۱۴۰۴ آبان ۳۰, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۱۳۳۴)

   

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت شانزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۳ ـ ۹۴ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

سعدی

  تعلق حجاب است و بی حاصلی

چو پیوندها بگسلی، واصلی

معنی تحت اللفظی:

پیش شرط وصل به یار (حق)، گسستن پیوندها و تعلقات به غیر از پیوند با یار و تعلق به یار است.

برای اینکه تعلقات دیواری در راه وصل اند. 

 

حافظ چیزی بیش از نیمه خردستیز سعدی نیست:

 

غلام همت آنم، که زیر چرخ کبود

ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است

معنی تحت اللفظی:

زنده باد نداشتن تعلق به چیزی.

 

یکی از مهمترین و تعیین کننده ترین تعلقات بشری،

تعلقات طبقاتی است

که

اساسی ترین و علمی ترین معیار برای تمیز خیر از شر، انقلابی از ارتجاعی است.

کسی یافت نمی شود که فاقد تعلق طبقاتی با طبقه اجتماعی و قشر اجتماعی معینی باشد.

 

منظور واقعی سعدی از گسستن پیوندها و نیل به وصل با یار کذایی چیست؟

 

عدم شرکت در فعالیت اجتماعی، سیاسی، هنری، فرهنگی، تولیدی؟

 

عدم همکاری با دربار و طبقه حاکمه؟

 

عدم شرکت در مبارزه ایدئولوژیکی علیه اوپوزیسیون انقلابی؟

 

گوشه گیری، جهانگریزی و عزلت؟

 

آیا سعدی و حافظ واقعا انسانهائی بدون وابستگی، بدون تعلقات طبقاتی، بدون جانبداری از سیستم جامعتی حاکم، بدون علاقه به لذات مادی و معنوی اند؟

 

پس پرورده های نعمت بزرگان، حلقه به گوشان شاهنشاه یزد و ابوالفوارس و بوبکر سعد و غیره و گیرنده های کیسه های زر کیانند؟

 

حافظ

گر نکردی نصرت دین، شاه یحیی از کرم

کار ملک و دین ز نظم و اتساق افتاده بود.

معنی تحت اللفظی:

اگر اعمال یحیی شاه حامی دین به سبب بزرگواری نبود، کشور و دین نظم و انسجام خود را از دست می داد.

 

حافظ

در این بیت غزل

دیالک تیک زیربنای اقتصادی جامعه و روبنای ایده ئولوژیکی آن

را

به صورت دیالک تیک ملک و دین بسط و تعمیم می دهد

و

عالی ترین نماینده طبقه حاکمه

را

یعنی

دولت

را

حافظ زیربنا و روبنا قلمداد می کند.

 

بهتر از این نمی توان دولت را تعریف کرد:

دولت

ماشین تا بن دندان مسلح طبقات حاکمه برای حفظ و توسعه و تحکیم منافع طبقاتی استراتژیکی آنها ست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر