چارلز اسپنسر چاپلین
(۱۶
آوریل ۱۸۸۹ - ۲۵ دسامبر 1977)
سرچشمه:
صفحه
فیس بوک
امیر داود مصلحت جو
2
جرالدين، دخترم
·
تو مرا نمی شناسی جرالدين.
·
در آن شب های دور٬ بس قصه ها با تو گفته
ام ٬ اما قصه خود را هرگز نگفته ام .
·
اين داستانی شنيدنی است:
·
این داستان آن دلقک
گرسنه ای که در پست ترين محلات لندن آواز می خواند و می رقصيد و صدقه جمع می کرد.
·
اين داستان من است.
·
من
طعم گرسنگی را چشيده ام .
·
من درد بی خانمانی را مزمزه کرده ام.
·
و از اينها بيشتر ٬ من رنج آن دلقک دوره گرد را
که اقيانوسی از غرور در دلش موج می زد ٬ اما سکه صدقه رهگذر خود خواهی آن را می
خشکاند، احساس کرده ام.
·
با اينهمه من زنده ام و از زندگان پيش از آنکه
بميرند نبايد حرفی زد.
·
داستان من به کار تو نمی آيد.
·
بگذار از تو سخن گوییم.
·
به
دنبال تو نام من است:
·
چاپلين .
·
با همين نام بیش از چهل سال مردم روی زمين را
خنداندم و بيش از آنچه آنان خنديدند، خود گريستم .
جرالدین در دنيايی که تو زندگی می کنی، تنها رقص و موسيقی نيست .
جرالدین در دنيايی که تو زندگی می کنی، تنها رقص و موسيقی نيست .
·
نيمه شب، هنگامی که از سالن پر شکوه تئاتر بيرون
مي آيی ٬ آن تحسين کنندگان ثروتمند را يکسره فراموش کن.
·
اما حال آن راننده تاکسی را که تو را به منزل می
رساند، بپرس.
·
حال
زنش را هم بپرس....
·
و اگر آبستن بود و پولی برای خريدن لباس بچه اش
نداشت٬ چک بکش و پنهانی توی جيب شوهرش بگذار .
·
به نماينده خودم در بانک پاريس دستور داده ام٬
فقط اين نوع خرج های تو را٬ بی چون و چرا قبول کند.
·
اما برای خرج های ديگرت بايد صورت حساب بفرستی .
·
گاه به گاه ٬ با اتوبوس ٬ با مترو شهر را بگرد.
·
مردم را نگاه کن٬ و دست کم روزی يکبار با خود بگو
:
·
«من هم یکی از آنهایم!»
·
تو یکی از آنهایی، دخترم، و نه بیشتر.
·
هنر پیش از آنکه دو بال دور پرواز به آدم دهد،
اغلب دو پای او را نیز می شکند .
·
و وقتی به آنجا رسیدی که هر لحظه ، خود را بر تر
از تماشاگران رقص خویش بدانی، همان لحظه صحنه را ترک کن و با اولین تاکسی خود را
به حومه پاریس برسان.
·
من آنجا را خوب می شناسم.
·
از
قرن ها پیش آنجا اطراقگاه بهاری کولیان بوده است.
·
در
آنجا ، رقاصه هایی مثل خودت را خواهی دید.
·
زیبا
تر از تو!
·
چالاک تر از تو و سرفرازتر از تو .
·
آنجا از نور خیره کننده ی نورافکن های تئاتر «شانزلیزه»
خبری نیست .
·
نور افکن رقاصگان کولی، ماه است و بس.
·
نگاه کن!
·
خوب نگاه کن!
·
آیا بهتر از تو نمی رقصند؟
·
اعتراف کن دخترم .
·
همیشه کسی هست که بهتر از تو برقصد .
·
همیشه کسی هست که بهتر از تو بنوازد.
·
و این را بدان که درخانواده چارلی، هرگز کسی
آنقدر بی شرم و گستاخ نبوده که به کالسکه رانی و یا سائلی در کنار رود سن، ناسزایی
گفته باشد.
ادامه
دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر