بی حاصل است مزرعه ی سبزِ ماهتاب
سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
آدم
·
آدم،
·
ای رفته از بهشت
·
ای مانده در زمین
·
عریان و پاک و باکره
و تفته مانده ام
·
هان بر شو و ببین!
·
تا اوج قلّه هاش همه
خواهش است و بس
·
این سینه ها در
آرزوی بارور شدن
·
و این ساقه ها که
سنگ ستم می کشند سخت
·
از جانِ خشکِ خویش و
غمِ بی ثمر شدن
·
دیری است یاوه مانده و بی تاب و بی قرار
·
نه خنده می زنم
·
نه گریه می کنم
·
بگرفته در گلوی من، آواز چشمه سار
·
بی کاکل گیاهِ هوس، بی نسیمِ عشق
·
بی حاصل است مزرعه ی سبزِ ماهتاب
·
بیهوده است جنبشِ گهواره های موج
·
بی رونق است جلوه ی آیینه های آب
·
بر گونه های من
·
شط، گیسوانِ خویش پریشان نمی کند
·
و این آسمانِ خشک
·
بسته است در نگاهم و باران نمی کند
·
در هر کران من
خالی است جای تو
خالی است جای تو
·
اینجا نشان معجزه ی دست هات نیست
·
اینجا نشانه نیست هم از جای پای تو
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر