۱۳۹۱ آذر ۲۷, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (244)

نامه‌ ای برای یگانه ‌ترین سیران
دختری که در آتش بی ‌کفایتی مسئولان سوخت 
فرزانه جلالی
سرچشمه: 
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com

به فارسی نوشتم تا آن‌هایی بخوانند که بیست سال پیش نیز عامل سوختن دست‌های دیگری بودند. برای آن‌هایی می‌نویسم که آنقدر سرشان به انرژی هسته‌ای و لبنان و فلسطین و سوریه گرم است که یادشان رفت ۳۸ کودکی که در آتش سوختند به کمک مالی برای زنده ماندن و زندگی کردن نیاز دارند ...

حمید ف.
تصویر درد و آب گل آلود

·        خوب من هم به زبان فارسی جوابت را می دهم، چون متأسفانه فقط همین را بلدم.
·        اگر ده تا زبان بلد بودم، به همه آن زبانها تکرار می کردم، بخصوص به کردی:      
·        زیاد شلوغش نکن و از آب گل آلود ماهی خودت را نگیر!         
·        کدام احمقی به شما باورانده که "ما" یعنی مردم عادی که "انسان" هستیم و درگیر ده ها مشکل ریز و درشت و نه "آن" به اصطلاح روشنفکران و سیاسی کاران، «زبان مادری تان را عاملی برای تفکیک و جدایی و نشنیدن درد‌های تان می‌دانیم؟»    
·        یعنی اگر من درد یک "چینی" را ببینم، بی خیال سوت می زنم و رد می شوم، چه برسد به یک هم وطن "کرد"م را؟ 
·        چرا مسایل را قاطی می کنید؟
·        موضوع به سادگی برمی گردد، به توان شگرف فضا سازی و جو سازی رسانه های عمومی که در دست "ما"  نیست!
·        همانطور که یک آمریکایی شکم سیر هم خبر ندارد که بخشی از رفاه او هم حاصل غارت و کشتار و سرکوب "ما" شرقی ها است، آنها هم که " سرشان به انرژی هسته ‌ای و لبنان و فلسطین و سوریه گرم است" از "خودشان" هستند، نه از "ما".       
·        "خودشان" راهم بر اساس قانون دسته دزد ها و ضدیت با انسان ها عضو گیری می کنند!         
·        آخرین باری که داستان یک سرکوب وحشیانه را شنیدم، همین هفته قبل بود:
·        گارد ضد شورش یک کرد تنومند بود که با باتوم محکم کوبید وسط پاهای یک دختر چادری.
·        لابد من هم باید با حماقت هر چه تمامتر نتیجه بگیرم مشکل در زبان کردی آن گارد ضد شورش کرد است؟!

·        بعلاوه چرا آن هم زبان ها فکری برای ده ها یا صدها (آمارش را ندارم) خود سوزی " سیران" ها نمی کنند؟
·        برای اینکه زبان این وسط نچسب ترین وصله است.
·         والله، اگر می گفتی، مذهب، باز قابل درک تر بود.
  موقعی که من از خشم و اندوه این فاجعه و دیگر فجایع از کلیت زندگی سیر می شوم، تصویر درد است که بر سرم آوار می شود، نه زبان دردمند!
پایان

۲ نظر:

  1. دردها بسیارند وبرای رهایی اتحاد وهمبستگی واگاه گردن انهایی باید باشد که ریشه دردهارا نمیشناسند اری دزدان در یک صفند درهر گوشهای از کره خاکی باهمندودردستمدیدگانرا درک نمیکنند برای پیشبرد کارشان از هر انچه لازم باشد استفاده میکنند زبان =-ملیت =موقعیت جغرافیا = هرانچه لازم بدانند خلق میکنند برای غلبه بر اغارتگران مقابله کر د با اگاهی وهمبستگی=

    پاسخحذف
  2. خیلی ممنون
    حق با شما ست.
    سگ ها باز اند و سنگ ها در بند.
    کسی به فکر روشنگری نیست.
    در نتیجه هر خرافه و یاوه به سکه نقد خریده می شود.
    و به قول شما طبقه حاکمه ملی و بین المللی از آب گل آلود ماهی خود را می گیرد.

    پاسخحذف