۸
· از این رو ست که مارکس خودویژگی رفتار انسانی را در مغایرت با رفتار حیوانی به طور گذرا به شرح زیر تعریف می کند:
الف
· انسان «خود نسبت به خویشتن خویش، به مثابه یک موجود یونیورسال و لذا آزاد، رفتار (برخورد) می کند.»
ب
· انسان «خود نسبت به نوع بشر، به مثابه ماهیت خود و یا نسبت به خود به مثابه موجود نوعی رفتار (برخورد) می کند.»
پ
· برای انسان «هرجا که رابطه ای وجود دارد، آنجا آن رابطه به خاطر «من» وجود دارد.
ت
· حیوان نسبت به هیچ چیز رفتار (برخورد) نمی کند.
ث
· حیوان اصلا رفتار (برخورد) نمی کند.
ج
· برای حیوان رابطه اش نسبت به غیر خود، اصلا به عنوان رابطه نیست.»
· (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۳، ص ۳۰)
۹
· رفتار به معنی فلسفی ـ سوسیولوژیکی اش)، جنبه تعیین کننده کردوکار اجتماعی است.
۱۰
· این جنبه را می توان تنها در چارچوب درک ماتریالیستی ـ تاریخی رابطه سوبژکت ـ اوبژکت و در چارچوب دیالک تیک سوبژکتیویته انسانی و شیئیت جامعتی فهمید.
۱۱
· مفهوم فلسفی ـ سوسیولوژیکی رفتار حاوی اهمیت عظیم نظری (تئوریکی) و عملی است.
۱۲
· رفتار اجتماعی و یا شیوه های رفتار اجتماعی افراد و گروه ها عنصر ماهوی پدیده ها و روندهای جامعتی را تشکیل می دهد که باید به وسیله علوم اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد و در ساختمان فراگیر سوسیالیسم با وسعت نظر و بر مبنای برنامه، توسعه و گسترش داده شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر