پایان پذیر و پایان ناپذیر
(با نهایت و بی نهایت، با پایان و بی پایان)
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
دیالک تیک پایان پذیر ـ پایان ناپذیر در فلسفه هگل
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ 1831)
·
هگل در انتقاد از نظر کانت راجع به ترقی پایان ناپذیر (که
هگل آنرا «پایان ناپذیری کریه» می نامد) بر وحدت دیالک تیکی پایان پذیر و پایان
ناپذیر تأکید می ورزد:
1
·
پایان پذیر پایان ناپذیر را در بطن خود دارد و پایان
ناپذیر خود را تنها در پایان پذیر تحقق می بخشد.
2
·
پایان ناپذیر بطور کلی نفی پایان پذیر نیست، بلکه «پایان
ناپذیری حقیقی» ـ قبل از همه ـ نفی «پایان ناپذیری کریه» است، نفی ترقی پایان
ناپذیر است.
3
·
به عبارت دیگر، «پایان ناپذیری حقیقی» نه تنها پایان
پذیر است، بلکه همچنین استکمال در خود و مشخص است.
4
·
هگل ترقی پایان ناپذیر را به خطی مستقیم تشبیه می کند که
«در هر دو انتهای آن فقط پایان ناپذیری قرار دارد» و تصویر «پایان ناپذیری حقیقی»
را بر عکس، به دایره در خود خمیده تشبیه می کند:
5
·
هگل تصویر «پایان ناپذیری حقیقی» را به «خط به خود
رسیده، بسته و کاملا حی و حاضر» تشبیه می کند که «نه نقطه آغازین و نه نقطه واپسین
دارد.»
·
(هگل:
منطق 1 ، 138)
6
·
اهمیت بزرگ درک هگلی از پایان ناپذیری ـ قبل از همه ـ در
تأکید بر وحدت دیالک تیکی پایان پذیر و پایان ناپذیر بوده است.
7
·
البته منظور هگل از مفهوم «پایان ناپذیری حقیقی»، ماهیتا
«پایان ناپذیری بالفعل» است که پایان ناپذیری را نه بمثابه روند، بلکه بمثابه کل
بسته و خودکفا می انگارد.
8
·
علاوه بر این، اندیشه های دیالک تیکی گرانبهای هگل تحت
تأثیر منفی گرایش ایدئالیستی او قرار دارند:
9
·
پایان پذیر در قاموس هگل، فقط بمثابه تجلی مجدد ایده
مطلق و پایان ناپذیر، حقیقی تلقی می شود.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر