پایان پذیر و پایان ناپذیر
(با نهایت و بی نهایت، با پایان و بی پایان)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
پ
ماتریالیسم فرانسه (قرن هجدهم)
·
ماتریالیست
های فرانسوی قرن هجدهم نیز مفهوم پایان ناپذیری را بمعنی پایان ناپذیری بالقوه
بکار می بردند.
1
·
آنها تحت
عنوان پایان ناپذیری جهان، تکرار لاینقطع ابژکت های واحدی را می دانستند.
2
·
درک آنها
از پایان ناپذیری عمدتا حاوی خصلت ضد مذهبی بود.
3
·
آنها
پایان ناپذیری بالفعل را نه شامل حال طبیعت و نه شامل حال خدا می دانند.
4
·
صفاتی از
قبیل کمال پایان ناپذیر، رحمت پایان ناپذیر و غیره که تئولوژی به خدا نسبت می دهد،
بنظر آنان صفات انسانی اند که بدرجه فوق العاده و غیر قابل تصوری مورد مبالغه قرار
گرفته اند.
ث
لودویگ فویرباخ (1775 ـ 1833)
از کلمات قصار او:
اخلاق حقیقی «سعادتمندی من
را بدون سعادتمندی تو برسمیت نمی شناسد.»
راه برقراری هارمونی (هماهنگی) میان تکلیف و
سعادت، یعنی راه انطباق منافع فردی (من) با منافع دیگران (تو)، در «عشق به توده» است!
·
لودویگ فویرباخ
هم درقرن نوزدهم، در انتقاد از مذهب برخورد مشابهی دارد.
ج
ایمانوئل کانت (1724
ـ 1804)
برجسته ترین
نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت
عنوان «انتقاد از عقل محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می
شود.
·
کانت درک
ماتریالیست های فرانسوی از پایان ناپذیری را که حاوی خصلت ماتریالیستی است، بطور
ایدئالیستی ـ ذهنی تفسیر می کند.
1
·
بنظر کانت
مکان و زمان فرم های استنباط ماورای تجربی (اپریوریکی) اند.
2
·
ترقی
پایان ناپذیر زمانی ـ مکانی فقط بمثابه کردوکار سوبژکتیف فهم امکان پذیر است.
3
·
بنظر
کانت، مفهوم پایان ناپذیری را به دلیل اینکه آن فاقد معنی ابژکتیف است، در مورد
جهان پدیده ها هم نمی توان مورد استفاده قرار داد.
4
·
بنظر
کانت، این مفهوم پایان ناپذیری نه به عنوان «پایان ناپذیری در خود وجود دارد و نه
به عنوان کل پایان پذیر در خود.
5
·
این
مفهوم پایان ناپذیری فقط در مورد جریان ارتجاعی تجربی پدیده ها و نه حتی برای مورد خود صادق است.»
6
·
از آنجا
که مفهوم پایان ناپذیری چیزهای عینی را منعکس نمی کند، بلکه به مثابه اصل تنظیمی
خرد محسوب می شود، بمثابه «قانون اساسی تداوم و گسترش حداکثر ممکن دانش تجربی محسوب
می شود که بنا بر آن نباید هیچ حد و مرز تجربی برای حد و مرز مطلق اعتبار داشته
باشد، بنابرین اصل خرد که بمثابه قاعده فرض می شود، قاعده ای که باید توسط ما در
جریان پسرونده اتفاق افتد، از پیشگوئی هر آنچه که در ابژکت قبل از هر جریان پس
رونده موجود است، عاجز است.»
·
(کانت،
ب، ص 535، 537)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر