برگردان شین میم شین
جان لاک (1632 ـ
1704)
فیلسوف انگلیسی
نماینده اصلی
امپیریسم (تجربه گرائی)
از شخصیت های
برجسته روشنگری انگلیس
از تئوریسین های
قرارداد اجتماعی
اعلامیه استقلال
آمریکا، قانون اساسی آمریکا و انقلاب فرانسه تحت تأثیر فلسفه سیاسی او بوده اند.
جان لاک در نظریه
خود راجع به بود (ماهیت) چیزها میان ایدئالیسم و ماتریالیسم در نوسان بود.
جان لاک در
نظریه خود راجع به امکان شناخت بود (ماهیت) راستین چیزها به ندانمگرائی
(اگنوستیسیسم) گرایش داشت.
·
جان لاک
برای اولین بار مسئله شناخت را بطور همه جانبه و منظم مورد حلاجی قرار می دهد و
بدین طریق، تئوری شناخت را بمثابه رشته فلسفی نسبتا مستقل و مرزبندی شده
بنیانگذاری می کند.
1
·
او بررسی
سرچشمه دانش انسانی و تضمین و گسترش آن را تکلیف و وظیفه خود تلقی می کند.
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی»، II، 2)
2
·
جان لاک به
اثبات امپیریسم (سنسوئالیسم و یا حس گرائی) بمثابه سرچشمه تجربی شناخت می پردازد.
3
·
او بر ضد
تئوری ایدئالیستی موسوم به «ایده های مادرزاد»
قاطعانه به مبارزه برمی خیزد.
4
·
جان لاک به
تجزیه و تحلیل روندهای شعور در شناخت همت می گمارد.
5
·
آثار جان
لاک سنگ پایه توسعه بعدی تئوری شناخت محسوب می شوند.
6
·
جان لاک
نیز همانند فرانسیس بیکن و توماس هوبس دانش تجربی ـ حسی را سرچشمه شناخت می داند.
7
·
او اما بر
خلاف آنان، میان ادراک حسی (احساس) و «ادراک شخصی» (بازتاب) تفاوت قائل می شود و
این دو نوع ادراک را سرچشمه ایده ها می نامد.
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی»، II، 1، 2)
8
·
پذیرش ادراک
شخصی (بازتاب) بمثابه سرچشمه شناخت به معنی انحراف از ماتریالیسم بوده است.
·
زیرا این
امر، تز اصلی او را مبنی بر اینکه «تنها سرچشمه شناخت واقعیت عینی محسوس است»، تا
حد معینی محدود می کند و سرچشمه دیگری را برای شناخت مطرح می سازد.
9
·
جان لاک
میان دو نوع از ایده ها تفاوت قائل می گذارد:
الف
·
ایده های
ساده
ب
·
ایده های
مرکب
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی»، II، 2، 1)
10
·
ایده های
ساده مستقیما از ادراک حسی و شخصی (درونی و برونی) ناشی می شوند.
11
·
ایده های
مرکب از ترکیب ایده های ساده که بوسیله خرد انجام می گیرد، بوجود می آیند.
12
·
ایده های
ساده ناشی از ادراک حسی، یعنی ادراک اشیاء، سرچشمه عینی دارند.
الف
·
بخشی از این
ایده های ساده تصاویر خواص اشیاء هستند.
ب
·
بخشی
دیگر اما شباهتی به خواص اشیاء، که خود معلول آنها هستند، ندارند.
ت
·
خواص نوع
اول را جان لاک کیفیات اولیه می نامد.
پ
·
کیفیات
اولیه به شرح زیرند:
·
مبرائی،
انبساط، هیئت، حرکت و یا سکون، تعداد.
ث
·
خواص نوع
دوم را کیفیات ثانویه می نامد.
ج
·
کیفیات
ثانویه به شرح زیرند:
·
رنگ، بو،
مزه، صدا و غیره.
ح
·
کیفیات ثانویه
تصویر نیستند، اما در نتیجه تأثیر ذرات نامرئی (کیفیات اولیه) بر اعضای حسی پدید
می آیند و اگر ما به کشف ذرات نامرئی (کیفیات اولیه) نایل آییم، آنگاه کیفیات ثانویه ثانویت خود را از دست می دهند.
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی»، II، 8، 9، 10، 23، 11)
خ
·
ایده های
ساده تنها موادی هستند که فهم برای کردوکارش در اختیار دارد.
13
·
هر آنچه
که پیشاپیش در حواس نبوده باشد، نمی تواند در فهم باشد.
14
·
کردوکار
فهم به شرح زیر است:
الف
·
تمایز
ب
·
مقایسه
ت
·
ترکیب ایده های ساده.
15
·
فهم از
طریق انتزاع (تجرید) به تشکیل ایده های عام و مرکب نایل می آید.
الف
·
به عبارت
دیگر، کردوکار فهم عبارت است از جمع بندی
ایده های منفرد سلسله ای از اشیاء.
ب
·
ایده های
منفرد بدین طریق، به نمایندگان بسیاری از چیزها بدل می شوند و نام آنها به درجه نام
های عام ارتقا می یابد.
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی»، II، 9، 11)
ت
·
اگر ایده
های عام نبودند، ما برای تشخیص هر ایده
منفردی به نام های بیشماری نیاز می داشتیم و تنها دلیل ساختن ایده های عام
همین است.
پ
·
در عالم
واقع چیزی منطبق با ایده ها و نام های عام وجود ندارد.
16
·
کسب و
کار شناخت به خواص اشیاء منفرد محدود می
شود.
17
·
شناخت
عام و روابط قانونمند چیزها از چشم این امپیریسم یکسونگر که تا حد معینی به «اگنوستیسیسم» (ندانمگرائی) آلوده است، پنهان می ماند.
·
زیرا این
امپیریسم، ماهیت چیزها را غیرقابل شناسائی قلمداد می کند.
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی»، II، 23، 29)
18
·
کیفیت
خاص تفکر در مقایسه با ادراک حسی را نه جان لاک می تواند درک کند و نه نمامت
امپیریسم.
19
·
آنها
تفکر را به معنی مقایسه و تفاوت گذاری میان ایده های ساده تلقی می کنند.
20
·
شناخت بدین
طریق، در کشف انطباق و یا عدم انطباق ایده ها در ضمیر انسانی خلاصه می شود.
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی»، IV، 2)
21
·
این ادراک
می تواند به طرق مختلف صورت گیرد و لذا جان لاک میان سه نوع شناخت تفاوت می گذارد:
الف
·
شناخت الهامی
(این توئی تیف)
ب
·
شناخت تجسمی
(دمونستراتیف)
·
شناخت حسی
(سنسیتیف)
الف
شناخت الهامی
·
بنظر جان
لاک، شناخت الهامی روشن ترین و مطمئن ترین نوع شناخت است:
·
در این
نوع شناخت، روح با مشاهده بیواسطه به درک انطباق و یا عدم انطباق دو ایده نایل می آید.
ب
شناخت تجسمی
·
بنظر جان
لاک، در شناخت تجسمی روح انطباق ایده ها را نه بطور بی واسطه، بلکه بکمک ایده های
دیگر، بکمک استنتاج و استدلال در می یابد.
ت
شناخت حسی
·
بنظر جان
لاک، شناخت حسی نا مطمئن تر است، ولی آن هم دانش مطمئنی را راجع به وجود اشیاء
منفرد قابل ادراک حسی فراهم می آورد.
·
(جان لاک، «راجع به فهم
انسانی»، II، ، 2، 1، 2، 2 ، 14)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر