سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
مرثیه ای برای «رحمان»
مرثیه ای برای قلبم در آنسوی مرزها
(آذرماه 1362)
·
هزار صخره
·
از پیشانی هزار قله فرو افتاد.
·
چراغ چشم ها شکست
·
وآئینه ها بر رف ها
·
سیاه پوشیدند.
·
وحشت
·
چون دودی بدون آتش
·
از دیدگان درها و دریچه ها
·
به درون خانه ها
·
لغزید
·
وبا دهان سیاهش
·
شهر بلعیده شد.
·
نمد در گلوگاه
·
و خنجر
·
در استخوان قناری نهادند.
·
میوه های رنگین رنج
·
گاز زده
·
اهانت دیده
·
و لهیده
·
به بازار کالا افتادند.
·
آن یگانه دیر آینده
·
که تولدش را انتظار می بردند
·
خفه آمد
·
در طشت خون.
·
کشتند
·
کشتند
·
کشتند
·
عاشقان را کشتند
·
تا عشق بر درگاه انتظار
·
بیوه بماند
·
و شب بی ستاره
·
میزبان مغموم شبکورهای شاد
·
باشد.
·
سرانجام
·
مردی از خویش برون آمد،
·
موجی سرکش
·
از دریائی
·
تلخ و
·
تنگ.
·
مردی بر آمد،
·
پرندینه مردی
·
تا پیراهن بخت باشد
·
بر عریانی آرزوها و حسرت های ما
·
مردی بر آمد:
·
کوهوار مردی
·
تا دیواری باشد
·
بر یورش گزمگان
·
مردی بر آمد:
·
فروتن مردی
·
با چشمانی از آسمان و عسل
·
با موسیقی خنده هایش
·
با طلای موهایش بر پیشانی
·
با قامتش
·
از بوریا و فولاد.
·
حیف مردی
·
نادره
·
از رنج خاسته،
·
دانش آراسته.
·
ریشه نور در جان آینه
·
و نهال رنگین کمان
·
در اشک شوق
·
شبنمی
·
با باور دریا
·
باده ای
·
بی جامه جام
·
و بال هائی
·
نه برای فرود.
·
در او
·
ستارگان تاریک
·
افول کردند
·
و با او
·
خورشیدهای خاموش
·
طالع شدند.
·
اما در من
·
باز
·
برادری به خاک افتاد،
·
تا باز برادرانی به پا ایستند.
·
مادر!
·
مادر!
·
خورشیدها با چه دردی
·
زاده می شوند !؟
·
خورشیدها با چه دردی می میرند!؟
·
به سن و سال حزب ما بود
·
آمیزه ای
·
از جوانی
·
و کمال.
·
کار رشته
·
پیکار سرشته
·
نسجی از اندیشه و عشق
·
از تبار تیزابی بود
·
و در تب دوست داشتن
·
تبر
·
بر ریشه جان خویش زد
·
و گلی دیگر نشاند
·
کنار سرخ گل تنهای حزب ما
·
کهکشان پیوند بود
·
و از آن ستاره ای دیگر آویخت
·
بر پرچم فدائیان
·
دل تپنده شعله بود
·
در خاکستر
·
گل بود در فصل سترون
·
حیدر
·
نه از راه جنگل
·
که بر زمین
·
ارغوان پوش
·
توده
·
می گذشت
·
و بهاری دیگر می جست
·
در مهرگان.
·
عطر تلخ شهادتش
·
چتر فراگیر جمع
·
وشمع لاغر جانش
·
شبچراغ راه.
·
ای کبوتر گمشده واژه نایاب!
·
بر بام لبم فرود آی
·
تا راز شکیبائی اش را
·
در شکنجه گاه
·
هم بر این دفتر حک کنم.
·
دانه را
·
چه راه درازی است، تا شکوفه شدن
·
و چه کوتاه
·
تا به خاک افتادن!
·
بهار اما
·
در این شکفتن و افتادن
·
جاودانه است.
·
ابر اشک
·
انبوهه آه
·
و عبور عطری از سرود رنجبران
·
از خویش برون آمده بود
·
و پروای جان و تن نداشت
·
جز
·
درد وطن،
·
نداشت.
·
باری، گفتند:
·
پشت کوه های کبود
·
و رودهای آبی
·
آن ستاره دلآویز نیز
·
بر خاک وطن افتاد.
·
وطن!
·
وطن کلمات من!
·
گهواره سرودهای من!
·
گذرگاه عشق های من!
·
دامنت را
·
پرچم پوشاننده تابوت سردار
ما کن
·
و دل غمگین ما را
·
چون دسته گلی بر ان بگذار!
·
هوای نفسگیر!
·
هوا!
·
هوا!
·
در قله ها چه می گذرد!؟
عقاب سپیدبال، پرنده دست نیافتنی!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر