۱۳۹۱ آبان ۲۴, چهارشنبه

سیری در جهان بینی خواجه شیراز (13)

مقوله «دعا» در جهان بینی خواجه شیراز (2) 
 شین میم شین  
 
حافظ
منم  که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        من کسی ام که گوشه میخانه خانقاهم و دعای پیر مغان ورد صبحگاهم است.

·        حافظ در این بیت خود را با دو خودویژگی اصلی، از اهل طریقت و عرفان متمایز می سازد:

الف

·        میخواری در گوشه میخانه به جای عبادت در خانقاه

ب

·        دعای پیر مغان (پیشوای زرتشتیسم، پیر می فروش) به جای دعای صبحگاهی اهل طریقت و عرفان

·        آنچه در نگاه سرسری، خیلی خیلی انقلابی و سنت شکن و دین ستیز می نماید، با تعمق بیشتر به مثابه کردوکاری ضد انقلابی، سنت گرا و دینگرا ست.

·        عرفان در قرون وسطی در همه جای جهان، ایدئولوژی جنبش انقلابی ضد فئودالی بوده و در تحلیل نهائی منادی منافع طبقه متوسط در حال نشو و نما در بطن فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی فئودالی.

·        خصومت زهرآگین سعدی و حافظ بر ضد اهل طریقت و عرفان معنائی جز طرفداری ارتجاعی از وضع موجود نداشته است.

حافظ
در صومعه زاهد و در خلوت صوفی
جز گوشه ابروی تو محراب دعا نیست


·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        در عبادتگاه زاهد و در گوشه گیری صوفی، محرابی جز گوشه ابروی تو وجود ندارد.

·        حافظ در این بیت، درست بر عکس بیت پیشین، همه دیوارها و مرزبندی های ایدئولوژیکی موجود میان خود و اهل طریقت و عرفان را از میان برمی دارد و به وحدت ایدئولوژیکی مطلق با آنها می رسد:
·        همه از دم ـ چه زاهد و چه صوفی ـ بسان حافظ سودائی جز پرستش یار واحد ندارند، همه از دم خدا پرستند.

·        اکنون حتما حریفی که قادر به دیدن نوک بینی دراز خویش است، خواهد گفت:
·        «فلسفه اجتماعی حافظ تناقض مند است.
·        حافظ ایدئولوژی معینی را نمایندگی نمی کند.
·        برای اینکه رند است و قاعده و قانون و هنجار نمی شناسد.»
·         و خیلی چیزهای دیگر خواهد گفت.

·        واقعیت اما از قراری بکلی دیگر است:
·        سعدی و حافظ برخوردی دوگانه با عرفان دارند:
·        جنبه های ضد فئودالی و انقلابی و بورژوائی ـ آغازین عرفان را بی رحمانه و پیگیرانه به تیغ تیز انتقاد می بندند و جنبه های ایراسیونالیستی (خردستیز) آن را برای دفاع از فقه (تئولوژی) اسلامی ـ به مثابه ایدئولوژی رسمی فئودالیسم ـ به خدمت می گیرند.

 مارتین لوتر (1483 ـ 1883)
فقیه و آموزگار رفرماسیون

·        حضرت مارتین لوتر در مسیحیت اروپا نیز خردستیزی عرفان را به خدمت می گیرد و در مبارزه بر ضد خرد مورد بهره برداری قرار می دهد:
·        و ادعا می کند که «خرد قحبه شیطان است.»  

·        مراجعه کنید به عرفان ـ فرمی از خردستیزی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        موضع حافظ در این بیت نیز ضمن تحریف پانته ئیسم (همه خدائی)  عرفان، شباهت ماهوی غریبی بدان دارد:

·        پانته ئیسم و عرفان همه چیز را از دم خدا می دانند.
·        حافظ همه را از دم خداپرست می داند، چه زاهد در صومعه و چه صوفی در گوشه خلوت و چه شخص شخیص خواجه در گوشه میخانه.

·        حافظ این تاکتیک ایدئولوژیکی را از سعدی به ارث برده است:
·        سعدی حتی جیک جیک گنجشک ها را، عوعوی سگ ها را و عرعر خرها را به مثابه تسبیح و دعا و نیایش الهی قلمداد می کند.

حافظ
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        دل گفت که اگر دعا کنی، وصل یار امکان پذیر می گردد.
·        من هم تمام عمرم به دعا گذشت.

·        حافظ در این بیت نیز از دعا به عنوان کیمیای مشکل گشا استفاده می کند:
·        راه حل وصل یار را در دعا می داند.

·        طنز هستی اما تلخ تر از زهرترین زهرها ست:
·        عمر طرف با دعا تلف می شود، ولی وصل یار میسر نمی شود.

·        خوب حالا چه باید کرد؟

·        مگر بزعم خود خواجه، معیار و ملاک صحت باورها نباید محک تجربه باشد؟

·        مگر نباید اکنون هرمشکل گشائی دعای کذائی زیر علامت سؤال بزرگی قرار گیرد؟

·        هرکس دیگر می تواند در باورهای خود تجدید نظر کند.
·        باور حافظ اما بیدی نیست که به باد تجربه بلرزد.
·        حافظ حتی به بهای مرگ خویش دست از ایدئولوژی طبقاتی خود برنمی دارد.
·        هرکس دیگر هم به همین سان است.
·        دست برداشتن از ایدئولوژی طبقاتی کار بسیار شاق و دشواری است.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر