۱۴۰۱ بهمن ۶, پنجشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۸۵)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
 

من خوشه چین کشته ی دهقانم

من بازگشت هر سخن و سرگذشت را

آنچه ام سپرده اند

در پیشگاه داد به پیمانم

 

اما تا دانه را ز پوست نپردازم

تا نگذرد ز چرخه دستاس آزمون

تا ورز ناورم

تا دور آتش اندیشه نفکنم

ز آن

نان نمی دهم.

 

معنی تحت اللفظی:

من دروگر کشت دهقانم و در پیشگاه داد، پیمان بسته ام که سخن و سرگذشت را که به من محول شده، تبیین دارم.

اما تا زمانی که دانه های گندم اندیشه را پوست زدائی نکنم، از زیر آسیاب دستی آزمون نگذرانم، تا خمیر حاصله را ورز نیاورم، تا در تنور تفکر نپزم، هرگز از آن نان نمی دهم.

 

۱

این پاسخ فردوسی به پرخاش های سهراب است.

در این پاسخ فردوسی غنا و ژرفای غول آسای تفکر سیاوش نمودار می گردد.

 

سیاوش

 روند و روال کار فکری را در شباهت شگرفی به کار مادی

 تصور و تصویر می کند.

 

ماتریالیسم زنده و شاداب مارکس را بهتر از این نمی توان جامه عمل پوشاند.

 

۲

من خوشه چین کشته ی دهقانم

 

فردوسی و یا به عبارت دقیقتر، سیاوش

خود را به دروگری تشبیه می کند که خوشه های گندم اندیشه را می چیند،

خوشه هائی که ثمره کار درازمدت دهقان است.

 

او بدین طریق دیالک تیک کار مادی و کار فکری را به شکل دیالک تیک کشت و درو بسط و تعمیم می دهد و عملا نقش تعیین کننده را از آن کار مادی دهقان می داند.

یعنی بر ثانویت کار  فکری تأکید می ورزد.

 

۳

من خوشه چین کشته ی دهقانم

 

سیاوش

ضمنا

 از جایگاه اجتماعی فردوسی و خود

پرده برمی دارد

و

 خود را به عنوان پرولتر معرفی می کند که از قبل کار فکری خویش امرار معاش می کند و نه از قبل کار غیر.

در ایدئولوژی سیاوش از منم منم های شعرای طبقات واپسین و خرده بورژوازی از خود راضی

 کمترین خبری نیست.

 

فردوسی

 از دید سیاوش

شاعری زحمتکش با خصایل پرولتری است.

 

در ادامه همین بند شعر

 این خصایل فردوسی روشن تر تصویر می شوند:

 

۴

من بازگشت هر سخن و سرگذشت را

آنچه ام سپرده اند

در پیشگاه داد به پیمانم

 

فردوسی درست به همان سان که دروگر، خوشه های گندم را با احساس مسئولیت می چیند، خوشه های سخن و سرگذشت را ، قصه های باستانی را، شاهنامه را گرد می آورد و خود را در پیشگاه داد مسئول می داند.

 

سیاوش

 بدین طریق

 از تشابه شگرف میان کار مادی و کار فکری پرده برمی دارد.

اتیک و اخلاق پرولتری همین است.

فردوسی کار محوله را بسان پرولتر بنا بر پیمان منعقده با داد انجام می دهد:

دیالک تیک داد و ستد بدین طریق به شکل دیالک تیک شاهنامه و پیمان منعقده (دستمزد، حقوق) بسط و تعمیم می یابد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر