سرچشمه:
صفحه فیس بوک گروه موسوم به
کلمات قصار زیر ذره بین تحلیل
«سیری در جهان بینی عبید زاکانی» (22)
http://hadgarie.blogspot.de/2012/11/22.html?spref=fb
محسن
آيا
واقعا اين تفكرات كه بايد از نظام برده داري حمايت شود و آن را توسعه داد در ذهن
محمد يا عيسي و موسي بوده؟
يا اينها
خود معلول اند؟
·
آنها بی شک و تردید هم به جبر تاریخ آگاه بوده اند و هم به کردوکار
خود.
·
روایت می کنند که علی امیرالمؤمنین چه بسا به تنهائی با چاه
های کور به گفت و گو می نشست.
·
چرا و به چه دلیل؟
·
ما فکر می کنیم که اندوه
عمیقی او را رنج می داد:
·
اندوه وداع با جامعه اشتراکی
آغازین مبتنی بر برابری، برادری، آزادی و هارمونی و عشق و دوستی.
· تراژدی های یونان باستان هم بی
تردید در رثای غم انگیز همین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی نگاشته شده اند.
·
تاریخ بی سوبژکت نیست.
·
تاریخ بدست فاعل انسانی، بدست طبقات اجتماعی و در
تحلیل نهائی بدست توده های مولد و زحمتکش ساخته می شود.
·
پیامبران سوبژکت های ایدئولوژیکی تاریخ بوده اند.
·
پیامبران و ائمه و روحانیان و کاهنان سازندگان و
پرورندگان روح جامعه بوده اند.
·
روحانیت ـ با عمامه و بی عمامه ـ در جهان کنونی کماکان
هم همین فونکسیون را به عهده دارد.
·
ادیان آسمانی آن زمان شعور راست راستکی بوده اند
و با سطح توسعه نیروهای مولده جامعه و جهان انطباق داشته اند.
·
همان ادیان آسمانی که آن زمان شعور راست راستکی
بودند، اکنون به شعور وارونه بدل شده اند، به شعور پا در هوا ست.
·
مذهب روح (شعور) پا در هوا ست.
·
تریاک توده است.
·
دیالک تیک آه و افیون است.
·
انسان ها تاریخ خود را با مواد و مصالح مادی و معنوی که از
پیشینیان به میراث می برند، می سازند، چه اگاهانه و چه ناآگاهانه.
محسن
اگر نا
آگاهانه باشد باز هم فاعل هستند؟
·
آره.
·
تعیین
کننده فعل آنها ست.
·
تعیین
کننده نقش آنها در تاریخ است نه نیت آنها، نه وقوف و عدم وقوف آنها به کردوکار خود.
محسن
مي توان گفت
که
مفعول تاريخ مقدم بر فاعل تاريخ است؟
مفعول تاريخ مقدم بر فاعل تاريخ است؟
·
اگر بنی بشر فاعل (سوبژکت) تاریخ باشد، خود تاریخ، مفعول
(اوبژکت) و نتیجه فعل او ست.
·
تعیین کننده خود فعل است.
·
چرا؟
·
برای اینکه سازنده تاریخ در تحلیل نهائی فعل فاعل است نه نیت
فاعل و نه آگاهی فاعل به فعل خویش و به قوانین و قانونمندی های عینی هستی اجتماعی.
الف
·
سوبژکت تاریخ اصولا نه مطلقا آگاهانه و آزادانه نقش تاریخساز
خود را ایفا می کند و نه مطلقا ناخودآگاه و بالاجبار:
·
تاریخ در دیالک تیک آگاهی و خودپوئی ساخته می شود.
ب
·
تاریخ با توجه به سطح توسعه نیروهای مولده جامعه مربوطه،
اراده خود را به سوبژکت حتی دیکته می کند.
·
مراجعه کنید به نیروهای مولده در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
·
اگر سطح توسعه نیروهای مولده نازل باشد، مثلا جامعه هنوز
صنعتی نشده باشد و کشاورزی بطور سنتی انجام گیرد، سوبژکت فقط متناسب با سطح توسعه
جامعه می تواند تاریخ را، یعنی جامعه را بسازد.
مثال اول
·
دشواری ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی و چین و غیره نیز
به همین دلیل بود و است و خواهد بود.
·
این کشورها بلحاظ اقتصادی (یعنی بلحاظ سطح توسعه نیروهای
مولده) خیلی عقب بوده اند.
·
از این رو نیرو و انرژی عظیمی صرف مبارزه با بیسوادی، تربیت
کادر فنی، حتی تربیت کارمندان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و غیره شد.
·
یعنی صرف کارهائی شد که بورژوازی در کشورهای سرمایه داری انجام
داده است و اکنون طبقه کارگر می بایستی انجام دهد.
مثال دیگر
·
اگر به میل خمینی بود، دلش می خواست که جامعه به صدر اسلام سقوط کند و در بهترین حالت به
فئودالیسم.
·
ولی شاه با انقلاب سفید، فئودالیسم را حذف کرده بود و
نیروهای مولده جامعه توسعه یافته بود.
·
چرخ تاریخ را اما نمی توان با فتوا به عقب راند.
·
خمینی و هر طبقه اجتماعی دیگر مجبور است که در چارچوب دیالک
تیک جبر و اختیار (دیالک تیک ضرورت و آزادی) عمل کند.
·
از این رو مجبور شدند که سرمایه داری را ادامه دهند.
·
یعنی وظایف تاریخی انقلاب سفید را، انقلاب بورژوائی شاه را
به اتمام رسانند.
·
آنهم با چه مصیبتی:
·
بدتر از رژیم شاه، بدون دموکراسی بورژوائی.
·
با عناصر روبنائی فئودالی و حتی عهد عتیق و چه بسا عصر
بربریت و توحش.
ت
·
تاریخ طناز ترفندمند غریبی است و به ریش همه از دم کر و کر می
خندد.
·
صد سال روشنگری بر ضد مذهب نمی توانست اینقدر بارآور باشد که حکومت سی ساله یأجوج و مأجوج بوده است.
·
اوتوپی عدل اسلامی در عرض سی سال، ورشکستگی خود را عیان
ساخته و رسوا شده است.
·
تاریخ در دیالک تیک خودپوئی و آگاهی ساخته می شود.
·
اگر به جای خمینی حزب کمونیستی روی کار می آمد، خیلی به نفع
جامعه بود، ولی برای آن هم می بایستی اوتوپی های خرده بورژوائی بی اعتبار شوند و
با سوسیالیسم علمی جایگزین گردند و طبقه کارگر رزمنده و آگاه و خودآگاهی تشکیل و
متشکل شود.
محسن
تاريخ در
ديالكتيك خودپوئي و آگاهي ساخته مي شود
اين آگاهي ما ست كه تاريخ و جامعه ما را مي سازد و اين تاريخ و جامعه ما ست كه آگاهي ما را مي سازد.
اين آگاهي ما ست كه تاريخ و جامعه ما را مي سازد و اين تاريخ و جامعه ما ست كه آگاهي ما را مي سازد.
·
دیالک
تیک خودپوئی و آگاهی را مستقلا منتشر کرده ایم.
·
اگر خواستید خبر دهید، پیدا کنیم و برای تان پست
کنیم.
·
این دیالک تیک برای توضیح چند و
چون کردوکار انسان ها از اهمیت خاصی برخوردار است.
http://hadgarie.blogspot.de/2011/05/2.html
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر