اثری از مجله ارجمند هفته
یدالله سلطان
پور
با سپاس از
روزبه مهرگان
حقیقت و جانبداری
·
مسخ ایدئولوژیکی از آن رو ست که تئوری علمی برای نیازها
و یا منافع معینی به خدمت گرفته می شود.
·
منافع واقعی طبقه کارگر ـ اما ـ در برچیدن بساط
جامعه طبقاتی بطور کلی و در نتیجه، در برچیدن بساط منافع طبقاتی خصوصی و منافع
طبقاتی ئی است که به مسخ و مخدوش کردن علم نیاز دارند.
·
طبقه کارگر به دلیل همین موقعیت تاریخی خاص خویش (و این به معنی موقعیت علمی ـ تاریخی طبقه کارگر
نیز است)، اصولا نمی تواند ایدئولوژی خاص
خود را داشته باشد:
·
از دو حالت قصه خالی نیست:
حالت اول
کارگران به
موقعیت طبقاتی خود آگاه نیستند!
·
در حالت اول، کارگران به موقعیت طبقاتی خود آگاه
نیستند و لذا در راه منافع خصوصی خود در چارچوب جامعه سرمایه داری مبارزه می کنند
و بنا بر این، ایدئولوژی آنها، ایدئولوژی بورژوائی است!
حالت دوم
کارگران به
موقعیت طبقاتی خود آگاه اند!
·
در حالت دوم، کارگران به موقعیت طبقاتی خود آگاه هستند و
لذا به توسعه علمی کمر می بندند، علمی که در خارج از حیطه تأثیر منافع خصوصی قرار
دارد، یعنی به توسعه علم سوسیالیستی اقدام می کنند.
·
ما در این حالت با علمیتی سر و کار داریم، که از پای
بندی بی چون و چرا به حقیقت و معیارهای حقیقت صرفنظر نمی کند و در عین حال، شاخص
اصلی اش جانبداری سوسیالیستی است و به همین دلیل، عینگرائی خود را و عدم تمکین به
منافع خاص را حفظ می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر