۱۴۰۴ آبان ۲۵, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۳۳۲)

   

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت شانزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۳ ـ ۹۴ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

حافظ

تو کز سرای طبیعت نمی روی بیرون

کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد؟

معنی تحت اللفظی:

پیش شرط عبور به کوی طریقت باید از سرای طبیعت بیرون رفت.

 

حافظ

در این بیت غزل

دیالک تیک مادی و فکری

را

به صورت دیالک تیک طبیعت و طریقت بسط و تعمیم می دهد

و

صرفنظر از تعلقات مادی را پیش شرط نیل به طریقت می داند.

 

گرچه بدنامی است نزد عاقلان

ما نمی خواهیم ننگ و نام را

معنی تحت اللفظی:

ما بر خلاف خردمندان بی اعتنا به نام و ننگ هستیم.

 

نقد صوفی نه همه صافی بینش باشد

ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد

معنی تحت اللفظی:

هنر اهل تصوف، ایمان بی غل و غش نیست.

ای بسا البسه تقوی که مستحق انداختن به اجاق است.

 

این آخر و عاقبت عشق سعدی و حافظ است:

مست و لاابالی و رند و لات و لومپن شدن و فاتحه ای بر همه هنجارها و معیارهای اخلاقی و اجتماعی مثبت و انقلابی خواندن.

 

این یاوه ها از دهن بزرگترین اندرزگوی تاریخ ایران بیرون می زنند،

 از دهن معلم بزرگ اخلاق، از دهن مربی توده ها، که سعدی نام دارد.

ضد و نقیض گوئی یکی از ویژگی های اصلی سعدی است، که علتش نه نادانی، بلکه وابستگی طبقاتی است.

 

سرمایه فکری حافظ از این بخش ایراسیونالیست (خردستیز) سعدی تشکیل یافته است.

اگر کسی این بخش ارتجاعی و خرافی سعدی را از حافظ پس بگیرد و به سعدی برگرداند، از او جز لات و لومپنی عیاش و  علاف چیزی نمی ماند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر