سرچشمه:
«تمرین تفکر مفهومی (108)»
دایرة
المعارف روشنگری
ناهید
من سال
های سال با شعر خوابیده ام و بیدار شده ام.
بردن شعر
به مسایل دیالک تیک از حالت معنوی به مادیات، بفکر اندرم انداخت.
عشقم به
شعر را خدشه دار نکرد، ولی برایم دو چهره اش کرد.
اگر
ادامه دهید، حافظ می گوید:
بده ساقی آن آب اندیشه سوز
که گر شیر نوشد شود بیشه سوز
بده تا روم بر فلک شیر گیر
بهم بر زنم دام این گرگ پیر
خوب اگر او برود، تفسیر دیالک تیکی آن بچه شکل خواهد بود؟
بده ساقی آن آب اندیشه سوز
که گر شیر نوشد شود بیشه سوز
بده تا روم بر فلک شیر گیر
بهم بر زنم دام این گرگ پیر
خوب اگر او برود، تفسیر دیالک تیکی آن بچه شکل خواهد بود؟
حافظ
بده ساقی آن آب اندیشه سوز
که گر شیر نوشد شود بیشه سوز
بده ساقی آن آب اندیشه سوز
که گر شیر نوشد شود بیشه سوز
·
حافظ در این
بیت به توصیف چند و چون می می پردازد:
·
می بزعم
حافظ، آب اندیشه سوز است که اگر شیر بنوشد، به آتشپاره بدل می شود و بیشه را به
آتش می کشد.
·
اگر
ابیات دیگر همین بخش از دیوان حافظ را ورق بزنیم، متوجه می شویم که کسب و کار حافظ
در این بخش از دیوان، تجلیل از می است و بس.
حافظ
بیا ساقی آن کیمیای فتوح
که با کنج قارون، دهد عمر نوح
بیا ساقی آن کیمیای فتوح
که با کنج قارون، دهد عمر نوح
·
معنی تحت
اللفظی:
·
ساقی آن
کیمیای پیروزی ها را بده که گنج قارون و
عمر نوح نصیب بنی بشر می کند.
·
آب اندیشه
سوز در این بیت به کیمیای فتوح استحاله می یابد.
·
هرکس می
بخورد بطور اوتوماتیک در هر رزمی پیروز می شود و به گنج قارون و عمر نوح دست می
یابد.
حافظ
بیا ساقی آن آتش تابناک
که زرتشت می جویدش زیر خاک
بیا ساقی آن آتش تابناک
که زرتشت می جویدش زیر خاک
·
آب اندیشه
سوزی که کیمیای فتوح بود، به چرخش قلمی به آتش تابناک استحاله می یابد.
·
آتشی که
زرتشت در زیر خاک به دنبالش می گشت.
حافظ
بده ساقی آن می که شاهی دهد
به پاکی او دل گواهی دهد
بده ساقی آن می که شاهی دهد
به پاکی او دل گواهی دهد
·
آب
اندیشه سو و کیمیای فتوح و آتش تابناک اکنون به نام نامیده می شود:
·
می ئی که
میخواره را به شاه بدل می سازد و به پاکی اش دل گواهی می دهد.
·
حافظ را
می توان شاه خردستیزان و یاوه پردازان نامید.
حافظ
بده تا روم بر فلک شیر گیر
بهم بر زنم دام این گرگ پیر
بده تا روم بر فلک شیر گیر
بهم بر زنم دام این گرگ پیر
·
معنی تحت
اللفظی:
·
ساقی آن آب
اندیشه سوز را بده تا بسان شیرگیری به فلک روم و دام این گرگ پیر را بهم زنم.
·
برای درک
فلسفه حافظ باید به درک مفاهیم او نایل آمد.
·
مفهوم «فلک»
و یا «دام گرگ پیر» از آن جمله اند.
·
ناهید و یا
هر علاقه مند دیگر، اگر وقت کردند، می توانند ابیاتی را گرد آورند که حاوی این مفاهیم
اند.
·
تا پس از
تحلیل آنها به درک منظور حافظ از این مفاهیم پی ببریم.
·
حافظ
باورمند به جزم «مشیت الهی» است.
·
بنا بر
این جزم، همه چیز جهان از خرد و کلان به اراده خدا پیشاپیش تعیین شده است.
·
این جزم،
ستون فقرات تئوری تسلیم و تحمل و رضای حافظ و سعدی را تشکیل می دهد.
·
خوب در آن
صورت همه تقصیرات به گردن خدا انداخته می شود.
·
خدا ولی
خودش دست به سیاه و سفید نمی آلاید.
·
فرح
پهلوی در تلویزیون یکی از کشورهای اروپا می گفت:
·
شاه خودش
شکنجه نمی کرد.
·
خدا هم
همین طور.
·
خدا هم فلک
و ملک و غیره دارد که بنی بشر را به فلکه می بندند.
·
به عنوان
مثال، سرنوشت بشر به گردن گردش فلک انداخته می شود.
·
کسی نیست
بپرسد:
·
پس جزم «مشیت
الهی» چه می شود؟
1
·
حافظ در
ابیات دیگر خطاب به کسانی که از چرخ فلک شکوه سر می دهند، خواهد گفت که فلک کاره
ای نیست.
·
فلک برای
حافظ غلام کر و لال و کودنی بیش نیست که فقط مجری اوامر الهی است.
·
فلک
مأمور است و معذور.
·
از دست
مأمور معذور شکوه کردن بیهوده است.
·
پس باید
دندان بر جگر فشرد و تسلیم قضا و قدر شد.
2
·
منظور
حافظ از دام گرگ پیر به احتمال قوی چرخ فلک است که سرنوشت بشر را رقم می زند.
·
حافظ در این
بیت می خواهد که به قوه می ره فلک پیش گیرد و بر سرنوشت بشورد.
·
عوام
الناس که تفکر مفهومی نمی دانند، از این جور رجزهای توخالی نتیجه می گیرند که حافظ
خیلی انقلابی و آته ئیست و غیره است.
3
·
اگر همه
این ابیات در پیوند کلی مورد بررسی دیالک تیکی قرار گیرند، فلسفه اجتماعی حافظ برملا خواهد شد.
·
آنگاه
تئوری های اجتماعی ـ ارتجاعی او یکی پس از دیگری نمایان خواهد شد.
پایان
متشکرم استاد حافظ متعلق بان دوران ی بوده که ماتریالیسم دیالاکتیک بنظرم اصلاظهور وبروزی نداشته واگر داشته استادانی چنین تحلیلگر نداشتهتا اشعار روًیایی اورا چنین عریان کند که دوباره بان بیندیشم بادرود بی پایان نثا رتان
پاسخحذفخیلی ممنون ناهید عزیز
پاسخحذفبه بازی نگفت، این سخن بایزید:
«ز منکر من ایمن ترم تا مرید!» (سعدی)
راستش را بخواهید ما هنوز در آغاز راهیم. داریم تمرین می کنیم، اسلوب دیالک تیکی ـ ماتریالیستی را.
اگر فردا بخواهیم همین بیت را تحلیل کنیم، چه بسا چیز دیگری خواهد بود، چیز بهتری شاید.
از خیر سر ناهید ها ست که این به اصطلاح «تحلیل» ها سرهم بندی می شوند.
در رابطه با اسلوب دیالک تیک اما باید گفت که آثار سعدی ذره ذره اش به دیالک تیک سرشته است.
حافظ هم توشه هر چند ناچیزی از گنجینه سعدی به ارث برده است.
حافظ اما دیالک تیک سعدی را تخریب می کند.
چون دیالک تیک با خردستیزی سر آشتی ندارد.
اگر آثار سعدی نبود، ما اکنون حرف زیادی برای گفتن نداشتیم.
یعنی خیلی خیلی مدیون شیخ شیرازیم.
کار روی گلستان و بوستان دو سال طول کشیده، هر روز حداق 12 ساعت کار مستمر. آثار سعدی از این نظر بی نظیرند.
با سپاس مجدد