اگه تو دبستان که بودیم، تو
برنامه درسیمون
درسی به نام انسانیت وجود داشت،
اوضاع ما این نبود
ارسطو میگه:
انسانیت
یه شغل وحرفه باید انسانیت را اموخت و مهارت کسب کرد
برتراند راسل میگه:
انسانها نادان بدنیا می آیند نه احمق، آنها توسط آموزش و پرورش احمق می شوند.
برتراند راسل میگه:
انسانها نادان بدنیا می آیند نه احمق، آنها توسط آموزش و پرورش احمق می شوند.
سرچشمه:
صفحه فیس
بوک
روژین
خسروی
·
آره.
·
ولی
برنامه درسی در مدارس و آموزش و پرورش و غیره بطور کلی بوسیله طبقه حاکمه تنظیم می
شود.
·
یعنی اولین
نیست.
·
بلکه
ثانوی است.
·
یعنی نقش
تعیین کننده از آن مناسبات تولیدی حاکم است، از آن طبقه حاکمه است.
·
یعنی اگر
طبقه حاکمه دیگری وجود می داشت، برنامه درسی و آموزش و پرورش ماهیتا دیگری تدریس
می شد و توسعه داده می شد.
الف
·
شعور
اجتماعی حاکم (طرز تفکر، معیارهای ارزشی، طرز تربیت، موازین و هنجارهای اخلاقی و غیره
رایج)، شعور اجتماعی طبقه حاکمه است.
·
ولی این
شعور اجتماعی چنان مستور است که کسی به ماهیتش پی نمی برد و همه از دم خیال می کنند
که شعور اجتماعی خاص خودشان است.
ب
·
بنابرین،
بینش برتراندراسل و دیگر فلاسفه امپریالیسم، بینشی وارونه است و ماهیتا فرقی با بینش
آخوندهای خود خودمان ندارد:
·
حضرات
وجود اجتماعی حاکم را نتیجه شعور اجتماعی حاکم جا می زنند و کاسه کوزه ها را بر سر
معلول می شکنند، تا علت دست نخورده بماند و روز به روز تحکیم شود.
ت
·
قضیه اما
درست برعکس ادعای حضرات است.
·
تحت
حاکمیت طبقاتی شمر لعین نمی توان برابری فرد فرد انسان ها را تدریس کرد.
·
بلکه به
عوضش تئوری فاشیستی نخبگان تدریس می شود و تحمیق مردم عوامفریبانه تعمیق می شود.
پ
·
برای
تغییر رادیکال وضع باید طبقه حاکمه را خلع حاکمیت کرد.
·
یعنی باید
طبقه حاکمه را سلب مالکیت کرد و وسایل اساسی تولید را، کارخانجات، صنایع، معادن،
بانک ها و غیره را به دست صاحبان اصلی
آنها، یعنی به دست توده های مولد و زحمتکش داد.
·
تنها در
آن صورت است که شعور اجتماعی نوینی می تواند اشاعه یابد و انسان نوینی تربیت شود.
ث
·
در دیالک
تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی نقش تعیین کننده از آن وجود اجتماعی است، نه
برعکس.
·
البته
شعور اجتماعی نیز برای بازتولید، حفظ و تحکیم وجود اجتماعی نقش معین مهمی به عهده دارد
و نباید بدان کم بها داد.
·
ولی هرگز
نباید به وارونه سازی دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی تن در داد.
·
وارونه
نمائی دیالک تیک وجود و شعور، ماده و روح، کسب و کار دیرین و دیرنده ی همه ی ادیان و مذاهب
از دیرباز بوده است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر