۱۴۰۴ آبان ۱۴, چهارشنبه

درنگی دیگر در دیالک تیک سگ و گرگ در مکتب فکری پروین اعتصامی (۵)

 

رخشنده اعتصامی

  (۱۲۸۵ – ۱۳۲۰)

معروف به پروین اعتصامی 

 

درنگی

از

 شین میم شین
 
سگ
ما بکندیم از خیانتکار، پوست
خواه دشمن بود خائن، خواه دوست

معنی تحت اللفظی:
سگ ها پوست خائنین را می کنند.
فرق هم نمی کند که خودی باشند و یا بیگانه.
 
پروین در این بیت شعر
دیالک تیک خادم و خاین
را
به صورت دیالک تیک سگ و گرگ بسط و تعمیم می دهد.
فونکسیون اصلی سگ در قاموس پروین، خدمت است
و
مهمترین مشخصه مبارزه با خیانت به طور کلی است.
دیالک تیک خادم و خاین
 یکی از دیالک تیک های فرماسیون برده داری است:
خاین در ایده ئولوژی و اتیک برده داری به برده ای اطلاق می شود که به عهد و پیمان منعقده میان برده و برده دار وفادار نمی ماند.
 
یعنی
به عوض وفا، جفا می کند.
دیالک تیک خادم و خاین و خدمت و خیانت 
میراث جامعه برده داری است.
شعر هوشنگ ابتهاج (سایه)
 مملو از این دیالک تیک است. 

وفا تا پای جان این است پیمانی که ما بستیم
در آن عهد وفاداری تو هم پیمان من بودی
 

با سخن، خود را نمی بایست باخت
خلق را از کارشان باید شناخت


معنی تحت اللفظی:

فریب حرف این و آن را نباید خورد.

به عمل افراد باید توجه داشت.

پروین در این بیت شعر،

دیالک تیک پراتیک و تئوری

را

به صورت دیالک تیک کار و سخن بسط و تعمیم می دهد  و بسان مارکسیستی،

نقش تعیین کننده را از آن پراتیک (کار)  می داند.


 غیر، تا همراه و خیراندیش تو ست
صد ره ار بیگانه باشد، خویش تو ست

معنی تحت اللفظی:

بیگانه ای که همراه و خیرخواه تو ست، صدها بار بهتر از خویشاوند تو ست.

پروین در این بیت شعر،

دیالک تیک آشنا و بیگانه (دوست و دشمن)

را

بسان مارکسیستی از نو تعریف می کند.

دوست و دشمن در این بیت شعر پروین

بنا بر محتوای ماهوی اش تعریف و تعیین می شود و نه بنا بر شجره و تبار و غیره خانوادگی و قبیله ای و طایفه ای و فئودالی و اشرافی.

معیار مودت (دوستی) 

همراهی و خیرخواهی است.

بی اعتنا به خویشاوندی.

این اندیشه پروین

 اگر شاهکار نیست، چیست؟

خویش بد خواهی، که غیر از بد نخواست
از تو بیگانه است، پس خویشی کجاست؟

معنی تحت اللفظی:

خویشوندی که بدخواه کسی باشد، بدتر از بیگانه برای او ست.

چه رسد به اینکه خویشاوند باشد.

پروین در این بیت شعر،

فاتحه ای بر دیالک تیک فئودالی آشنا و بیگانه می خواند

و

نقش تعیین کننده در دیالک تیک پدیده و ماهیت را از ان ماهیت می داند

و

خویشاوند بدخواه را بدتر از بیگانه خیرخواه می داند.

مارکس هم اگر به جای او بود،

همین موضع مارکسیستی را می گرفت.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر