۱۳۹۱ آبان ۱۹, جمعه

تمرین تفکر مفهومی (95)

جغد سمبل عقل
سعدی
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص  15 ـ 22.  )   
تحمل کند، هر که را عقل هست
نه عقلی، که خشمش کند زیر دست.  
شین میم شین

·        معنی تحت اللفظی بیت:
·        کسی شکیب می ورزد که عقل دارد، البته عقلی که مغلوب خشم نگردد.

·        سعدی در این بیت کدام شناخت افزار دیالک تیکی را بسط و تعمیم می دهد؟

·        برای پاسخ به این پرسش باید دو قطب متضاد و وحدتمند موجود در این بیت را پیدا کنیم.
·        با نگاهی سرسری ـ حتی ـ می توان به تضاد عقل و خشم و تحمل و خشم در این بیت سعدی پی برد.
·        در قاموس شیخ شیراز میان عقل و خشم و تحمل و خشم تضاد دائمی وجود دارد.
·        بنظر او عاقل راست راستکی کسی است که عقلش مغلوب خشم نگردد.

1
تحمل کند، هر که را عقل هست
نه عقلی، که خشمش کند زیر دست.

·        سعدی به احتمال قوی دیالک تیک غریزه و عقل را به شکل دیالک تیک خشم و عقل بسط و تعمیم می دهد و بسته به تناسب قوا میان عقل و خشم، میزان عقل بنی بشر را تعیین می کند:
·        بنظر سعدی، هرکس که عاقل باشد، کمتر به غریزه تمکین می کند و لذا کمتر خشمگین می شود.

الف

·        در قاموس سعدی  خشم به معیار اندازه گیری عقل بشری بدل می شود.
·        این کشف سعدی بی تردید درست است.
·        عقل فقط در دیالک تیک غریزه و عقل وجود دارد.
·        عاقل کسی است که لگام غریزه را حتی الامکان در دست دارد.

·        عقل به احتمال قوی منشاء غریزی دارد:
·        غریزه ـ به احتمال قوی ـ در روند کار و ببرکت کار ـ  تحول کیفی یافته و به عقل بدل شده است، روندی که همچنان و هنوز ادامه دارد.

·        چرا و به چه دلیل ما چنین تصور می کنیم؟

ب

·        اغلب اوقات، تمایز انسان از نیای حیوانی اش بر اساس عقل استدلال و اثبات می شود.
·        تفکر و تکلم اما با استفاده بنی بشر از ابزار و کار تولیدی آغاز شده و توسعه یافته است.
·        توسعه معنوی و فکری و فرهنگی بشری از این رو به توسعه نیروهای مولده جامعه وابسته بوده است.

·        مراجعه کنید به نیروهای مولده در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        هر چه نیروهای مولده بیشتر رشد کرده اند، سطح شعور فردی و اجتماعی انسان ها توسعه یافته است.
·        به عنوان مثال، گذار از کار دستی به کار ماشینی، گذار از شخم زمین با خیش چوبی به تراکتور نه تنها نیروهای مولده را دگرگون ساخته، بلکه تفکر و تکلم انسان را و میزان شناخت و شعور آنها را نیز زیر و رو کرده است.

ت
·        تفکر و تکلم خدا دادی نیست.
·        بلکه در روند کلنجار عصب سوز عرقریز انسان با طبیعت بدست آمده است.
·        با توسعه تفکر و تکلم، نه تنها انسان از نیای حیوانی اش فاصله کمی و کیفی گرفته، بلکه غریزه قدر قدرت را نیز رفته رفته تحت کنترل عقل خودیش در آورده است.
·        البته بی آنکه بخواهد و یا بتواند، غریزه طبیعی خود را حذف کند و مورد صرفنظر قرار دهد.

2
تحمل کند، هر که را عقل هست
نه عقلی، که خشمش کند زیر دست.

·        سعدی در این بیت، از سوی دیگر دیالک تیک غریزه و عقل را به شکل دیالک تیک خشم و تحمل توسعه و تعمیم می دهد و برای عقل (تحمل) نقش تعیین کننده قائل می شود.

·        اگر کسی عقل داشته باشد به جای از کوره در رفتن، تحمل می ورزد.
·        خشم نشانه غیاب عقل است.
·        خشم نشانه فعال مایشاء بودن غریزه است.

·        آیا حق با سعدی است؟

·        اگر حق با سعدی است، به چه دلیل و اگر نیست، چرا؟

الف

·        در تئوری تحمل سعدی هسته ای معقول وجود دارد.
·        عقل هرچه نیرومندتر باشد، واکنش غریزی به همان اندازه کنترل شده تر خواهد بود.

·        چرا و به چه دلیل تجربی و عقلی؟

1
دلیل تجربی

·        دلیل تجربی بر صحت تئوری تحمل سعدی در ضرب المثلی تحت عنوان «زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد!» تقطیر یافته است.
·        زبان سرخ نیز زبان خشم و عصیان و طغیان و انقلاب است و می تواند سر سبز را به خطر اندازد.

2
دلیل عقلی

·        دلیل عقلی بر صحت تئوری تحمل سعدی این است، که مؤثرتر و موفقیت آمیزتر وقتی می توان نسبت به فشار و استثمار و ستم واکنش نشان داد که واکنش ما سنجیده تر، اندیشیده تر، نقشه مندتر، برنامه مندتر و دسته جمعی تر و رادیکالتر باشد.
·        و گرنه یک دست صدا ندارد، واکنش شتابزده و غریزی به نتیجه درخور نمی رسد و با شکست مواجه می شود.

ب
تحمل کند، هر که را عقل هست
نه عقلی، که خشمش کند زیر دست.

·        زهر ایدئولوژیکی این بیت شیخ شیراز در تبلیغ تئوری تحمل است.
·        تئوری تحمل و تسلیم یکی از اصلی ترین تئوری های سعدی و بعد حافظ بوده است که باید مستقلا مورد بحث قرار گیرد و افشا شود.
·        سعدی ـ از سنگر ایدئولوژیکی طبقه حاکمه ـ توده های مولد و زحمتکش را به تحمل فشار و استثمار و ستم و تسلیم فرامی خواند و با جانماز آب کشیدن عوامفریبانه، یعنی با تقدیس از عقل و تحقیر خشم (غریزه) تئوری طبقاتی و ارتجاعی خود را استدلال نظری می کند و به کام توده می ریزد.

·        حالا این سؤال پیش می آید که بالاخره چی؟

·        از سوئی هسته معقولی در تئوری تحمل سعدی هست و از سوی دیگر همان تئوری به زهر ایدئولوژیکی مهلک ضد توده ای سرشته است.

ت

·        تفکر دیالک تیکی همیشه با رفتار و کردوکار دیالک تیکی همراه است.
·        چیزها، پدیده ها و سیستم ها را همیشه باید در داربست دیالک تیکی شان در نظر گرفت و دچار یکسونگری و غقلت از همه جانبه بینی نگشت.
·        بدون شناخت همه جانبه چیزها، پدیده ها و سیستم ها نمی توان دچار اشتباه و لغزش نشد و شکست نخورد.
·        اگر چه تفکر دیالک تیکی و کردوکار دیالک تیکی دشوار است، ولی تفکر و کردوکاری مبتنی بر حقیقت عینی و تاریخی است و موفقیت آمیز است.

·        ما تحلیل این بیت سعدی را ادامه خواهیم داد.
·        امیدواریم که خواننده نیز به خوداندیشی راجع بدان خطر کند و نظراتش را برای خود نگه ندارد:

چون برای هماندیشی و روشنگری بدیلی وجود ندارد.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر