آلن بدیو
(زادهٔ ۱۹۳۷)
درنگی
از
شین میم شین خالد سول پور
«فرضیهی
کمونیسم»
هر بار در قالبی تازه ظهور خواهدکرد.
آنچه پایدار است، خود
ایدهی برابری و اشتراکی است که میتواند در شکل یک «رخداد» به تاریخ
بازگردد.
معنی تحت اللفظی:
فرضیه کذایی کمونیسم
(آلترناتیومفهوم آلن بدیو برای کمونیسم علمی، مارکسیسم ـ لنینیسم)
مثل بعضی از جانوران، مرتب فرم (مثلا رنگ و شکب و شمایل) عوض می کند.
اما محتوای فرضیه کذایی کمونیسم، یعنی ایده برابری و اشتراکی،
می تواند به صورت رخدادی به تاریخ برگردد.
این بدان معنی است که فرضیه کذایی کمونیسم، مثل هر چیز دیگر، دیالک تیکی از فرم و محتوا ست.
محتوای فرضیه کذایی کمونیسم را ایده برابری و اشتراکی تشکیل می دهد که به صورت رخدادی، مادیت می یابد. (جامه عمل می پوشد.)
این عینا و عملا و منطقا و نظرا
بدان معنی است که رخدادها فرم فرضیه کذایی کمونیسم را تشکیل می دهند:
می توان گفت که الن بدیو دیالک تیک فرم و محتوا (از ماتریایلسم دیالک تیکی) را به صورت دیالک تیک ایده برابری و اشتراکی ـ رخدادها بسط و تعمیم می دهد.
ایده برابری و اشتراکی
چیزی فکری است.
در حالیکه رخدادها، چیزهای مادی و جامعتی و عملی اند.
این بدان معنی است که ایده ثابتی به صور مختلف جامه عمل می پوشد.
در قاموس آلن بدیو و خالد رسول پور
ایده ثابت می ماند، ولی جامه عمل پوشی اش مرتب تغییر می کند.
ایده برابری و اشتراکی
به صورت مداین فاضله افلاطونی و اونی و فوریه ای و سن سیمونی و مارکسی و انگلسی و لنینی و استالینی و مائوئی و غیره،
در کمون پاریس و انقلاب اکتبر و انقلاب چین و غیره جامه عمل می پوشد.
آلن بدیو و خالد رسول پور
فرضیه کذایی کمونیسم
را
در ایده برابری و اشتراکی خلاصه می کند.
این بدان معنی است
که
کمونیسم علمی و یا مارکسیسم ـ لنینیسم
تا حد اوتوپی ئی (مدینه فاضله ای) تنزل داده می شود و سلب فلسفیت و علمیت و نظریت می شود.
همین تصور خرکی و ساده لوحانه و استحقاری (تحقیری) و تحریفی راجع به کمونیسم علمی (مارکسیسم ـ لنینیسم)
در احزاب و دار و دسته های چپنما و چپ رواج وسیع دارد.
حضرات دچار فقر مفهومی و فقر فلسفی شرم انگیز و ترحم انگیزی اند
و
خیال می کنند که کمونیسم علمی و یا مارکسیسم ـ لنینیسم
سودای دیگری جز عدالت اجتماعی کذایی ندارد و کمونیست ها (مارکسیست ـ لنینیست ها)
کسب و کاری جز عوامفریبی و نوچه گیری و تشکیل سیاهی لشگر ندارند.
وظیفهی امروز ما،
نه تکرار و دلبستگی نوستالژیک به تکرار شکلهای
شکستخوردهی پیشین، بلکه پاسداری از امکان «رخداد» تازه است.
این رهنمود نهایی آلن بدیو ست:
دیگر نباید حرفی از کمون پاریس و باکو و انقلاب اکتبر و غیره زده شود.
دیگر نباید به تحلیل مارکسیستی (فلسفی ـ علمی) از آنها پرداخته شود و از ضعف های نظری و عملی درس عبرت گرفته شود و انتقاد از خود و اسلاف خود صورت گیرد.
فقط و فقط باید از امکان رخداد دیگری پاسداری خرکی و کورکورانه و ارادی و سوبژکتیو به عمل آید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر