حافظ
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشـق
خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن
شین میم شین
·
معنی تحت اللفظی بیت:
·
دست عشق هرگز هوشمند را به بند نمی کشد.
·
اگر قصد دسترسی به زلف یار را داری، از هوش صرفنظر کن!
·
حافظ در این بیت قصد ابلاغ چه رهنمودی را دارد؟
1
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشـق
·
عشق در قاموس حافظ ـ در بهترین حالت ـ به صیادی تشبیه می
شود که انسان های بی هوش را به بند و زنجیر می کشد.
·
حافظ بدین طریق عشق را انسان واره می کند.
·
انسان واره ای که بنی بشر را به قید و زنجیر می کشد، برده و
اسیر خویش می سازد.
·
حاظ کدام شناخت افزار دیالک تیکی را در این مصراع به خدمت می گیرد؟
2
·
با تأملی مختصر می توان گفت که حافظ دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت
را به شکل دیالک تیک عشق و بی هوش و یا به شکل دیالک تیک برده دار و برده بسط و
تعمیم می دهد.
·
شکار انسان ها در قرون وسطی و حتی در جهان بحران زده کنونی
یکی از راه های رسیدن به ثروت درخور بوده و است.
·
انسان ربایان قرون وسطی در اقصا نقاط جهان بویژه کودکان و دختران
زیبا را به تور می انداختند و در بازار برده فروشی بسان متاعی عادی، چه بسا لخت و عریان حراج می کردند.
·
حافظ عشق را به انسان ربائی تشبیه می کند، انسان ربائی که
کاری به کار هوشمندان ندارد، بلکه به دنبال بیهوشان می گردد.
·
و چون افتادن به تور انسان ربایان در قاموس خواجه شیراز ایدئال
ایدئال ها ست، پس توصیه می کند که ترک هوش شود.
·
این اتفاقا رسم و راه همیشگی برده سازان و برده فروشان و برده
داران بوده است.
·
چون به تور انداختن انسان های فهیم و هوشیار و هوشمند و
برده سازی از آنها کار دشواری بوده است.
3
·
حافظ در نهایت معصومیت طبقه حاکمه برده ساز و برده فروش و برده
دار را تا درجه زیباترین ایدئال بشری، یعنی تا درجه عشق ارتقا می دهد و بر طبق
رفتار آن طبقه، معیاری برای شیوه زیست انسان ها سرهم بندی می کند.
·
در قاموس حافظ صیاد عشق همیشه به دنبال بیهوشان است.
·
پس اگر کسی قصد افتادن به دام عشق را دارد، بهتر است که ترک
هوش و فهم و فراست کند.
·
تبلیغ بردگی در لفافه تجلیل از عشق انتزاعی بهتر از این نمی
تواند صورت گیرد.
·
این اما هنوز تمامت فاجعه نیست.
4
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشـق
خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن
·
حافظ با ایدئالیزاسیون افتادن به بند عشق ـ بسان روانشناسان
کارکشته بورژوازی واپسین ـ بطور غیر مستقیم به تبلیغ افتادن داوطلبانه به بند بنده
دار و بنده ساز و بنده فروش می پردازد و ضمنا برده دار را به مقام یار ارتقا می دهد.
5
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشـق
بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشـق
خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن
·
اما این هنوز تمامت زهر ایدئولوژیکی حافظ نیست که به کام
خواننده و شنونده شعر خویش می ریزد.
·
حافظ در این بیتف ضمنا به تبلیغ بیهوشی می پردازد.
·
بیهوشی اما به چه معنی است؟
·
بیهوشی واژه دیگری برای خردگریزی و خردستیزی است.
·
بیهوشی و خردستیزی مثل خط سرخی از تار و پود دیوان حافظ می
گذرد.
·
مختلف فقط بهانه ها ست.
·
گاهی می تبلیغ می شود تا خانه خرد به آتش میخانه کشیده شود،
گاهی عشق و گه چیزی دیگر.
·
هدف حافظ همیشه و همه جا تخریب خانه خرد خواننده و شنونده است
و بس.
·
ایدئال در فلسفه اجتماعی حافظ نه هوشمندی، خردگرائی و
خردمندی، بلکه بیهوشی، خرد گریزی و خردستیزی است.
·
این شیوه برخورد نمونه وار ایدئولوگ های همه فرماسیون های
واپسین است.
·
حافظ ایدئولوگ فئودالیسم واپسین است و نیچه، هایدگر و
حواریونشان، ایدئولوگ های بورژوازی واپسین اند.
·
و همه از دم خردسیتزی را تبلیغ می کنند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر