۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

هماندیشی با روژین (5)

  اگه تو دبستان که بودیم، تو برنامه درسیمون 
درسی به نام انسانیت وجود داشت، 
اوضاع ما این نبود 
ارسطو میگه:
انسانیت یه شغل وحرفه باید انسانیت را اموخت و مهارت کسب کرد
برتراند راسل میگه:
انسانها نادان بدنیا می آیند نه احمق، آنها توسط آموزش و پرورش احمق می شوند.
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
روژین خسروی
·        آره.
·        ولی برنامه درسی در مدارس و آموزش و پرورش و غیره بطور کلی بوسیله طبقه حاکمه تنظیم می شود.
·        یعنی اولین نیست.
·        بلکه ثانوی است.
·        یعنی نقش تعیین کننده از آن مناسبات تولیدی حاکم است، از آن طبقه حاکمه است.
·        یعنی اگر طبقه حاکمه دیگری وجود می داشت، برنامه درسی و آموزش و پرورش ماهیتا دیگری تدریس می شد و توسعه داده می شد.
الف

·        شعور اجتماعی حاکم (طرز تفکر، معیارهای ارزشی، طرز تربیت، موازین و هنجارهای اخلاقی و غیره رایج)، شعور اجتماعی طبقه حاکمه است.
·        ولی این شعور اجتماعی چنان مستور است که کسی به ماهیتش پی نمی برد و همه از دم خیال می کنند که شعور اجتماعی خاص خودشان است.

ب


·        بنابرین، بینش برتراندراسل و دیگر فلاسفه امپریالیسم، بینشی وارونه است و ماهیتا فرقی با بینش آخوندهای خود خودمان ندارد:
·        حضرات وجود اجتماعی حاکم را نتیجه شعور اجتماعی حاکم جا می زنند و کاسه کوزه ها را بر سر معلول می شکنند، تا علت دست نخورده بماند و روز به روز تحکیم شود.

ت

·        قضیه اما درست برعکس ادعای حضرات است.
·        تحت حاکمیت طبقاتی شمر لعین نمی توان برابری فرد فرد انسان ها را تدریس کرد.
·        بلکه به عوضش تئوری فاشیستی نخبگان تدریس می شود و تحمیق مردم عوامفریبانه تعمیق می شود.

پ

·        برای تغییر رادیکال وضع باید طبقه حاکمه را خلع حاکمیت کرد.
·        یعنی باید طبقه حاکمه را سلب مالکیت کرد و وسایل اساسی تولید را، کارخانجات، صنایع، معادن، بانک ها و غیره را  به دست صاحبان اصلی آنها، یعنی به دست توده های مولد و زحمتکش داد.
·        تنها در آن صورت است که شعور اجتماعی نوینی می تواند اشاعه یابد و انسان نوینی تربیت شود.

ث

·        در دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی نقش تعیین کننده از آن وجود اجتماعی است، نه برعکس.
·        البته شعور اجتماعی نیز برای بازتولید، حفظ و تحکیم وجود اجتماعی نقش معین مهمی به عهده دارد و نباید بدان کم بها داد.
·        ولی هرگز نباید به وارونه سازی دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی تن در داد.
·        وارونه نمائی دیالک تیک وجود و شعور، ماده و روح، کسب و کار دیرین و دیرنده ی همه ی ادیان و مذاهب از دیرباز بوده است.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر