۱۳۹۱ دی ۳, یکشنبه

بحثی راجع به دین (2)

 
نقل از صفحه فیس بوک «می خواهند تو ندانی، بدان! »

• نظر مندرج در این ادعا، بظاهر درست است، ولی فقط بظاهر!

• مدعی حقیقتی را بر زبان می راند، ولی نه حقیقت تام و تمام را، بلکه حقیقتی نیم بند، مثله و مخدوش را.


• چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟

• حریف دیگری حقیقت نیم بند دیگری از این قماش را بازگو کرده است:
• او به جای دین، نادانی را گذاشته است.

• مؤمنین، یعنی باورمندان به مذاهب مختلف، همیشه و همه جا، به جای دین و نادانی، بی ایمانی را می گذارند.
• بنظر آنان اگر الحاد و کفر بر افتد، زمین به بهشت برین بدل خواهد شد!

• حیرت انگیز است، ولی برغم آن، واقعیت دارد:
• چه بسا دین ستیزان که طرز تفکر و جهان بینی شان حتی سر موئی با طرز تفکر و جهان بینی مؤمنین تفاوت ندارد.

• جامعه و جهان جولانگاه پدیده های بیشمار است که با یکدیگر رابطه علی دارند، یعنی رابطه علت و معلولی دارند:
• یعنی هر کدام از انها علتی دارد و به نوبه خود علت معلولی دیگر است.

• ماجرای دین و نادانی نیز از این قرار است.

• کسی که قصد توضیح صادقانه، ریشه ای و رادیکال چیزها و پدیده ها را دارد، بهتر است که دست به ریشه برد، یعنی آنها را از ریشه توضیح دهد.


• مثال:
• برای توضیح هر عمارتی بهتر است که قبل از هر چیز، شالوده و زیربنای آن را در مد نظر قرار دهد.

• دین خود معلول زیربنای اجتماعی معینی است.
• اتفاقا همان زیربنائی که تراکم ذلت و فقر در قطبی و لذت و ثروت در قطب دیگر معلول آن است و محرومیت از علم و فن و فرهنگ در قطبی و برخورداری انحصاری از علم و فن و فرهنگ در قطب دیگر، معلول آن است.
• و خلاصه تقسیم نابرابر ثروت و نعمت مادی و معنوی جامعه معلول آن است.

• دین و فقر و جهل و غیره در بازتولید ایدئولوژیکی، حفظ و تحکیم آن زیربنا بیشک نقش معین چشمگیری به عهده دارند، ولی علت آن نیستند، بلکه درست برعکس، معلول آن اند!

• زیربنای هر جامعه را مناسبات تولیدی (ساختار) آن جامعه می نامند که روبنای ایدئولوژیکی خاص خود را پدید می آورد.
• دین و نهادهای دینی یکی از عناصر روبنائی جوامع طبقاتی است.

• با تغییر دین و یا با حذف دین، جامعه عوض نمی شود، بلکه برعکس، با تغییر زیربنای جامعه ستون فقرات دین دستخوش تغییر می شود.

• هرکس که در ایران انقلاب مشروطه و یا حتی سفید را مطالعه ویا تجربه کرده، به این حقیقت امر بیشک پی برده است.

مراجعه کنید به درک ماتریالیستی تاریخ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر