۱۳۹۱ دی ۱, جمعه

تئوری شناخت (7)


پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین

 جان لاک (1632 ـ 1704)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی امپیریسم (تجربه گرائی)
از شخصیت های برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسه تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.
جان لاک در نظریه خود راجع به بود (ماهیت) چیزها میان ایدئالیسم و ماتریالیسم در نوسان بود.
جان لاک در نظریه  خود راجع به امکان شناخت بود (ماهیت) راستین چیزها به ندانمگرائی (اگنوستیسیسم) گرایش داشت.

·        جان لاک برای اولین بار مسئله شناخت را بطور همه جانبه و منظم مورد حلاجی قرار می دهد و بدین طریق، تئوری شناخت را بمثابه رشته فلسفی نسبتا مستقل و مرزبندی شده بنیانگذاری می کند.

1
·        او بررسی سرچشمه دانش انسانی و تضمین و گسترش آن را تکلیف و وظیفه خود تلقی می کند.
·        (جان لاک، «راجع به فهم انسانی»، II، 2)

2
·        جان لاک به اثبات امپیریسم (سنسوئالیسم و یا حس گرائی) بمثابه سرچشمه تجربی شناخت می پردازد.

3
·        او بر ضد تئوری ایدئالیستی موسوم به «ایده های مادرزاد»   قاطعانه به مبارزه برمی خیزد.

4
·        جان لاک به تجزیه و تحلیل روندهای شعور در شناخت همت می گمارد.   

5
·        آثار جان لاک سنگ پایه توسعه بعدی تئوری شناخت محسوب می شوند.

6
·        جان لاک نیز همانند فرانسیس بیکن و توماس هوبس دانش تجربی ـ حسی را سرچشمه شناخت می داند.

7
·        او اما بر خلاف آنان، میان ادراک حسی (احساس) و «ادراک شخصی» (بازتاب) تفاوت قائل می شود و این دو نوع ادراک را سرچشمه ایده ها می نامد.
·        (جان لاک، «راجع به فهم انسانی»، II، 1، 2)

8
·        پذیرش ادراک شخصی (بازتاب) بمثابه سرچشمه شناخت به معنی انحراف از ماتریالیسم بوده است.
·        زیرا این امر، تز اصلی او را مبنی بر اینکه «تنها سرچشمه شناخت واقعیت عینی محسوس است»، تا حد معینی محدود می کند و سرچشمه دیگری را برای شناخت مطرح می سازد.

9

·        جان لاک میان دو نوع از ایده ها تفاوت قائل می گذارد:

الف
·        ایده های ساده

ب
·        ایده های مرکب
·        (جان لاک، «راجع به فهم انسانی»، II، 2، 1)

10
·        ایده های ساده مستقیما از ادراک حسی و شخصی (درونی و برونی)  ناشی می شوند.

11
·        ایده های مرکب از ترکیب ایده های ساده که بوسیله خرد انجام می گیرد، بوجود می آیند.

12
·        ایده های ساده ناشی از ادراک حسی، یعنی ادراک اشیاء، سرچشمه عینی دارند.

الف
·        بخشی از این ایده های ساده  تصاویر خواص اشیاء هستند.

ب
·        بخشی دیگر اما شباهتی به خواص اشیاء، که خود معلول آنها هستند، ندارند.

ت
·        خواص نوع اول را جان لاک کیفیات اولیه می نامد.

پ
·        کیفیات اولیه به شرح زیرند:
·        مبرائی، انبساط، هیئت، حرکت و یا سکون، تعداد.

ث
·        خواص نوع دوم را کیفیات ثانویه می نامد.

ج
·        کیفیات ثانویه به شرح زیرند:
·        رنگ، بو، مزه، صدا و غیره.

ح
·        کیفیات ثانویه تصویر نیستند، اما در نتیجه تأثیر ذرات نامرئی (کیفیات اولیه) بر اعضای حسی پدید می آیند و اگر ما به کشف ذرات نامرئی (کیفیات اولیه) نایل آییم، آنگاه  کیفیات ثانویه ثانویت خود را از دست می دهند.
·        (جان لاک، «راجع به فهم انسانی»، II، 8، 9، 10، 23، 11)

خ
·        ایده های ساده تنها موادی هستند که فهم برای کردوکارش در اختیار دارد.

13
·        هر آنچه که پیشاپیش در حواس نبوده باشد، نمی تواند در فهم باشد.

14
·        کردوکار فهم به شرح زیر است:

الف
·        تمایز

ب
·        مقایسه

ت
·         ترکیب ایده های ساده.

15
·        فهم از طریق انتزاع (تجرید) به تشکیل ایده های عام و مرکب نایل می آید.

الف
·        به عبارت دیگر،  کردوکار فهم عبارت است از جمع بندی ایده های منفرد سلسله ای از اشیاء.

ب
·        ایده های منفرد بدین طریق، به نمایندگان بسیاری از چیزها بدل می شوند و نام آنها به درجه نام های عام ارتقا می یابد.
·        (جان لاک، «راجع به فهم انسانی»، II، 9، 11)

ت
·        اگر ایده های عام نبودند، ما برای تشخیص هر ایده  منفردی به نام های بیشماری نیاز می داشتیم و تنها دلیل ساختن ایده های عام همین است.

پ
·        در عالم واقع چیزی منطبق با ایده ها و نام های عام وجود ندارد. 

16
·        کسب و کار شناخت به خواص اشیاء منفرد  محدود می شود.

17
·        شناخت عام و روابط قانونمند چیزها از چشم این امپیریسم یکسونگر که تا حد معینی به «اگنوستیسیسم» (ندانمگرائی) آلوده است، پنهان می ماند.
·        زیرا این امپیریسم، ماهیت چیزها را غیرقابل شناسائی قلمداد می کند.
·        (جان لاک، «راجع به فهم انسانی»، II، 23، 29)

18
·        کیفیت خاص تفکر در مقایسه با ادراک حسی را نه جان لاک می تواند درک کند و نه نمامت امپیریسم.

19
·        آنها تفکر را به معنی مقایسه و تفاوت گذاری میان ایده های ساده تلقی می کنند.

20
·        شناخت بدین طریق، در کشف انطباق و یا عدم انطباق ایده ها در ضمیر انسانی خلاصه می شود.
·        (جان لاک، «راجع به فهم انسانی»، IV، 2)

21
·        این ادراک می تواند به طرق مختلف صورت گیرد و لذا جان لاک میان سه نوع شناخت تفاوت می گذارد:

الف
·        شناخت الهامی (این توئی تیف)

ب
·        شناخت تجسمی (دمونستراتیف)


·        شناخت حسی (سنسیتیف)

الف
شناخت الهامی  

·        بنظر جان لاک، شناخت الهامی روشن ترین و مطمئن ترین نوع شناخت است:
·        در این نوع شناخت، روح با مشاهده بیواسطه به درک انطباق و یا عدم انطباق دو ایده نایل می آید.

ب
شناخت تجسمی

·        بنظر جان لاک، در شناخت تجسمی روح انطباق ایده ها را نه بطور بی واسطه، بلکه بکمک ایده های دیگر، بکمک استنتاج و استدلال در می یابد.

ت
شناخت حسی

·        بنظر جان لاک، شناخت حسی نا مطمئن تر است، ولی آن هم دانش مطمئنی را راجع به وجود اشیاء منفرد قابل ادراک حسی فراهم می آورد.
·        (جان لاک، «راجع به فهم انسانی»، II، ، 2، 1، 2، 2 ، 14)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر