۱۳۹۲ آذر ۱۹, سه‌شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (83)


فصل پنجم
ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش سوم
تاریخ پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
نقد خرد

قسمت پنجم
گسست با تفکر فلسفی و انتقاد از علم:
کیرکگارد



سورن کیرکگارد (1813 ـ 1855)  
فیلسوف، مقاله نویس، تئولوگ و نویسنده مذهبی دانمارکی
از فلاسفه بورژوائی واپسین
از مؤسسین اگزیستانسیالیسم

1
·        در بافت تاریخی فلسفه حیات، نه فقط تداوم بالقوه «یگانه» ستائی (من ستائی) اشتیرنر و ایدئولوژی های بعدی از قبیل شورش انتزاعی ـ عام بر ضد وضع موجود صورت می گیرد، بلکه ضمنا فرقه های غیر مذهبی و حتی آته ئیستی اگزیستانسیالیسم تشکیل می یابند.  

2
·        این فلسفه ها ـ قبل از همه ـ با میراث فکری کیرکگارد و یا نیچه رابطه برقرار می کنند و ببرکت داشتن وجوه مشترک با «یگانه» ستائی اشتیرنر به مثابه انگیزه و امکان ایده شورش مطلق نمودین در چارچوب تفکر بورژوائی واپسین می مانند.

3
·        ناهمانندی ها و تضادهای نمودین (ظاهری) میان جهان فکری اشتیرنر و روحگرائی کیرکگارد فقط به مدت کوتاهی مانع کشف تعلق بنیادی آندو به یکدیگر و به تفکر بورژوائی واپسین می شوند:

الف
·        آماج قرار دادن حفظ وضع موجود و حمایت از آن

ب
·        ضدیت با دموکراسی
ت
·        ضدیت با کمونیسم بطور کلی

پ
·        مدرنیزه کردن مسیحیت
ث
·        احیای مسیحیت

4
·        کیرکگارد در خاطرات روزانه خود می نویسد:
·        «من می توانم حقیقتا بگویم که عملا خادم وضع موجود بوده ام.
·        گیرم که در تصور خیلی ها طرفدار نوگرائی بوده ام، رفرماتور بوده ام.
·        اما علیرغم آن همیشه خادم وضع موجود بوده ام.
·        برای اینکه من «توده» را مظهر شر می دانم.
·        اگر بر افتم، باید بدست توده بر افتم.
·        همیشه با تمام قوا به حمایت از حکومت و طبقه حاکمه پرداخته ام و بر ضد توده جبهه گرفته ام و جبهه خواهم گرفت.»
·        (کیرکگارد، «خاطرات روزانه»، جلد 3، ص 886، 1968)  

5
·        «بهترین فرم حکومت، سلطنت است.
·        سلطنت بهتر از دیگر فرم های حکومت، حامی بی سر و صدای تصورات بخش خصوصی و حماقت معصومانه بخش خصوصی بوده است.
·        فقط دموکراسی، یعنی استبدادی ترین فرم حکومت است که فرد فرد اعضای جامعه را به شرکت مثبت مکلف می سازد.»
·        (کیرکگارد، «خرده ـ ریزه های فلسفی و تبصره های غیرعلمی»، ص 834، 1976)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر