پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان شین میم شین
13
·
کار تنها در چارچوب جامعه
صورت می گیرد، ولی نحوه انجام آن در هر فرماسیون اجتماعی
فرق می کند.
الف
·
بنابرین، کار همیشه کرد و کاری اجتماعی بوده است که در
چارچوب فرم های معین و بطور تاریخی مشروط گشته ی تقسیم
کار و مناسبات مالکیت جریان می یابد.
14
·
کار روند ثابتی نیست که در سطح واحدی تکرار شود، بلکه
روند توسعه از فرم های نازل به فرم های عالی تر است.
الف
·
دلیل روند توسعه بودن کار ـ قبل از همه ـ این است که کار
کرد و کار هدفمندی است.
ب
·
انسان با پیش بینی فکری
نتایج کار، با تعیین هدف در روند کار، می تواند
به کشف قانونمندی های جدید طبیعی و استفاده از آن قانونمندی ها نایل آید.
ت
·
ببرکت کار است که انسان بر طبیعت چیره می شود، یعنی طبیعت
را در راستای اهداف خود بخدمت می گیرد.
پ
·
تعیین هدف در روند کار مشروط
به علل مادی است.
ث
·
به قول لنین، «قوانین جهان خارج ... شالوده کرد و کار
هدفمند انسانند.
ج
·
جهان عینی موجد اهداف و پیش شرط آنها ست.»
·
(کلیات لنین، جلد 38، ص 17)
ح
·
بکمک وسایل کار اهداف
تعیین شده تحقق می یابند.
خ
·
به قول مارکس و انگلس، «تولید وسایل کار و استفاده از
آنها، اگرچه درمیان انواع معینی از حیوانات نیز بطور نطفه ای رایج است، ولی مشخصه
اصلی روند کار خاص انسانی است.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 194)
15
·
نحوه و نوع کرد و کار انسانی را هدف او تعیین می کند.
·
انسان باید اراده و امیال خود را سرسپرده و تابع اهداف خود سازد:
الف
·
به قول مارکس، «به ظن ما کار امری است که
تنها به انسان تعلق دارد.
ب
·
عنکبوتی عملیاتی را انجام می دهد که شبیه اعمال نساج اند و زنبور با ساختمان سلول های
مومی خویش بناهائی رابه شرم می اندازد.
ت
·
اما آنچه بدترین بناها
را ازبهترین زنبورها متمایز می سازد، این است که
آنها سلول را قبل از ساختن در «موم» در ذهن خود می سازند و در پایان روند کار، نتیجه ای حاصل می آید که به هنگام شروع به ساختن، در تصور بنا، یعنی بصورت فکری موجود
بوده است.
پ
·
انسان فقط فرم طبیعی
چیزها را تغییر نمی دهد، بلکه علاوه بر آن، در چیزهای طبیعی، هدف خود را جامه عمل می پوشاند، هدفی که او بر آن واقف است.
ث
·
هدفی که بمثابه قانون، نحوه
و نوع کنش او را تعیین می کند و او باید اراده خود
را تابع آن سازد.
ج
·
و این تبعیت اراده از هدف، کنش منفردی نیست.
ح
·
علاوه بر اعضای بدن که در حین کار رنج می برند، اراده هدفگرا که به صورت تمرکز حواس خودنمائی می کند،
باید در تمامت مدت کار متمرکز بماند و کار هرچه کمتر با محتوا
و نحوه و نوع اجرای خود، کارگر را بهمراه کشد و هرچه کمتر کارگر از کار بمثابه
بازی قوای جسمی و روحی خود لذت برد، به همان اندازه بیشتر باید تمرکزحواس بخرج
دهد.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 193)
16
·
کار وقتی به کرد و کار آزاد بدل خواهد شد، که اهداف خارجی، دیگر به عنوان ضرورت
طبیعی خارجی محض تلقی نشوند و «جای خود را به اهدافی
که خود فرد تعیین می کند، بدهند» و کار بدین طریق به خود واقعیت بخشی انسانها، به کنش واقعا آزاد آنها بدل خواهد شد.
·
(خود واقعیت بخشی یعنی
تحقق خواست خود که بمعنی تحقق خویشتن خویش نیز است:
·
محصول
کار هر کس، آئینه تمامنمای خود او ست.
·
انسان در
فراورده و نتیجه کارش، خود را باز می شناسد، مورد ارزیابی قرار می دهد و حد و مرز
لیاقت خویش را تشخیص می دهد و تبارک الله احسن الخالقین
روایتی از این حقیقت امر مارکسیستی است. مترجم)
الف
·
«آزادی نه در استقلال رؤیائی از قوانین
طبیعی، بلکه در شناخت این قوانین و
در امکان حاصل از این شناخت برای استفاده برنامه ریزی شده از این قوانین در
جهت نیل به اهداف معین خویش
نهفته است.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 106)
ب
·
در جوامع طبقاتی اما شرایط لازم برای این که کار به خود واقعیت بخشی انسان ها منجر شود (یعنی کار واقعا
آزاد باشد)، وجود ندارد.
ت
·
در فرماسیون های اجتماعی
مبتنی بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، انسان کارگر از وسایل تولید (یعنی مهمترین
شرط کار) جدا شده، بمثابه انسان مولد استثمار می شود و کار آزاد نیست.
پ
·
وحدت مولدین با شرایط مادی تولید یا با توسل به اجبار
غیر اقتصادی (مثلا در برده داری و فئودالیسم) امکان
پذیر می گردد و یا با توسل به اجبار اقتصادی (از طریق فروش نیروی کار به صاحبان
خصوصی وسایل تولید) (مثلا در سرمایه داری)
ث
·
به قول مارکس، تحت شرایط جامعه طبقاتی، کار به صورت اجبار و زور اعمال شونده از خارج جلوه می کند و
هیچکارگی ـ بر خلاف آن ـ به مثابه آزادی و اقبال جلوه گر می گردد.
ج
·
در مرحله گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم، با از بین
بردن مالکیت خصوصی و با ایجاد مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید، وحدت گسیخته کارگران
با وسایل تولید، دوباره برقرار می شود و استثمار خاتمه می یابد.
ح
·
کار در سوسیالیسم و کمونیسم بطور بیواسطه، اجتماعی است و بطور دم افزونی خصلت علمی کسب می کند،
یعنی بطور بنیادی تحول می یابد و به کار آزاد مولدین آزاد بدل می گردد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر