۱۴۰۱ دی ۲۹, پنجشنبه

زندگی مارکس و انگلس (۳۴۲)

     

 هاینریش گمکوف

برگردان

شین میم شین

 

فصل بیست و سوم 

نیازمندی طبقه کارگر به صلح

  

۳

بر ضد مسابقه تسلیحاتی و خطر جنگ

ادامه

 

۴

مارکس و انگلس

در سال ۱۸۴۸

از

جنگ خلق بر ضد روسیه ارتجاعی به مثابه دژ و تکبه گاه ارتجاع فئودالی اروپا

حمایت کرده بودند.

 

 انگلس

اکنون

در می یابد

که

جنگ جهانی

اگرچه لرزه بر اندام قدرت طبقات حاکمه در می افکند،

ولی با شعله ور کردن ناسیونالیسم و شووینیسم

سدی در برابر پیروزی جنبش کارگری بر پا می دارد.

 

 استنتاج نهایی انگلس این بود

که

جنبش کارگری و خلق ها به طور کلی

برای توسعه فراتر خود

نیاز بی چون و چرا

به

صلح دارند.

 

برای اینکه شرایط صلح آمیز برای پرولتاریای انقلابی سازمان یافته جهت تسخیر قدرت سیاسی بهترین شرایط می تواند باشد.

 

(آره.

این اما تمامی حقیقت در این رابطه نیست.

دیالک تیک جنگ و صلح

را

نباید ساده کرد.

قبل از همه باید به ماهیت طبقاتی جنگ و صلح اندیشید:

۱

جنگ خلق بر ضد ارتجاع فئودالی تزاری

محتوای طبقاتی انقلابی دارد.

 

یعنی

به روی کار آمدن طبقات انقلابی (بورژوازی و یا پرولتاریا) منجر می شود.

 

۲

جنگ های جهانی میان دول امپریالیستی

اما

ماهیت طبقاتی ارتجاعی دارند.

 

نه

به

پیروزی طبقه انقلابی، بلکه به زیان طبقات انقلابی تمام می شوند:

در اثر این جنگ ها نیروهای مولده جامد و جاندار و حتی طبیعت و محیط زیست نابودو تخریب می شوند

و

ترازوی دیالک تیکی نیروهای مولده و مناسبات تولیدی به نفع کفه مناسبات تولیدی ترازو سنگین تر می شود و جامعه امپریالیستی از بحران عینی و ذهنی و مادی و سیاسی خارج می شود.

یعنی

به نفع ارتجاع امپریالیستی تمام می شود.

یکی از دلایل مهم شکست انقلاب اکتبر و تخریب اتحاد شوروی

جنگ داخلی و جنگ جهانی دوم بوده است.

مترجم)

 

بدین طریق

مبارزه در راه صلح،

مبارزه در راه حق حیات

(اولین حق از همه حقوق بشر)

به

طرز قطعی

جزء جدایی ناپذیر مبارزه در راه سوسیالیسم تلقی می شود.

 

البته

منظور انگلس و همه مارکسیست ها از صلح،

 صلح به هر قیمت،

مثلا صلح به قیمت تحت تابعیت حریف درآمدن خلق نبوده و نیست.

 

 طرفداری انگلس از صلح و تضمین آن، 

ربطی به پاسیفیسم پاسیو و منفعل و سست و بی رمق و بی حال نداشته است.

 

مبارزه در راه دموکراسی

را

هم

 انگلس

جزئی از مبارزه در راه سوسیالیسم و کمونیسم 

می دانست.

 

برای اینکه تنها در جهان سوسیالیستی است

که

دموکراسی و صلح می توانند برای همه زمان ها

تضمین شوند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر