۱۳۹۱ آذر ۲۱, سه‌شنبه

حریف و خرید و فروش جغد به جای طوطی

مطلب دریافتی 
حریفی می ره که طوطی بخره که براش حرف بزنه.
مغازه دار گولش می زنه و بهش جغد می فروشه به جای طوطی.
بعد از چند روز که برای غذاش میاد دوباره مغازه،
فروشنده می گه :
«بگو، ببینم طوطی ات حرفم می زنه؟»
حریف می گه :
«نه. 
ولی به حرفای من بدقت گوش میده!»  

·        حکایتی ساده و تأمل انگیز!
·        چه حقیقت امر تکاندهنده ای در این حکایت موجز و مختصر گنجانده شده است؟
·        ما برای کشف این حقیقت امر گمشده به تحلیل این حکایت، خطر می کنیم تا خواننده برداشت شتابزده ما را بلکه تدقیق، تصحیح و یا حتی بکلی رد کند و به شناخت بهتر مناسبات اجتماعی کمک رساند.

 
جغد ـ سمبل عقل و خرد 
حکم اول 
حریفی می ره که طوطی بخره که براش حرف بزنه.   

·        حکم ظاهرا کاملی است:
·        نقال حکایت از رفتن حریفی به مغازه پرنده فروشی حکایت می کند و از نیت باطنی او پرده برمی دارد.
·        می توان گفت که او دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک طوطی و حرف بسط و تعمیم می دهد.
·        نقال حکایت بظاهر هر چه در این زمینه گفتنی بود، بر زبان می راند.

·        چرا فقط بظاهر؟

1

·        برای اینکه شناخت او، در حد شناخت حسی و تجربی است.
·        ولی با طناب نسبتا سست شناخت حسی و تجربی ـ علیرغم ضرورت و اهمیت چشمگیر آنها ـ نمی توان به چاه عمیق شناخت چیزها، پدیده ها و سیستم ها اندر شد و سالم و سلامت بیرون آمد.
·        شناخت حسی و تجربی هر آنچه را که در سطوح ظاهری چیزها، پدیده ها و سیستم ها جاری است، حتی المقدور کشف و افشا می کند.
·        ولی در آنسوی سطوح تصادفی و ظاهری، یعنی در اعماق چیزها، پدیده ها و سیستم ها، روندهای خروشان ضرور و ماهوی در جریان اند که از چنگ شناخت حسی و تجربی در امان می مانند.
·        برای کشف و افشای این روندهای نامرئی و ناملموس درونی به شناخت نظری (تئوریکی) نیاز مبرم است.

2

·        شناخت حسی و تجربی بی واسطه و چه بسا حتی مستقیم است.
·        درک اینکه حریفی برای خرید طوطی ئی به مغازه ای می رود و نیتش از خرید طوطی لذت بردن از شیرین زبانی های طوطی است، دشوار نیست.
·        اما هم نیاز حقیقی حریف و هم چرائی این نیاز حریف قابل تأمل است.
·        برای درک علل اجتماعی و پسیکولوژیکی ـ سوسیولوژیکی (علل مبتنی بر روانشناسی و جامعه شناسی)  و غیره این نیاز و کردوکار به شناخت نظری نیاز بی چون و چرا هست.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک حسی و عقلی، دیالک تیک تجربی ـ نظری (امپیریکی ـ تئوریکی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 حکم دوم 
مغازه دار گولش می زنه و بهش جغد می فروشه به جای طوطی.

·        نقال در این حکم خویش، اطلاعات تجربی جدیدی را در اختیار شنونده می گذارد:
·        پرنده فروش به جای طوطی، جغد می فروشد.
·        یعنی وسیله نامناسبی را در اخیتار حریف قرار می دهد، وسیله ای که به هر دردری می خورد، مگر به درد برآوردن نیاز حریف، یعنی شیرین زبانی.

·        اینجا هم شناخت حسی و تجربی حد و مرز خود را نشان مردم می دهند.
·        نه نقال و نه شناخت حسی و تجربی قادر به توضیح علل و دلایل این به اصطلاح کلاهبرداری نیستند.

1
·        برای درک این کردوکار نیز به شناخت نظری نیاز مبرم هست.
·        در آن صورت شنونده درخواهد یافت که نه فریبی، بلکه ضرورتی، نه وسیله نامناسب و نابجائی، بلکه وسیله مناسب و بجائی فروخته می شود.
·        شنونده ضمنا در پرتو شناخت نظری درخواهد یافت که تصور پیشینش از حریف و نیت حریف سطحی و بکلی نادرست بوده است.

2
·         شنونده حکایت در خواهد یافت که حریف بیشتر از همنشینی سخنگو، همنشینی سخن شنو لازم داشته است.
·        زیر بار روانی سنگینی قرار داشته است و از تنهائی فلج کننده ای در رنج بوده است.
·        و ضمنا در خواهد یافت که پرنده فروش با درایت تجربی و معرفتی خویش به نیاز حریف پی برده و وسیله مناسبی را در اختیار او قرار داده است:
·        جغد به مثابه شنونده همیشه بیدار دردهای مردافکن بیشمار حریف بوده است.

حکم سوم  
بعد از چند روز که حریف برای خرید غذای طوطی میاد دوباره مغازه، فروشنده می گه:
 «بگو، ببینم طوطی ات حرفم می زنه؟» 
حریف می گه : 
«نه.ولی به حرفای من بدقت گوش میده!»  

·        هر شنونده ساده لوح متکی بر شناخت حسی و تجربی، اکنون از خنده منفجر خواهد شد و در دل خویش به ریش حریف خواهد خندید و «عوامفریبی» پرنده فروش را خواهد ستود.

·        حقیقت ماجرا اما از قراری بکلی دیگر است:
·        هم حریف از این داد و ستد، عمیقا راضی بوده و هم فروشنده به نیاز حریف واقف بوده و پرنده مورد نیاز او را در اختیارش قرار داده است.
·        برای درک روندهای جاری در اعماق آدمیان و جامعه و جهان علاوه بر شناخت حسی و تجربی به شناخت عقلی و نظری نیاز مبرم هست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر