۱۳۹۱ آبان ۱۷, چهارشنبه

هماندیشی با استاد دانشکاهی (4)

استاد
گاندی حقوقدانی عدالت گرا بود که می خواست در چارچوب قانون، خواسته های خود را به تحقق نزدیک سازد.


·        استاد اصل عدالت را از شرایط اجتماعی مشخص در هند مجزا می سازند و به معنای یک ایدئال غیرتاریخی و انسانی ـ عمومی تفسیر می کنند.
·        آن سان که انگار عدالت خواهی گاندی از هر محتوای انقلابی، ضد استعماری، ملی و رهائی بخش تهی بوده است.
·        آنچه استاد با تردستی اساتید دانشکاه های سرزمین عجایب برجسته می کنند و مرتب به رخ خواننده و شنونده می کشند، رعایت «چارچوب قانون» است.
·        استاد برای «خواسته های» ملی و اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی و مدنی گاندی حتی تره هم خرد نمی کنند.
·        چون در غیر اینصورت می توانستند حداقل اشاره ای بدان بنمایند.

استاد
او هیچ عجله برای رسیدن به مقصود و هیچ اصراری هم بر "حقانیت مطلق" حاکم بر اندیشه انقلابیون نداشت.

·        استاد اکنون برچسب براق تعیین کننده دیگری را بر پبشانی گاندی بیچاره می چسبانند:
·        «عجله نداشتن»

·        آنچه استاد در مهاتما گاندی کشف کرده اند، صبر و حوصله گاندی است.

·        خوب، به چه دلیل باید صبر و حوصله رهبری برای استاد دانشکاهی اینقدر مهم باشد؟

1

·    اولا کسی که قصد عوامفریبی دارد، چیزهای تصادفی، شخصی، منفرد، جزئی، پسیکولوژیکی، سوبژکتیف و بی ارزش را چنان عمده و برجسته می کند، که چیزهای مهم و تعیین کننده بکلی فراموش شوند.

·        استاد هم همینطور:
·        صبر و حوصله گاندی را زیر ذره بین می نهند، چندین برابر بزرگترش می کنند و راجع بدان کلی روده درازی نظری می نمایند.
·        آسمان و ریسمان را حسابی به هم می بافند و کله دانشجویان بخت برگشته را از زباله بدردنخور پر می کنند.

2

·        استاد اما استادتر از آن است که به ذهن بنی بشر برسد.

·        چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟

·        برای اینکه استاد با تیر واحدی در آن واحد چندین نشان بزرگ و کوچک می زنند:

الف

·        اولا صبر و حوصله را به درجه فضیلت تعیین کننده رهبران ایدئال ارتقا می دهند.
·        صبر و حوصله فئودالی ـ بورژوائی دیرآشنائی را.

ب

·        ثانیا بر پایه همین معیار تصادفی، شخصی، منفرد، جزئی، پسیکولوژیکی، سوبژکتیف و بی ارزش، میان انقلابی و ضد انقلابی مرزبندی می کنند:
·        انقلابی بزعم استاد، فردی از قماش هادی غفاری و خلخالی است که  تنها چیزی که سرش نمی شود، صبر و حوصله مهاتما گاندی است.

·        در قاموس استاد بدین طریق، همه خوانین و سلاطین فئودالی بدون استثناء، انقلابی سه آتشه اند:
·        چون همه از دم، صبر و حوصله سرشان نمی شود و به سلامی گردن می زنند و به دشنامی خلعت می بخشند.

ت

·        استاد بدین طریق، به چرخش چشمی به تحریف مفهوم «انقلابی» می پردازند و آن را در شتابزدگی خلاصه می کنند:
·        دانشجوی بخت برگشته بی آنکه حتی خود متوجه شود، به این نتیجه می رسد که هر برآشفته شتابزده ای را انقلابی می نامند و هر بردبار حوصله مندی را ضد انقلابی.

·        استاد قبلا قانونشکنی را یکی از مشخصات اصلی هر انقلابی جا زده بودند:
·        «انقلابی هیچگاه در چارچوب روابط موجود و هنجارهای به رسمیت شناخته شده، حرکت نکرده و دقیقا در مقابل آن حرکت می کند.»

·        اکنون مشخصه براق دیگری را بدان اضافه می کنند:
·        شتابزدگی و بی حوصلگی را.

·        آدم بی اختیار یاد قهرمانان رمان های مهیج ژوزف کنراد می افتد:
·        آنارشیست های سیر از دنیائی که بمبی را در جیب خود حمل می کنند.

·        بدین طریق، عوامفریبی به اوج می رسد و دانشجویان فلک زده نتیجه می گیرند که «هرکس صبور و با حوصله باشد، هرگز نمی تواند انقلابی تلقی شود!»

·        آن سان که به چرخش قلمی هم مارکس و انگلس و هم لنین به دلیل صبر و حوصله اتمام ناپذیرشان،  جزو ضد انقلابیون رده بندی می شوند.

·        چون صبورتر از مارکس و انگلس و لنین بندرت می توان بنی بشری را پیدا کرد.

·        به انگلس می گفتند، «دایرة المعارف سیار!»
·        برای ارتقا به درجه «دایرة المعارف سیار» بی شک و تردید باید صبر و حوصله ایوب داشت.

·        یاد داشت های مارکس و لنین چندی پیش منتشر شده اند، هر دو هزاران صفحه از کتب مختلف با صبر و حوصله تمام یاد داشت برداری کرده اند.
·        لنین در یکی از کتاب هایش می نویسد که مارکس «کوهی از اسناد و مدارک را تجزیه و تحلیل کرده است.»

·        صبر و حوصله مهاتما گاندی شاید یک هزارم صبر و حوصله کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم نباشد.
·        به چه دلیل باید نام گاندی را از فهرست انقلابیون جهان حذف کنیم، ولی به نام های مارکس و انگلس و لنین دست نزنیم؟

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر