۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه

رویاروئی های ایدئولوژیکی هر روزه (113)



فروغ فرخ زاد به دنبال نوعی هماهنگی و یگانگی بین فکر و فعل جنسی ست،
چیزی که فرهنگ مردانه ی ما در مجموع خود هیچگاه به آن نیندیشیده بی آنکه به ورطه ی هرزه گویی و خوار شمردن جسم بغلتد.
و مگر فکر هرزه ی جنسی فعل متناسب با خود را در پی نخواهد آورد؟
فعل جنسی و استفاده ی فیزیکی از جسم همیشه بوده، اما آنچه به زمان ما بر می گردد و متعلق به عصر جدید است، فکر جنسی است و اندیشیدن بر جسم.
فرخ زاد در شعر به کودکی از دست رفته ای می اندیشد که با از دست رفتن آن انسان نیز از خیره شدن در رازهای جسم دست کشیده است.
سرچشمه:
صفحه فیسبوک سهیلا
میم حجری
   
 فروغ  به دنبال نوعی هماهنگی و یگانگی بین فکر و فعل جنسی ست،
چیزی که فرهنگ مردانه ی ما در مجموع خود هیچگاه به آن نیندیشیده بی آنکه به ورطه ی هرزه گویی و خوار شمردن جسم بغلتد.

·        معلوم نیست که منظور نویسنده از هماهنگی و یگانگی فکر جنسی و فعل جنسی چیست، ولی در هر صورت بنظر ایشان «فرهنگ مردانه ما» هر وقت بدان اندیشیده، به ورطه هرزه گوئی و تحقیر جسم در غلتیده است.

1
·        آیا منظور نویسنده این است که مردم به هنگام اندیشیدن به سکس ـ چه فکر سکس و چه فعل سکس ـ دچار هرزه گوئی و تحقیر جسم می شوند؟
·        هرزه گوئی را به ترفندی می توان پذیرفت، ولی تحقیر جسم را بدشواری می توان قبول کرد.
·        جسم بیچاره چه گناهی کرده که به هنگام اندیشیدن به سکس تحقیر شود؟  
·        الله اعلم!

2
و مگر فکر هرزه ی جنسی فعل متناسب با خود را در پی نخواهد آورد؟

·        عجب استدلال علامه واره ای!
·        تفکر اکنون به هرزه و تر و تمیز طبقه بندی می شود.
·        فکر هرزه جنسی در قاموس نویسنده محترم به درجه وسیله ای اعجاز آمیز ارتقا می یابد، وسیله ای که فعل جنسی را به دنبال می آورد.
·        فکر هرزه جنسی همان و فعل متناسب جنسی همان.
·        معلوم نیست که فضلای خیلی خیلی مدرن می اندیشند و می نویسند و یا نه.
·        بنی بشر معمولا بخش اعظم اوقات خود را به «اندیشیدن» راجع به نیازهای غریزی اش تلف می کند، ولی یک در یک میلیون فکر جنسی به فعل جنسی منتهی می شود.
·        شاید فکر هرزه جنسی معجزه کند و بلافاصله فعل جنسی صورت گیرد.
·        اکنون این سؤال پیش می آید که چگونه می توان فکری هرزه جنسی را از فکر تر و تمیز جنسی تمیز داد؟

3
·        از نویسنده محترم چه پنهان که فکر جنسی همیشه تر و تمیز تر از فعل جنسی است.
·        در عالم «تفکر» جنسی همه چیز ایدئالیزه می شود.
·        هم شکل و شمایل حریف جنسی و هم جسم او و هم حتی طرز رفتار و گفتار و ادا و اطوار او چنان می شود که به مذاق «متفکر»  جنسی خوش می آید.

4
فعل جنسی و استفاده ی فیزیکی از جسم همیشه بوده، اما آنچه به زمان ما بر می گردد و متعلق به عصر جدید است، فکر جنسی است و اندیشیدن بر جسم.

·        خدا می داند که منظور نویسنده محترم از عصر جدید چیست.
·        عصر جدید معمولا به دوره مابعد قرون وسطی اطلاق می شود که با فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری قرین است.
·        بنظر نویسنده محترم قبل از عصر جدید فعل جنسی و استفاده فیزیکی از جسم وجود داشته است.
·        این اما به چه معنی است؟
5
·        این می تواند بدان معنی باشد که در جهان ماقبل عصر جدید بنی بشر اوتومات جنسی بوده است:
·        ماشین واره ای بوده که بطور مکانیکی به عملیات جنسی می پرداخته است.
·        شاید منظور نویسنده محترم از مفهوم «فیزیکی»، همان مفهوم «مکانیکی» باشد.
·        اما از نویسنده محترم چه پنهان که قضیه درست برعکس تصور ایشان بوده است:
·        در قرون وسطی استفاده جنسی ـ متافیزیکی از جسم رواج وسیعتری داشته است تا استفاده جنسی ـ فیزیکی از آن.
  
6
فعل جنسی و استفاده ی فیزیکی از جسم همیشه بوده، اما آنچه به زمان ما بر می گردد و متعلق به عصر جدید است، فکر جنسی است و اندیشیدن بر جسم.

·        اینکه تمامت غزلیات خواجه و شیخ شیراز به سکس در لفافه عشق اختصاص یافته، دلیلش حتی بزعم فروید علیه الرحمه محرومیت های « فیزیکی» جنسی بوده است.
·        وقتی خواجه و یا شیخ، «نظربازی»  را به درجه هنری متعالی ارتقا می دهند، منظورشان استفاده جنسی ـ متافیزیکی از جسم است و نه جنسی ـ فیزیکی.
·        اگر استفاده جنسی ـ فیزیکی از جسم میسر می بود، دیگر حضرات نیازی به هنری تلقی کردن نظربازی نمی داشتند.  

7
اما آنچه به زمان ما بر می گردد و متعلق به عصر جدید است، فکر جنسی است و اندیشیدن بر جسم.

·        یعنی در قرون وسطی مردم به سکس فکر نمی کردند؟
·        فکر کردن به سکس با عصر جدید شروع شده است؟

·        قبلا مردم ماشین واره بودند.
·        مثل تراکتور که زمین را شخم می زند، مردم فقط به فعل جنسی جامه عمل می پوشاندند؟

8
 اما آنچه به زمان ما بر می گردد و متعلق به عصر جدید است،
 فکر جنسی است و اندیشیدن بر جسم.

·        یا للعجب!
·        اندیشیدن به جسم بزعم نویسنده خیلی خیلی مدرن و پست مردن با عصر جدید آغاز شده است.
·        اگر کسی نظری فقط به اشعار سعدی و حافظ و خیام و غیره بیاندازد، به پرتی نویسنده محترم از مرحله پی می برد:
·        چون تار و پود غزلیات و رباعیات حضرات از لب و لوچه، چشم و ابرو، قد و قامت، روی و موی، کرشمه و عشوه، روش و رفتار و غیره معشوق کذائی تشکیل می یابد:

گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد

طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد

·        اگر خواجه شیراز به جسم طرف نمی اندیشد، پس به چه می اندیشد؟
·        رخ یار و لاله عذار به چه معنی است؟
·        رخ و عذار جزو جسم محسوب نمی شوند؟

9
فرخ زاد در شعر به کودکی از دست رفته ای می اندیشد که با از دست رفتن آن،
 انسان نیز از خیره شدن در رازهای جسم دست کشیده است.

·        فروع فرخ زاد کی دچار این توهم شده است؟

·        کی بنی بشر از خیره شدن در رازهای جسم کذائی دست کشیده است؟
·        حتی گربه در هر فرصتی به کشف رازهای کذائی جسمش می پردازد، چه برسد به بنی بشر.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر