احمد شاملو (1304
ـ 1379)
شاعر،
نویسنده، پژوهشگر و مترجم
متانقدی بر سیری
در جهان بینی شاملو (1)
http://hadgarie.blogspot.de/2011/02/1_03.htm
آنگاه كه خوشتراش ترين تن ها را به سكه سيمي
توان خريد،
مرا
ـ دريغا دريغ –
هنگامي كه به كيمياي عشق
احساس نياز
مي افتد
همه آن دم است .
همه آن دم است.
آنگاه كه خوشتراش ترين تن ها را به سكه سيمي
توان خريد،
مرا
ـ دريغا دريغ –
هنگامي كه به كيمياي عشق
احساس نياز
مي افتد
همه آن دم است .
همه آن دم است.
دراین جا شاعر به بهترین وجهی حس خود
را به کیمیای عشق گفته و مرزخودرا با عشق های رنگی دیگر از نوع مورد نظر آقای دکتر
بیچاره (به زعم شما) مشخص کرده.
اما شما از این گفتن زیبا و از ته دل
گذشته اید .
چرا ؟
نمی دانم
حریف هماندیش
تحلیلی از شین میم شین
·
خیلی ممنون از زحمت هماندیشی.
·
ما قبل از پرداختن به برداشت شما از این بند
شعر، آن را مستقلا مورد تحلیل قرار می دهیم.
·
تا ضمنا دلیل صرفنظر از آن را هم پیدا کنیم، اگر
آگاهانه بوده باشد.
شاملو
آنگاه كه خوشتراش ترين تن ها را به سكه سيمي
توان خريد،
مرا
ـ دريغا دريغ –
هنگامي كه به كيمياي عشق
احساس نياز
مي افتد
همه آن دم است .
همه آن دم است.
آنگاه كه خوشتراش ترين تن ها را به سكه سيمي
توان خريد،
مرا
ـ دريغا دريغ –
هنگامي كه به كيمياي عشق
احساس نياز
مي افتد
همه آن دم است .
همه آن دم است.
·
شاملو در
این بند شعر به ارزیابی تن ها می پردازند:
·
بزعم
ایشان خوش تراش ترین تن ها به سکه سیمی قابل خرید و فروش اند.
·
·
خوب.
·
منظور شاملو
از مفهوم «تن ها» ـ چه زشت و چه زیبا ـ چیست؟
·
·
تن می
تواند تن نری باشد و یا ماده ای، تن مردی باشد و یا زنی.
·
شما بی کمترین
تأملی خواهید گفت:
·
منظور
شاملو از مفهوم «تن ها»، زن ها ست:
·
منظورش
خوش ترش ترین دخترها و زنها ست.
·
·
حق با
شما ست.
·
برای درک
«فلسفه اجتماعی» شاملو باید با «فلسفه اجتماعی» نیچه آشنا شد:
·
«وقتی
سراغ زنجماعت می روی، شلاق را از یاد مبر!» (نیچه)
·
·
اگر پاسخ
شما به پرسش ما از این قراربوده، اکنون می توان از شما پرسید:
·
چرا از
خرید و فروش خوش تراش ترین تن های نر در میدان تاخت و تاز شاعرانه شاملو سخنی در
میان نیست؟
·
مگر تن
های خوش تراش مرد جماعت خرید و فروش نمی شوند؟
شاملو
آنگاه كه خوشتراش ترين تن ها را به سكه سيمي
توان خريد.
آنگاه كه خوشتراش ترين تن ها را به سكه سيمي
توان خريد.
·
اما
منظور حقیقی و به قول شما ـ از ته دل ـ شاملو از این حکم چیست؟
·
·
آیا
شاملو از خرید و فروش تن ها شکوه و شکایت دارد؟
·
·
خدای
ناکرده مخالف خودفروشی خوش تراش ترین تن ها ست؟
·
و یا با
این عبارت پر طمطراق قصد تحقیر حتی خوش تراش ترین زن ها را دارد؟
·
·
اگر چنین
است، با تحقیر خوش تراش ترین زن ها، عملا کی تجلیل می شود، به غیر از خود شرف
کیهان و بامداد اول و آخر؟
·
·
به بقیه همین
بند شعر نظری بیاندازیم:
شاملو
آنگاه كه خوشتراش ترين تن ها را به سكه سيمي
توان خريد،
مرا
ـ دريغا دريغ –
هنگامي كه به كيمياي عشق
احساس نياز
مي افتد
همه آن دم است .
همه آن دم است.
آنگاه كه خوشتراش ترين تن ها را به سكه سيمي
توان خريد،
مرا
ـ دريغا دريغ –
هنگامي كه به كيمياي عشق
احساس نياز
مي افتد
همه آن دم است .
همه آن دم است.
·
خوب اکنون
این بند شعر چه معنی می دهد؟
·
بنظر ما
منظور شاملو ـ رک و پوست کنده و از ته ته دل ـ این است که خوش تراش ترین زن ها را می
توان به سکه سیمی خرید و به دلخواه مورد استثمار جنسی قرار داد، ولی حیف و صد حیف
که شرف کیهان وقتی به کیمیای عشق احساس نیاز می کند، فقط به آن دم می اندیشد.
·
·
حالا بیا
و فانتزی بیار تا معنی «آن دم» شرف کیهان را دریابی.
·
ولی در
هر صورت، در این بند فراموش شده شعر، ضمن تحقیر یکجانبه جنس زن، به تجلیل از
خویشتن شاعر پرداخته می شود:
·
به تقدیس
رفتار خودویژه و خیلی خیلی کیمیای شاعر با عشق.
حریف هماندیش
دراین جا شاعر به بهترین وجهی حس خود را به کیمیای عشق گفته و مرز خود را با عشق های رنگی دیگر از نوع مورد نظر آقای دکتر بیچاره (به زعم شما) مشخص کرده.
دراین جا شاعر به بهترین وجهی حس خود را به کیمیای عشق گفته و مرز خود را با عشق های رنگی دیگر از نوع مورد نظر آقای دکتر بیچاره (به زعم شما) مشخص کرده.
·
ما این برداشت
شما را پیشاپیش رد کرده ایم.
·
شما
متأسفانه بدقت نخوانده اید:
http://hadgarie.blogspot.de/2011/02/1_03.htm
شاملو
ما به حقيقت ساعت ها
شهادت نداده ايم
جز به گونه اين رنج ها
كه از عشق هاي رنگين آدميان
به نصيب برده ايم
چونان خاطره اي هر يك
در ميان نهاده
از نيش خنجري
با درختي.
شاملو
ما به حقيقت ساعت ها
شهادت نداده ايم
جز به گونه اين رنج ها
كه از عشق هاي رنگين آدميان
به نصيب برده ايم
چونان خاطره اي هر يك
در ميان نهاده
از نيش خنجري
با درختي.
·
ما این
بند شعر را به شرح زیر تحلیل کرده ایم:
·
اکنون دیالک تیک جزء و کل به شکل دیالک
تیک ساعت و روز بسط و تعمیم می یابد تا دامنه، عمق و بعد فاجعه عریان تر
نشان داده شود.
·
ساعات
عمر شاملو با تحمل رنج سپری شده اند.
·
کدامین
رنج؟
·
خنازیریان،
جزامیان و اسهالیان فلک زده که خود مظهر تحمل رنج مطلق اند، چگونه می توانند لعل
یگانه هستی را رنج دهند؟
·
اما مقوله
مورد علاقه شما، یعنی «عشق های رنگین آدمیان» را نیز مورد بحث قرار داده ایم:
شاملو
عشق های رنگین آدمیان
عشق های رنگین آدمیان
·
شاملو
برای پاسخ به این پرسش در زمینه رنج، مفهوم «عشق های
رنگین آدمیان» را اختراع می کند.
·
منظور
شاملو از عشق چیست؟
·
آیا
شاملو عاشق آدمیان بوده و با عشق های رنگین آنان مواجه شده و یا آدمیان شیفته
ظاهرساز ریاکار او بوده اند؟
·
آیا
منظور منصوره اشرافی در شعر فوق الذکر از مفهوم «در حمایت دوستی، در حمایت عشق»
نیز همین بوده؟
·
آیا
شاملو حامی دوستی و عشق بوده؟
·
منظور
اشرافی از آدمی در هر صورت فقط می تواند در تکدانه ای از جنس شاملو باشد و گرنه
خنازیریان و جزامیان و اسهالیان کجا و «افراشتن قامت همچون لوایی بلند و سپید از
ایثار» کجا.
·
شاملو در
هر حال، رنجش از عشق های رنگین آدمیان است.
·
عشق های
رنگین!
·
شاملو با
مفهوم «رنگین»، با یک تیر دو نشان می زند:
·
او رنگین
را از سوئی به معنی رنگارنگ و زیبا و فریبا بکار می برد و از سوی دیگر، به معنی
آلوده به رنگ و تزویر و ریا.
·
خنازیریان،
جزامیان و اسهالیان اکنون با واژه آدمیان تبیین می یابند، آدمیانی که با عشق های
رنگین شان «قلب در به در» هستی را رنج داده اند.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر