تحلیلی از گاف
سنگزاد
·
ما به نیت آشنائی با جهان بینی صادق هدایت به
تحلیل اوبژکتیف (عینی) این فراز از نوشته ایشان می پردازیم:
صادق هدایت
·
ما از حاستگاه و پایگاه طبقاتی صادق هدایت چیزی
نمی دانیم و برای پرهیز از پیشداوری در صدد دانستن آن نیز برنیامده ایم.
·
تنها چیزی که صادق هدایت را دلجوئی می داده، «امید
نیستی پس از مرگ» بوده است.
·
این به چه معنی است؟
·
این بدان معنی است که دلخوشی صادق هدایت در نبود
دنیای پس از مرگ بوده است.
·
یعنی در نبود جهان دیگری در ورای این جهان بوده است.
·
در نبود روز
قیامت و رستاخیز و حساب و کتاب و بهشت و دوزخ بوده است.
·
صادق هدایت دلیل هم دارند:
صادق هدایت
·
این بدان معنی است که صادق هدایت حتی از تصور
وجود دنیای دیگر دچار هراس می شده است.
·
چنین کسی باید از زیست و زندگی بشدت بیزار باشد و
آکنده از آرزوی مرگ باشد.
·
مرگ برای چنین کسی باید به ایدئال و آرمانی بدل
شده باشد.
1
·
اما کسی که مرگ را ایدئالیزه می کند، قاعدتا باید
به تحقیر زندگی برسد، به تنفر از زیست، زندگی و لاجرم زندگان برسد.
2
·
پیامد این تنفر از زیست اما فراتر از این چیزها
ست:
·
کسی که به
انکار معنای زندگی ـ چه به معنی وسیع کلمه و چه به معنی محدود کلمه ـ بپردازد،
قاعدتا به دشمنی با هر آن ایده و اندیشه و نهاد و تفکر و ایدئولوژی ئی می پردازد
که مدافع زیست و زندگی و نتیجتا تشکیل جامعه و همبود و همبستگی و کار و پیکار است.
·
در همین
نیهلیسم صادق هدایت و هر کس و ناکس دیگر، آنتی کمونیسم و توده ستیزی کمین کرده است.
·
چون طبقه
کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن سرسخت ترین مدافع زندگی و توسعه و تکامل و
شکوفائی همه جانبه ان است.
3
·
در این ایدئولوژی
صادق هدایت و امثالهم اما دشمنی با مذهب، جهان بینی، تعالیم فلسفی و سیاسی نیز
کمین کرده است.
·
برای
اینکه مذهب، جهان بینی، تعالیم فلسفی و سیاسی می توانند با نشان دادن راه راست بذر
امید در مزارع دلها بپاشند و فراخوانی به کوشش و تلاش مسئولانه تلقی شوند.
·
یکی از مشخصات
اصلی نیهلیسم نیز همین است.
4
·
در این ایدئولوژی
صادق هدایت اما انکار معنای تاریخ جهان نیز کمین کرده است.
·
فلسفه تاریخ
صادق هدایت و امثالهم توخالی و بی محتوا ست.
·
بزعم
آنان تاریخ بشری نه روندی بالنده و شکوفنده، بلکه گندابی است تعفن انگیز.
صادق هدایت
·
صادق هدایت نه تنها از زندگی در جهان مادی هراس و
نفرت دارد، بلکه از تصور وجود جهان دیگر نیز دچار وحشت می شود.
·
اگر بهانه تحقیر زیست و زندگی در جهان واقعی بی
معنائی آن باشد، معلوم نیست که بهانه تنفر و هراس از جهان جاودان دیگر چیست.
·
صادق هدایت را از این رو می توان از نمایندگان افراطی
ترین نوع نیهلیسم تلقی کرد.
1
·
نیهلیسم اما نه مکتب جمع و جور واحدی، بلکه مکتب
المکاتبی است.
·
نیهلیسم مکتبی است که مکاتب ایدئولوژیکی متفاوتی
در آن گرد آمده اند.
الف
·
یکی از این مکاتب آنارشیسم است.
·
اگر کسی سری به وبلاگ ها و مطبوعات آنارشیستی
ایران بزند، بی شک و تردید به لاطائلات صادق هدایت نیز بر خواهد خورد.
ب
·
ایده های صادق هدایت برای آوانتوریسم از هر نوع
نیز جاذبه ایدئولوژیکی خاصی خواهد داشت.
·
هم چپ افراطی (چریکیسم) و هم راست افراطی (فاشیسم)
هر دو به تحقیر زندگی و تقدیس مرگ نیاز مبرم دارند.
·
نیچه ـ به مثابه پیامبر
فاشیسم ـ «هیچ» را کلام آخر شوپنهاور می داند و در اثر خود تحت عنوان «در ورای خیر
و شر» (208) از «نیهلیسم روس» سخن به میان می کشد که «فقط به بیان «نه»، فقط به
خواستن «نه» بسنده نمی کند، بلکه به عملی کردن «نه» کمر می بندد.»
ت
·
حیرت انگیز جلوه خواهد کرد، ولی کاری اش نمی توان
کرد و آن اینکه ایدئولوژی صادق هدایت را فوندامنتالیسم اسلامی نیز با الفاظ و
دلایل و بهانه های دیگر نمایندگی می کند.
·
چون فوندامنتالیسم اسلامی با برجسته کردن وجود
جهان پس از مرگ به تبلیغ و تجلیل از مرگ می پردازد و پیشاپیش وعده سعادت و لذت
ابدی به بمب های متحرک خود می دهد.
·
از این رو بوده که حکیم مارکسیست ـ لنینیستی به
نام پروفسور کریستف تورکه در سال 2003، کتابی تحت عنوان «فوندامنتالیسم
به مثابه نیهلیسم نقابدار» نوشته است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر