سرچشمه
:صفحه فیس بوک
هواداران
مانا نیستانی
Mana Neyestani Fan Page
·
حریفی در واکنش به تحلیل
واره ناشیانه ما تحلیل خود را خاطرنشان شده اند که هم قابل تأمل است و هم قابل بحث:
حریف
تحلیل مانای
تو را دارم می خوانم .
اولش که
من کاملا جور دیگری فکر کرده ام .
آن کله مربعی دارد فکر می کند و آن بالا تراوشات مغز او ست .
اما تو آن را به سرمی تشبیه کرده ای که مایعی از
آن، قطره قطره درذهن او می ریزد:
« در سه تصویر اول، از سرمی، مایعی قطره قطره به
کله انسان واره کله مربعی جاری می شود.
این سه مرحله را می توان مرحله تشکیل، تربیت و یا مسخ انسان واره کله مربعی تلقی کرد.»
این سه مرحله را می توان مرحله تشکیل، تربیت و یا مسخ انسان واره کله مربعی تلقی کرد.»
بنظر من او رفته رفته دراندیشه ثابت خود، اندیشه
ای دیگر یافته و از آن به نفع خود استفاده کرده است.
و دست به
کار شده و برای پیشبرد اندیشه مربعی خود
از اندیشه دیگری استفاده کرده است.
درواقع اندیشه دایره ای جلوتر است.
اما از اندیشه برتر و جلوتر کله مربعی برای
پیشبرد همان اندیشه قدیمی با قدرتی بیشتر استفاده می کند، مثل اصلاح طلبان.
به جز موارد تئوری که بحث کرده ای و من نمی فهمم.
در درک محتوای این کاریکاتور کاملا با هم اختلاف
نظر داریم
·
خوب اکنون چه باید کرد؟
·
اثر واحدی از هنرمندی در
آئینه ضمیر دو تن از کشور واحدی به دو نحو کاملا متفاوت انعکاس می یابد.
·
چرا باید یکی چنان ببیند و
دیگری چنین؟
الف
·
برای پاسخ به این پرسش باید
به تئوری انعکاس اشاره کرد که یکی از تئوری های بسیار مهم مارکسیسم ـ لنینیسم است.
·
مراجعه کنید به انعکاس در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
·
انعکاس چیزها، پدیده ها و
سیستم های مادی در یکدیگر، فرم ها و کیفیت های مختلف دارد:
1
·
یکی از این فرم ها به عنوان
مثال، انعکاس حلزونی در آب دریا ست:
·
انعکاس چیزی مادی (حلزونی) در
چیز مادی دیگر (آب دریا) است.
·
انعکاس دخترکی در آئینه ای
است.
·
این ساده ترین فرم انعکاس است
و می توان آن را انعکاس مکانیکی و یا آئینه وار نام داد.
2
·
انعکاس اثر مانا خود فی
نفسه انعکاس روندی در هستی اجتماعی در آئینه ضمیر هنرمند است.
·
بنا بر توضیح حریف،
انعکاس توسعه آخوند فاناتیکی به کروبی رفرمیستی است.
·
انعکاس توسعه میر حسین
فوندامنتالیستی به میرحسین نئولیبرالیستی است.
3
·
پس می توان گفت که انعکاس
اثر مانا در آئینه ضمیر حریف، انعکاس انعکاسی است:
·
انعکاس روندی واقعی در
آئینه ای (ضمیر مانا) و انعکاس نتیجه انعکاس نخستین در آئینه ای دیگر (ضمیر حریف) است.
·
این بدان می ماند که در برابر
آئینه ای، آئینه قرار دهیم و چیز منعکسه در آئینه را دوباره به تماشا بنشینیم.
·
دشواری کار حریف و ما نیز
همین جا ست.
4
·
مانا روندی واقعی را در
آئینه ضمیرش منعکس کرده است.
·
چنین کاری سهلتر از انعکاس
اثر مانا در آئینه ای دیگر است.
·
اکنون این سؤال پیش می اید
که چرا انعکاس اثر مانا در آئینه ضمیر ما با انعکاس همان اثر در آئینه ضمیر حریف
بکلی وارونه یکدیگرند و حتی بیگانه با یکدیگرند:
·
مسخ شعور توده ها کجا و
تکامل فکری بعضی ها کجا؟
ب
·
برای پاسخ دادن به این پرسش
باید به تئوری مارکسیستی انعکاس مسلط بود.
1
·
انعکاس چیزها، پدیده ها و
سیستم ها در آئینه اقشار و طبقات اجتماعی مختلف از صافی های گوناگون تو در تو می
گذرد.
·
کدام صافی ها؟
·
ما سعی می کینم برخی از آنها
را برشماریم:
2
·
مهمترین و سرسخت ترین صافی ها
(فیلترها)، صافی طبقاتی است.
مثال
·
نیروی کار توده های مولد و
زحمتکش به عنوان کالا در بازار جامعه سرمایه داری مورد مبادله قرار می گیرد:
·
8
ساعت کار به ازای 80 دلار.
·
کارگر اما در این مدت کار بیش
از دستمزد و مخارج کارفرما ارزش تولید می کند.
·
این اضافه ارزش در آئینه
ضمیر مارکس در فرم مقوله «استثمار» منعکس می شود.
·
مارکس همین استثمار اضافه
ارزش در فرم های مختلف را سرچشمه تشکیل سرمایه می داند و ضمنا آن را استدلال و
اثبات می کند.
3
·
اما همین پدیده استثمار در
آئینه ضمیر بورژوا و نماینده ایدئولوژیکی بورژوازی نه به مثابه مقوله «استثمار»،
بلکه به عنوان مقوله «عدالت اقتصادی» منعکس می شود.
·
اینجا ست که ما از صافی های
طبقاتی در برابر انعکاس چیزها، پدیده ها و سیستم ها سخن می گوییم.
4
·
اگر همان بورژوائی که به
ضرب چوب و چماق هم تن به پذیرش مقوله «استثمار» نمی داد، در نبرد رقابت خانه خراب
شود، پرولتریزه شود، مجبور به فروش نیروی کار خود گردد، صافی طبقاتی در طرفة
العینی عوض می شود و برای احقاق حقوق غصب شده خود، یعنی در مبارزه بر ضد استثمار نیروی
کار خود سینه جلوی گلوله حتی سپر می کند.
ت
·
حالا این سؤال پیش می آید
که منظور مانا در این اثر خویش کدام بوده
باشد؟
1
·
برای پاسخ به این پرسش اولا
باید توجه داشت که اثر هنری در دیالک تیک خودپوئی ـ آگاهی تولید می شود.
·
این بدان معنی است که خود
مولد اثر هنری آگاهی مطلق به محتوا و پیام اثر خود ندارد.
·
اثر هنری نتیجه غلیان روحی هنرمند
در لحظه معینی از زندگی او ست، غلیان روحی ئی که محرکه های مختلف دارد، محرکه هائی
که در طول عمر هنرمند در ضمیر او بتدریج و چه بسا بطور خوپو تشکیل شده اند.
2
·
از این رو، هنرمند در آئینه
خواننده و یا بیننده اثر خویش به صراحت دست می یابد و به خودشناسی و اثر خود شناسی
می رسد.
·
و اگر به کنکاش درونی
مبادرت ورزد، به منشاء ایده بر زبان آمده در تفسیر مصرف کننده اثر هنری پی می برد.
3
·
نکته دیگر این است که اثر
هنری پس از تولید آن، کسب استقلال نسبی از هنرمند می کند و به زندگی خاص خود آغاز
می کند.
·
اجنه ای که مانا از زیر
خاکستر فراموشی بیرون می آورد و با قلم خود جانشان می بخشد، چه بسا ره خویش پیش می
گیرند و دیگر به ساز ناجی خویش نمی رقصند.
·
در چنین مواقعی است که خود
هنرمند مستآصل می شود و چشم به دهن منتقد می دوزد تا به کشف حقایقی در اثر خود دست
یابد که در ضمیر ناخودآگاهش تلنبار شده بودند و در اثر هنری اش تجسم یافته اند.
مراجعه کنید به تجسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر