پروفسور دکتر گونتر هیدن
برگردان شین میم شین
4
مفهوم کار در قاموس مارکس
و انگلس
·
مارکس و انگلس بر اساس ماتریالیسم تاریخی،
تعریف جدیدی از کار ارائه می دهند:
الف
طرحی از مجله ارجمند هفته
·
مارکس و انگلس کار را به مثابه کرد و کار خاص انسانی
تلقی می کنند.
ب
·
مارکس و انگلس کار را به مثابه شرط تعیین کننده برای جدا
شدن انسان از عالم حیوانات محسوب می دارند.
ت
·
مارکس و انگلس کار را به مثابه شرط تعیین کننده برای
تعیین چند و چون پدیده ها و مناسبات اجتماعی می دانند.
·
·
(بدون کار روی چیزها، پدیده ها و سیستم ها هرگز نمی توان به شناخت ماهوی
انها نایل آمد.
·
طبیعت «اسرار» درونی خود را برایگان ارزانی بنی بشر نمی
کند.
·
فقط در روند کردوکاری عرقریز و عصب سوز است که می توان
در ذات چیزها، پدیده ها و سیستم ها نفوذ کرد و حقیقت پنهان در ظلمات را کشف کرد و
بیرون آورد.
·
مترجم)
1
·
به قول مارکس و انگلس، «انسان در روند کار به عنوان
قدرتی طبیعی در مقابل مواد طبیعی قرار می گیرد تا آنها را برطبق نیازهای خود تغییر
دهد.
2
·
انسان با تأثیر گذاشتن برطبیعت برونی و با تغییر آن،
همزمان طبیعت خود را تغییر می دهد.
·
(یعنی انسان در روند کلنجار با طبیعت اول، خود را به مثابه طبیعت
دوم تغییر می دهد. مترجم)
3
·
انسان در روند کار و ببرکت کار، توان های نهفته در طبیعت
را کشف می کند و قوای طبیعی را به خدمت می گیرد.
4
·
روند کار عبارت است از کرد و کار هدفمند، برای تولید ارزش های
مصرفی و استفاده از مواد طبیعی در راستای
نیازهای انسانی.
·
مراجعه کنید به روند کار در تارنمای دایرة المعارف
روشنگری
5
·
روند کار شرط عام جذب و دفع
میان انسان و طبیعت است.
·
(انسان در روند کار و ببرکت کار به جذب و دفع با طبیعت اول نایل می
آید:
·
مواد خام را از طبیعت برمی دارد (جذب) و پس از تحول
بخشیدن بدان، تفاله حاصله را به طبیعت برمی گرداند (دفع):
·
سنگ آهن را برمی دارد (جذب) و پس از استخراج آهن از آن،
مابقی را به طبیعت برمی گرداند. (دفع)
·
این روند جذب و دفع بطرق مختلف صورت می گیرد:
·
انسان سیب و سیب زمینی و گوشت حیوانات و آب و هوا را جذب
می کند و پس از استفاده لازم از آنها در کارخانه اندام خویش، مابقی را بصورت گاز کربنیک، مدفوع
و ادرار و عرق و غیره به طبیعت پس می دهد:
·
دیالک تیک جذب و دفع.
·
بدون این دیالک تیک، هیچ موجود زنده ای نمی تواند حتی
لحظه ای زنده بماند. مترجم)
6
·
روند کار شرط طبیعی ابدی حیات انسانی است.
7
·
روند کار از این رو، مستقل از هر فرم این زندگی است.
·
(روند کار در همه فرماسیون های اجتماعی صرفنظر ناپذیر خواهد بود.
مترجم)
8
·
روند کار وجه مشترک کلیه فرم های زندگی اجتماعی انسانی
است.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 192)
9
·
به قول کلاسیک های مارکسیسم، «کار اولین شرط اصلی حیات
بشری بطور کلی است و لذا می توان گفت که کار، خود موجد انسان بوده است.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 20، ص 444)
10
·
به قول مارکس و انگلس، «کار به مثابه موجد ارزش های
مصرفی، بمثابه کار مفید، شرط حیاتی مستقل از کلیه فرم های جامعه انسانی است.
11
·
کار ضرورت طبیعی ابدی است، تا جذب
و دفع میان طبیعت و انسان، یعنی حیات انسانی امکان پذیر گردد.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 57)
12
·
از این رو، کار به ماهیت انسانی تعلق دارد و از زمانی که انسان عالم
حیوانی را ترک گفته، کار همدم همیشگی و ناگسستنی او بوده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر