اند:

 

۱

·    ساختار اوکی ژنالیستی بنیادی در مجموعه تفکر.

 

(اوکی ژنالیسم

در واقع

آموزه مربوط به علل هر از گاهی است.

اوکی ژنالیسم

یک آموزه تئولوژیکی ـ ایدئالیستی برای شانه خالی کردن از پاسخ  به مسئله تأثیر متقابل واقعی و مسئله اساسی فلسفه است.

 مترجم)

 

۲

·    گرایش به فاتالیسم (تقدیرگرائی)

 

۳

·    گرایش به کویه تیسم.

(کویه تیسم

 به موضعگیری مبتنی بر انفعال تمامعیار اطلاق می شود که به طرز فلسفی ـ مذهبی اثبات می شود.

 مثلا در مکتب فلسفی استوئا.

کویه تیسم

در قرن هفدهم، در کاتولیسیسم  توسط جریانی عرفانی احیا شد.

حکم مرکزی این جریان عبارت از این بود که انسان باید «من» خود را وقف خدا کند، تا ضمن عبادت درونی به تماشای حق نایل آید و به آرامش و بی تفاوتی مطلق دست یابد.

کویه تیسم،

عبادت و فرم های مذهبی برونی را مانع تلقی می کند. 

مترجم)

 

۴

·    طرد هر عمل انقلابی که در جهت آماج ها و ایدئال های انسانی سیر کند.

 

۵

·    تجلیل از وضع موجود به طور تاریخی «تشکیل یافته»

 

۶

·    مقدم دانستن جامعه نسبت به فرد.

 

۷

·    درک تئوکراتیکی از دولت.

 

(تئوکراسی

فرمی از حکومت است که در آن قدرت دولتی تنها به طور مذهبی مشروعیت کسب می کند

و

 به وسیله نماینده خدا و یا روحانیت عملی می شود.

مترجم)

 

۸

·    پسیمیسم (بد بینی) در رابطه با انسان.

 

(دمایستر می گفت:

«انسان ماهیتا فاسد است!»)

(پسیمیسم

 درکی از زندگی است که همه چیز را زیر ذره بین بدبینی قرار می دهد.

پسیمیسم

 به موضعگیری اصلی مبتنی بر زندگی ستیزی، به موضعگیری خالی از انتظار و امید اطلاق می شود. 

مترجم)

 

۹

·    پسیمیسم در رابطه با لیاقت و توان معرفتی انسان.

 

۱۰

·    ایراسیونالیسم (خردستیزی)

 

۱۱

·    گرایش به نومینالیسم

۱۲

·    مقدم دانستن ایمان بر دانش.

 

۱۳

·    مقدم دانستن اوتوریته بر عقل.

 

(اوتوریته

عبارت است از اعتبار و نفوذ مبتنی بر خدمت و یا سنت یک شخص و یا یک نهاد.

مترجم)

 

ادامه دارد.